-
دوش دیدم که ملائک در این خانه زدند
ذکر حیدر بگرفتند و به پیمانه زدند
.
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
شعر حافظ بشنیدند و به میخانه زدند
.
ای که گفتی ز چه رو حافظ دیوانه سرود
که ملائک در این باب کریمانه زدند؟
.
ای که گفتی در میخانه که باز است چرا
دوش دیدست که ملائک در این خانه زدند
.
گرچه حافظ غزلش معرفت جانان است
قرعه فال به نام من دیوانه زدند
.
جنگ هفتاد و دو ملت همه را صلح بنه
چون که حافظ نشناسند به ویرانه زدند
.
می و میخانه که حافظ ز درش میخوانَد
عارفان بر در آن ساغر شکرانه زدند
.
حرم وصل خداوندیِ جانانه ی ماست
کاندر آن جا سخن از باده مستانه زدند
.
چون که قرآن شنوی نکته رندانه شنو
"ادخلو الباب" به این هاتف دیوانه زدند
.
آن شنیدی که به هر بیت دری باید جست
"ادخلو البیت من ابواب" حکیمانه زدند
.
خانه بی باب نباشد سخنم را بشنو
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
.
خانه و بتکده و میکده و میخانه
همه شعری است کز آن خانه شاهانه زدند
.
در میخانه که حافظ سخنش را بسرود
رمز عشقی است کز آن حیدر دُردانه زدند
.
رمز عشقی که نبی گفت منم شهر حِکَم
شهر علمی که علی را در آن خانه زدند
.
شهر حق را که بود میکده حافظ ها
باب آن شهر یکی حیدر فرزانه زدند
.
چون ملائک همه از فیض علی بر پایند
بهر آدم ز علی اذن جداگانه زدند
.
شکر ایزد که میان من و او صلح افتاد
این سخن را به نجف تحفه شاهانه زدند
.
گرچه حافظ بگشاد از رخ اندیشه نقاب
لطف حیدر دل هاتف به نجف شانه زدند -
-
-
-
قاصدک هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
️ اخوان ثالث️ -
-
این پست پاک شده!
-
دوست عزیزم هانیه جانم..برای تولدم این تندیس قشنگ از نیما یوشیجو هدیه گرفت با رمان زیرش..که شاید حرف دل خییلامون باشه..شعر نیمایی نیما.. -
@r-nil-par
-
دم این شاعرا گرمم..اخه مگه میشه این همه از خودگذشتگی رو یجا تو کلام جا داد که اینا دادن؟
ولی حالا اینم داشته باشید:
حکایت ما..یک مشت عادم های معمولی.. -
-
قابل توجه همه ظفرمندان..وکامروا هاا..خخ -
آه دکتر
بره ام گرگی بود در لباس بره… من ازش میخوانم گوش کن یک ذره… :///
آه دکتر سر من درد بزرگی شده است؛ :|
بره لعنتی ام عاشق گرگی شده است!
سرد شد از تن من دل به خیابان زد و رفت؛
گرگ من بره نچنگیده به باران زد و رفت!
آه دکتر لب او صبر و ثباتم میداد؛
بوش وقت سحر از غصه نجاتم میداد
آه مردم! #نفست گم شده باشد، سخت است… :|
نفست "همدم مردم شده باشد"؛ سخت است… :|
آه دکتر سر من درد بزرگی دارد…
بره ام میل به بوسیدن گرگی دارد! :|دکتر این بار برایم__ نم باران بنویس؛
__ دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس__ :|
بره ام گرگی بود در لباس بره؛
من ازش میخوانم گوش کن یک ذره… :=/
بره ای زوزه کشید و دل گرگم ترکید؛
وسط خنده شدن بغض بزرگم ترکید
وسط خنده شدن گریه بغل کرد مرا!
طعم مشروب در این مساله حل کرد مرا… :=/
وسط خنده به دیوار حسودی کردم؛ :|
به لبش بر لب سیگار حسودی کردم!+به جهانم که پر از حسرت آزادی بود؛
- به وجودم که تمامش خلاء شادی بود
وسط گریه شدن خنده فراموشم شد؛ :=/
بغض آمد بغلم کرد هم آغوشم شد… :|
بغلم کرد و منم مردی خوشبخت شدم؛ :|
مرد دیوانه ی گیجی وسط ترس شدم
«وسط خنده غمی کنج جهانم افتاد»:=/
بغض آمد بغلم کرد به جانم افتاد…
آه دنیای پر از بغض و غریبی دارم؛
گریه هرجاست از آن سهم و نصیبی دارم :|«««خنجر دوست ترین ها به خدا تیز تر است!
- خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است…»»»
بدنم کم شود از عطر تنش میگریم
یک دل سیربه تنها شدنش میگریم
+بعد آرام به تنها شدنم میخندم :=/
+به __قرار است از او دل بکنم __میخندم :|
آه برخیز از این حادثه بیرون بزنیم
+عشق را توی سر لیلی و مجنون بزنیمبعد با هم بنشینیم و به غم فکر کنیم :|
- به جدا بودنمان از تن هم فکر کنیم :=/
#به بغل کردن تنهاییمان قبل از خواب
#دیدن حال تماشاییمان قبل از خواب- به غم کاش که میشد به عقب برگردیم:|
صبح بیرون بزنیم از هم و شب برگردیم
به فراموشیمان بعد هم آغوش شدن ://
به هم آغوشیمان قبل فراموش شدن ://به __ کمی سرد شوی غصه #مرا میمیرد __:=)
به _ کمی سرد شوم قلب تو هم میگیرد _
وقت خوبیست برای به لبت برگشتن
باز مهتاب شدن توی شبت برگشتن
وقت خوبیست برای دل من را بردن :|
با دوتا چای هلی قند لبم را خوردن
وقت خوبیست بیا باز هم آغوشی را
دور کن از سرمان فکر فراموشی را :|پ.ن: ی سری از آهنگا هرچی هم که باشه بازم نمیشه از متنش گذشت...
:|
شاید جاش اینجا نباشه اما حس میکنم جای متن این اهنگ تو این تایپیک خالی بود:|
https://music-fa.com/download-song/17126/
#