-
- پلک بر پلک می فشاری
و می دانی آنچه تمام می شود
تویی و نَه اَندوه ..
- پلک بر پلک می فشاری
-
چه بنویسم؟ مگر جمله ای دیگر هست؟....
دگرباره
ارغوانم را میخواهم...... -
بغض کردی اما لبخند زدی شاید این تلخ تر از گریه کردن هست...
-
چه اَشکی بشود آن اشک، که از شوقِ دیدنِ تو ریخته شود...
-
جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی
دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی........ -
به هشیاران مده می را به مستان ده که در مجلس
قدح خون در جگر دارد، مدام از دست هشیاران!• ساوجی
-
من حسابم ز همه مردم این شهر جداست
من امیدم به خداست♡
بعد از خدا هم باز خداست... -
%(#34a5c7)[ من تماشای تـو می کردم و غافل بودم]
%(#34a5c7)[ کز تماشایِ تو خلقی به تماشای منند] -
بلند اسمان جایگاه من است
دل پاک حق جان پناه من است
-
-
حافظ:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دلِ ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را -
صائب:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دلِ ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز میبخشد، ز مال خویش میبخشد
نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را -
شهریار:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دلِ ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چیز میبخشد، به سان مرد میبخشد
نه چون صائب که میبخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور میبخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را...
-
-
مشتاقی و صبوری از حد گشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نمانده ماراسعدی
پیر ریاضت ما عشق تو بود یارا
گر تو شکیب داری طاقت نمانده ما رااوحدی
خدایا خیلی دلم شکسته
نمی دونم چه حکمتی داره که نتونستم بریم کربلا -
من کویری خشکم اما ساحلی بارانیم
ظاهری آرام دارد باطن طوفانیم
• سجاد سامانی
-
%(#48b7e0)[جانا] ز فراق تو این محنت جان تا کی
دل در غم %(#48b7e0)[عشقِ ] تو رسوای جهان تا کی..؟ -
خطا کردی به قول دشمنان گوش
که عهد دوستان کردی فراموشکه گفت آن روی شهرآرای بنمای
دگربارش که بنمودی فراپوشدل سنگینت آگاهی ندارد
که من چون دیگ رویین میزنم جوشنمیبینم خلاص از دست فکرت
مگر کافتاده باشم مست و مدهوشبه ظاهر پند مردم مینیوشم
نهانم عشق میگوید که منیوشمگر ساقی که بستانم ز دستش
مگر مطرب که بر قولش کنم گوشمرا جامی بده وین جامه بستان
مرا نقلی بنه وین خرقه بفروشنشستم تا برون آیی خرامان
تو بیرون آمدی من رفتم از هوشتو در عالم نمیگنجی ز خوبی
مرا هرگز کجا گنجی در آغوشخردمندان نصیحت میکنندم
که سعدی چون دهل بیهوده مخروشولیکن تا به چوگان میزنندش
دهل هرگز نخواهد بود خاموش/سعدی/