-
نوشتهشده در ۱ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
سبری ایژه من شو ناکم
له بر خوفی او دو برا گم
کراسی کوردی له بر ناکم -
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟؟؟؟؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟؟؟؟؟ -
به تو گفته بودم ، ز من بگذری روم در پی عشق ویرانگری
گفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی ...
به تو گفته بودم ، که دستم بگیر کنار دلم باش و با من بمیر
گفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی ...
گفته بودم که آرامشم میرود نقطه امن آسایشم میرود گفتم تا بدانی
گفته بودم نرو خواهشا میشود پیش من باشی سازشم میشود
گفتم تا بدانی به تو گفتم تا بمانی ... -
نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۸، ۲۳:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
شوق بازآمدن سوی توام هست
اما...
تلخی سرد کدورت در تو
پای پوینده ی راهم بسته
ابر خاکستری بی باران
راه بر مرغ نگاهم بستهوای ، باران
باران
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟! -
نوشتهشده در ۳ آبان ۱۳۹۸، ۲۳:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
آمدی با دل من بازی شطرنج کنی
شاه مغرورم و با دیدن تو مات شدم -
هرکه ( dlrm) دلارام دید از دلش آرام رفت
️
چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت
️
یاد تو میرفت و ما عاشق و بیدل بدیم
️
پرده برانداختی کار به اتمام رفت
️
دلبر تویی
️
-
نوشتهشده در ۴ آبان ۱۳۹۸، ۱۶:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#17cc0a)[نام تو مرا همیشه مست میکند]
%(#17cc0a)[بهتر از شراب]
%(#17cc0a)[بهتر از تمام شعرهای ناب]
%(#8f0acc)[#فریدون- مشیری]
-
نوشتهشده در ۴ آبان ۱۳۹۸، ۱۶:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
%(#ff00f2)[چون سرخترین سیب]
%(#ff00f2)[در آغوش درختی]
%(#ff00f2)[سخت است تو را دیدن و]
%(#ff00f2)[از شاخه نچیدن!]
-
نوشتهشده در ۴ آبان ۱۳۹۸، ۱۶:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گاهی فقط تو
گاهی فقط من
گاهی فقط ...
و یک صندلی خالی برای شب های بی خبری ...
گاهی فقط زشت
گاهی فقط زیبا
گاهی فقط ...
و آیینه ای از تصویر هزار تیکه ی نبودنت ...
-
نوشتهشده در ۴ آبان ۱۳۹۸، ۲۰:۳۲ آخرین ویرایش توسط sandiiii انجام شده
%(#ff6201)[پاییز] اینجوریه که
یه نم %(#0000ff)[بارون]میزنه
چنتا %(#a83c14)[برگ ]میریزه
یه خروار بوی %(#541e0a)[خاک]بلند میشه
و ما رو با یه دنیا غم رها میکنه...! -
نوشتهشده در ۴ آبان ۱۳۹۸، ۲۰:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اما درد %(#ff0000)[عشق]در
خیابان های پاییز کشیدن دارد...! -
نوشتهشده در ۴ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۴ آبان ۱۳۹۸، ۲۱:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
پس از کشتن، چه حاصل گریه کردن بر سر خاکم؟
️
که بی حاصل بوَد ابری که بی هنگام میبارد...
️
-
نوشتهشده در ۵ آبان ۱۳۹۸، ۲۳:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
توبه کردم که دگر می نخورم در همه حال
جز امشب و فردا شب و شبهای دگر -
نوشتهشده در ۵ آبان ۱۳۹۸، ۲۳:۵۱ آخرین ویرایش توسط dlrm انجام شده
ز عکسِ چهرهی خود چشم ما منور کن
که دیده را جز از آن وجه روشنایی نیست
| عبید زاکانی |
-
نوشتهشده در ۷ آبان ۱۳۹۸، ۷:۲۲ آخرین ویرایش توسط reza.a انجام شده
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانیت کند -
دل ز مردم بردن و خود را بخواب انداختن
شیوه مژگان عیار و شعار چشم تستصائب