-
════༻
️༺════
ما گنهکاریم آری جرم ما هم عاشقی است
آری اما آنکه آدم هست و عاشق نیست ، کیست؟زندگی بی عشق ، اگر باشد ، همان جان کندن است
دم به دم جان کندن ای دل کار دشواری است ، نیست؟زندگی بی عشق ، اگر باشد ، هبوطی دائم است
آنکه عاشق نیست ، هم اینجا هم آنجا دوزخی استعشق عین آب ماهی یا هوای آدم است
می توان ای دوست بی آب و هوا یک عمر زیست؟تا ابد در پاسخ این چیستان بی جواب
بر در و دیوار می پیچد طنین چیست؟ چیست؟ -
آدم ها همه می پندارند که زنده اند؛
برای آنها تنها نشانه ى حیات،
بخار گرم نفس هایشان است!
کسی از کسی نمی پرسد:
آهای فلانی!
از خانه دلت چه خبر
گرم است؟!
چراغش نوری دارد هنوز؟
#شاملو -
-
و من به یادت ای دیار روشنی
کنار این دریچهها دلم هوای
آفتاب میکند ..
#سیاوش کسرایی -
اگر روح خداوندی دمیده در روان آدم و حواست
پس ای مردم خدا اینجاست خدا در قلب انسان هاست
به خود آی تا که در یابی...خدا در خویشتن پیداست -
خواب دیدم
مارا بریدند
و به کارخانه ی چوب بری بردند
آنکه عاشق بود ، پنجره شد
آنکه بی رحم ، چوبه ی دار
از من اما دری ساختند برای گذشتن..! -
توبه کردم که دگر می نخورم:).....
-
گر تن بدهی دل ندهی کار خراب است...
چون خوردن نوشابه ک در جام شراب است
گر دل بدهی تن ندهی باز خراب است
اینبار ن جام است و نه نوشابه سراب است
اینجا ب تو از عشق و وفا هیچ نگویند
چون دغدغه ی مردم این شهر حجاب است
تن را بدهی دل ندهی فرق ندارد
یک ایه بخوانند گناه تو ثواب است
خریدند تنت را و بریدند کفنت را
ب یک ایه و چند سکه ببستند دهنت را
نه روحی بکار است نه عشقی ب بار است
فقط شهوت مردانه ب اندام ت یار است.. -
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند
یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند
یک فرقه به عشرت در کاشانه گشادند
یک زمره به حسرت سر انگشت گزیدند -
هرکس بد ما به خلق گوید.
ما چهره ز غم نمیخراشیم.
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هردروغ گفته باشیم ..! -
تو به کردم که دگر می نخورم در همه حال
جز امشب ، فردا شب و شبهای دگر ... -
راه پنهانی میخانه نداند همه کس
جز من و زاهد و شیخ و دو سه رسوای دگر
-
آنکه در میکده دی منکر می نوشان شد
در خرابات مغان مست و خراب است امروز
-
%(#090d4f)[امشبم نیستی ...]
%(#090d4f)[بازم غرق خیالم ...]
%(#090d4f)[که کنارم هستی ...]
%(#090d4f)[که نشکسته بالم ...]- چه بگویم که نگفته هم یپداست
- چه بگویم که نگفته هم یپداست
-
پر پرواز ندارم
اما دلى دارم و حسرت دُرناها
خوشا رها كردن و رفتن
خوابى ديگر
به مردابى ديگر ...!
#احمد شاملو -
برد دزدی را سوی قاضی عسس
خلق بسیاری روان از پیش و پس
گفت قاضی کاین خطاکاری چه بود
دزد گفت از مردم آزاری چه سود
گفت، بدکردار را بد کیفر است
گفت، بدکار از منافق بهتر است
گفت، هان بر گوی شغل خویشتن
گفت، هستم همچو قاضی راهزن
گفت، آن زرها که بردستی کجاست
گفت، در همیان تلبیس شماست
گفت، آن لعل بدخشانی چه شد
گفت، میدانیم و میدانی چه شد
گفت، پیش کیست آن روشن نگین
گفت، بیرون آر دست از آستین
**دزدی پنهان و پیدا، کار تست
مال دزدی، جمله در انبار تست
تو قلم بر حکم داور میبری
من ز دیوار و تو از در میبری
حد بگردن داری و حد میزنی
گر یکی باید زدن، صد میزنی**
میزنم گر من ره خلق، ای رفیق
در ره شرعی تو قطاع الطریق
میبرم من جامهٔ درویش عور
تو ربا و رشوه میگیری بزور
دست من بستی برای یک گلیم
خود گرفتی خانه از دست یتیم
پروین اعتصامی....
-
ز شیخ شهر جان بردم به تزویر مسلمانی
مدارا گر به این كافر نمی كردم چه می كردم؟ -
اگر جز تو سری دارم
سزاوار سر دارم...
مولانا جان️
-
من در ازدحامِ این شـهر
جــز فریادِ تنهایـی
چیزِ دیگری نمیشِنَوم
#اسماعیل دلبری -
آدمت
میشوم
اگه برای
هر سیبی وسوسه نشوی....
: )
4458/9261