-
وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
در شرار آتش دردی نهانی.
نغمه ی من ...
همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چون پاییز بودم
(فروغ فرخزاد) -
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ میرَود
دست دلم میلرزد !
اما به خواجه میسپارم تا امید را از دلم نگیرد
دلم میخواهد همیشه بگوید !
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور. -
شب یلداست
فارغ از هرچه کتابم اکنون
نشر الگو ..
قرابت...
یا..
گاج
شب یلداست...
پفک ...چیپس..تخمه
هندوانه...
ودوتست از کانون
چه اهمیت دارد
رتبه ی کنکورم
بگذارید که مغزم
هوایی بخورد
بی خیالش باشیم
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
پشت درسهایم
شهریست
که درآن هیچ تبی ازکنکور
میان ما نیست
...
شب یلداست...
دوسه جرعه نوشابه بزن
بی ضرر نیست.. -
شب یلداست
فارغ از هرچه کتابم اکنون
نشر الگو ..
قرابت...
یا..
گاج
شب یلداست...
پفک ...چیپس..تخمه
هندوانه...
ودوتست از کانون
چه اهمیت دارد
رتبه ی کنکورم
بگذارید که مغزم
هوایی بخورد
بی خیالش باشیم
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
پشت درسهایم
شهریست
که درآن هیچ تبی ازکنکور
میان ما نیست
...
شب یلداست...
دوسه جرعه نوشابه بزن
بی ضرر نیست..:face_with_stuck-out_tongue_winking_eye:
-
شب یلداست
فارغ از هرچه کتابم اکنون
نشر الگو ..
قرابت...
یا..
گاج
شب یلداست...
پفک ...چیپس..تخمه
هندوانه...
ودوتست از کانون
چه اهمیت دارد
رتبه ی کنکورم
بگذارید که مغزم
هوایی بخورد
بی خیالش باشیم
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
پشت درسهایم
شهریست
که درآن هیچ تبی ازکنکور
میان ما نیست
...
شب یلداست...
دوسه جرعه نوشابه بزن
بی ضرر نیست..عاااالیه..احسنت
الان اگه مولوی بود میگفت دوسه جام باده بنوش -
شب یلداست
فارغ از هرچه کتابم اکنون
نشر الگو ..
قرابت...
یا..
گاج
شب یلداست...
پفک ...چیپس..تخمه
هندوانه...
ودوتست از کانون
چه اهمیت دارد
رتبه ی کنکورم
بگذارید که مغزم
هوایی بخورد
بی خیالش باشیم
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
پشت درسهایم
شهریست
که درآن هیچ تبی ازکنکور
میان ما نیست
...
شب یلداست...
دوسه جرعه نوشابه بزن
بی ضرر نیست..چه زیبا....شاید بیشترین لایک رو خورد
-
باز من و
پنجره ی رو به باغ...
و انارهایی که از فرط نبودنت،
ترک برداشته اند...
باز من و
خاطره ی بچگی هایی که پشت درخت های پربار انار گم می شد
و رد پایی که تو را ،
تاپشت پرچین های باغ،
برای همیشه پنهان می کرد...در کدامین لحظه ی پرشیطنت کودکی جاماندیم؟
-
ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
#لسان_الغیب -
در فراسوی ترس ها
وحشت هایی است
و در ورای انها
لذت هایی است
ساختن خانه مهم نیست
چه ان خانه در دل باشد چه در جهان
خانه اگر خانه باشد
ساختنش اسان نیست
اما
ویران کردنش
آسان تر از تبدیل حس سر خوشی به وحشت است
به می عمارت دل کن که این جهان خراب
بر سر آن است که از خاک ما بسازد خشت
حافظ -
شیفتگان پرواز را
میل خزیدن نیست -
گفت: چون میگذرد.نیست غمی
گفتم: غمم این بود که از من بگذشت -
@javadm328 حالت چطوره کنکوری؟؟
-
داخل واژه صبح
صبح خواهد شد.
-
@javadm328
-
آسمان آبی تر
آب آبی تر
من درایوانم رعنا سر حوضرخت می شوید رعنا
برگ ها می ریزد
مادرم صبحی می گفت : موسم دلگیری است
من به او گفتم : زندگانی سیبی است ‚ گاز باید زد با پوست
زن همسایه در پنجره اش تور می بافد می خواند
من ودا می خوانم گاهی نیز
طرح می ریزم سنگی ‚ مرغی ‚ ابری
آفتابی یکدست
سارها آمده اند
تازه لادن ها پیدا شده اند
من اناری را می کنم دانه به دل می گویم
خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود
می پرد در چشمم آب انار : اشک می ریزم
مادرم می خندد
رعنا هم -
لکنت ِشعر و
پریشانی و جنجال ِ دلم
چه بگویم که کمی خوب
شود حالِ دلم..؟نجمه_زارع