-
چشم خود بستم
که دیگر چشم مستش ننگرمناگهان دل داد زد؛
دیوانه من میبینمش#شهریار
-
چو میدانستی افتادن به ناچار
نبایستی چنین بالا نشستنبه پای خویش رفتن بِه نبودی
کز اسب افتادن و گردن شکستن؟ -
-
اونجا که خانوم فروغ فرخزاد میگه:
«چه میشود کرد؟
مگر میشود دنیا را پاره کرد
و از تویش خوشبختی درآورد؟
همین است که هست» -
چه میپرسی ز حالم!؟ سنگ میبارد، بلورم من
به رسوا کردن ایّوب مشغولم، صبورم من...
-
ای اشک، آهسته بریز که غم زیاد است
ای شمع ، آهسته بسوز که شب دراز استامروز کسی محرم اسرار کسی نیست
ما تجربه کردیم، کسی یار کسی نیست.... -
گفته بودی که دوایی بکنم درد تورا
ما در آن درد به امید دوای تو هنوز ..- اوحدی
-
گفتم فراموشم نکن؛
گفتا تو در یادی مگر!؟|فیض کاشانی|
-
فلک همیشه به کام یکی نمیگردد،
که آسیای طبیعت به نوبتست ای دوست.• شهریار •
-
«بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت؟»
- سعدی.
-
تو به چندین نظر لطف نبینی در ما
ما به یک دیده ز صدجا نگرانیم تو را ..
|صائب| -
قسمت دوم
-
ما را به جز تو در همه عالم عزیز نیست!
#سعدی -
تسکین نیابد جان من ، صدبار اگر بینم تو را
#هلالی -
نفسم بی تو کجا نای دمیدن دارد
#شهریار -
نیست مرا جز تو دوا ، ای تو دوای دل من
#مولانا -
رنگ میبازد سراپایم به یک پروازِ دل
#بیدلدهلوی -
من بهشتم همه در دیدن خندیدن توست
#مولانا -
بگذشت و چه گویم که چه بر من گذشت؟!
#سعدی -
روزِ خلقت ، در گِل ما شوقِ دیدارِ تو بود
#فاضلنظری -
دل ز غم های گلوگیر ، گره در گره است
#هوشنگابتهاج -
حاشا که مَرا جز تو در دیده کسی باشد
#خاقانی -
طرحِ لبخندِ تو ، پایان پریشانی هاست
#قیصرامین پور -
ما برای با تو بودن عمر خود را باختیم
#فاضلنظری -
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
#حافظ -
تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی؟!
#شهریار -
باورم نیست چنین برده ای از یاد مرا
#سیدتقی سیدی -
باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش
#حافظ -
کمرم خم شده از دست دلم کاری کن!
#فریدون مشیری -
تو چه کردی که دلم این همه خواهان تو شد
#محمدعلی بهمنی -
هر که شد بیمار درد عشق بهبودی نیافت
#وحشی بافقی -
چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را ؟!
#سنایی -
مجالِ خلوتی پیدا شو از حرف لبریزم
#حسین زحمتکش -
سر رشته یِ شادیست خیالِ خوش تو
#مولانا -
دیده از دیدار تو خوشتر تماشایی نیافت'!
#کمال خجندی -
من همانم که تویی از همه عالم جانش!
#مولانا -
خوشا به بخت بلندم که در کنار منی
#هوشنگ ابتهاج -
اندر تن من ، جان و رگ و خون همه اوست
#مولانا -
ای که نزدیک تر از جانی و پنهان زِ نِگه
#اقبال لاهوری -
دلتنگتم و دیدار تو درمان من است
#مولانا -
داروی دردم گر تویی در اوج بیماری خوشم
#مولانا -
می روم و نمی رود ، از سر من ، هوای تو
#رهی معیری -
تویی جانِ مَن و بی جان نَدانَم زیستن
#مولانا -
ز تمام بودنی ها تو همین از آن من باش
#حسین منزوی -
ای در دل من میل و تمنا همه تو
#مولانا -
تو مرو ، گر بروی جان مرا با خود بَر
#مولانا -
باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش
#حافظ -
کمرم خم شده از دست دلم کاری کن!
#فریدون مشیری -
هر که شد بیمار درد عشق بهبودی نیافت
#وحشی بافقی -
چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را ؟!
#سنایی -
مجالِ خلوتی پیدا شو از حرف لبریزم
#حسین زحمتکش -
سر رشته یِ شادیست خیالِ خوش تو
#مولانا
پ.ن: اگر چیزی تکراری بود به بزرگی خودتون ببخشین
-
-
آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگیست، تاخیر را باور نکنحرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بزن
از دشمنی پرهیز کـن، شمشیر را باور نکـنخود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان
تو شـــاهکـار خلــقتی، تحــــقیر را بــاور نکـــنبر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست، تقــدیر را باور نکــنتصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رســم کن، تصویر را باور نکنخالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید
پرواز کـــن تا آرزو، زنجیر را باور نکن -
اگرم نمیپسندی مَدِهم به دست دشمن
که من از تو برنگردم به جفای ناپسندان- سعدی
-
اگرچه دل به کسی داد، جان ماست هنوز
به جان او که دلم بر سر وفاست هنوز
ندانم از پی چندین جفا که با من کرد
نشان مهر وی اندر دلم چراست هنوز؟
|سعدی|