-
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
مولانا -
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
دایم گل این بستان شاداب نمیماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
دیشب گله زلفش با باد همیکردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی
ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی
-
دریا تنش را
آسمان پیراهنش را
هرکس به او بخشید
سهم بودنش را
دریا نگاهش کرد
دریا عاشقش شد
می خواست تا بر تن کند پیراهنش کند
دل را به دریا زد
به دریا زد
به دریا
دریا
به دریا زد
به دریا زد تنش را
رفت و صدف ها بر تنش آواز خواندند
%(#ff007b)[دریا کنارش بود]
%(#ff007b)[دریا را نمی دید]
دریا کنارش بود
دریا گفتنش را
نشنید دریا
آسمان پایین تر آمد
در موج ها حل کرد موج دامنش را
از آسمان ماهی قرمز چکه می کرد
من ایستادم زندگی پای مرا بست
من چشم بستم تا نبینم مردنش را
از ابرها تن پوش دزدیدم برایش
با باد خواندم
تن تتن تن تن تنش را
برداشتم از شعر دریا را نمیرد.... -
پنج وارونه چه معنا دارد ؟
خواهر کوچـکم ایـن را پرسـید!
مـــن بــــــــــــــه او خــــنــدیـــــدم .
کــمـی آزرده و حــیــرت زده گــفــت :
روی دیــــــوار و درخــــتــــــان دیــــــــدم
بــــازهم خندیدم! گفت دیروز خودم دیـدم
پسر همسایه پنج وارونه به مینو مــــیداد
آنقدر خنده برم داشت که طفلک تــرسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم
بــــــعــــــدهــــا وقــــتــی غــــم
سقـــف کوتاه دلت را خم کرد
بـی گــــمــــان می فهــــمی
پنج وارونه چه معنا دارد%(#ff0055)[#سهراب سپهری]
-
گر که رفتی رو که نیست باک مرا
رفتنی میرود و ندارد فرقی مرا
امروز یا فردا . اول و اخر میروی
تند تر برو که گردست زمین
هر چه دور تر میشوی نزدیکتری
پ.ن: گاهی برای کسی کادو ای میگیری و عکسش میگیری که بهش نشنون بدی
ولی.... -
-
%(#0026ff)[بسیار سفر باید تا پخته شود خامی]
صوفی نشود صافی تا درنکشد جامیگر پیر مناجاتست ور رند خراباتی
هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامیفردا که خلایق را دیوان جزا باشد
هر کس عملی دارد من گوش به انعامیای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم
تو عشق گلی داری من عشق گل اندامیسروی به لب جویی گویند چه خوش باشد
آنان که ندیدستند سروی به لب بامیروزی تن من بینی قربان سر کویش
وین عید نمیباشد الا به هر ایامیای در دل ریش من مهرت چو روان در تن
آخر ز دعاگویی یاد آر به دشنامیباشد که تو خود روزی از ما خبری پرسی
ور نه که برد هیهات از ما به تو پیغامیگر چه شب مشتاقان تاریک بود اما
نومید نباید بود از روشنی بامیسعدی به لب دریا دردانه کجا یابی
در کام نهنگان رو گر میطلبی کامی -
یاد تو دیونه کردم باز...
این رابطه جنگه همش دعواس
خسته شدیم از بس زدیم فریاد
برگرد یه کاری کن منو دریاب
بگرد منو دریاب ک اشوبم
برگرد منو دریاب من ساده
اونی ک از چشم تو افتاده...
منو ببخش اگه دستامو برات مشت کردمو
وقت سختیا بهت پشت کردم
چون توام مقصری خب بهونه های بی خود
روزای خوب بینمونو کی برد
حیف من حیف خاطرات بینمون
سنگدلیه نخوام بهت بگم بمون -
این پست پاک شده!