-
شبانه شعری چگونه توان نوشت
تا هم از قلبِ من سخن بگوید، هم از بازویم؟شبانه
شعری چنین
چگونه توان نوشت؟من آن %(#6f706f)[ خاکسترِ]سردم که در من
شعلهی همه عصیانهاست،
من آن %(#031cfc)[دریایِ ]آرامم که در من
فریادِ همه توفانهاست،
من آن سرداب تاریکم که در من
%(#f00909)[آتش ]همه ایمانهاست...
#شاملو -
نمی داند دل تنها میان جمع هم تنهاست
مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاستتو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست،مدت هاستبه جای دیدن روی تو در خود خیره ایم ای عشق
اگر آه تو در آیینه پیدا نیست، عیب از ماستجهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاستمن این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل
تحمل می کنم هر چند جانکاه است و جانفرساستدر این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی
اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست#فاضل_نظری
-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
-
به تو گفته بودم ، ز من بگذری روم در پی عشق ویرانگری
گفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی ...
به تو گفته بودم ، که دستم بگیر کنار دلم باش و با من بمیر
گفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی ...
گفته بودم که آرامشم میرود نقطه امن آسایشم میرود گفتم تا بدانی
گفته بودم نرو خواهشا میشود پیش من باشی سازشم میشود
گفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی ... -
%(#17cc0a)[نام تو مرا همیشه مست میکند]
%(#17cc0a)[بهتر از شراب]
%(#17cc0a)[بهتر از تمام شعرهای ناب]
%(#8f0acc)[#فریدون- مشیری]
-
%(#ff00f2)[چون سرخترین سیب]
%(#ff00f2)[در آغوش درختی]
%(#ff00f2)[سخت است تو را دیدن و]
%(#ff00f2)[از شاخه نچیدن!]