هرچی تو دلته بریز بیرون 2
-
@dr-saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
خوش گذشت..بریم دبی دبی
شبتووون قشنگشبت خوشگل موشگل
می تووو خییلی خندیدم امشب -
@marzi-m
خیلی ضربه خوردمdonya bivafa
ببین عزیز جان گاهی تغییر لازمه..نمیشه که همیشه طبق میل دیگران بود!کسی که تورو بخواد میاد دنبالت.نسبت به با تو بودن مشتاقه
پس نمیزنه تو رو که -
@dr-saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
خوش گذشت..بریم دبی دبی
شبتووون قشنگهمچنین
بسلامت خوب بخوابی
-
@dr-saraaa
دلم تنگ میشه براتdonya bivafa عزیزدللللللم...فردا میام
-
@dr-saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
خوش گذشت..بریم دبی دبی
شبتووون قشنگشبت خوشگل موشگل
می تووو خییلی خندیدم امشب -
donya bivafa
ببین عزیز جان گاهی تغییر لازمه..نمیشه که همیشه طبق میل دیگران بود!کسی که تورو بخواد میاد دنبالت.نسبت به با تو بودن مشتاقه
پس نمیزنه تو رو که@marzi-m
چندسالتونه؟
-
@dr-saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
خوش گذشت..بریم دبی دبی
شبتووون قشنگشبت خوشگل موشگل
می تووو خییلی خندیدم امشب@اسمان-ابی در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
@dr-saraaa در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
خوش گذشت..بریم دبی دبی
شبتووون قشنگشبت خوشگل موشگل
می تووو خییلی خندیدم امشبخنده بر لبانت جاری بماند همچنان
-
@marzi-m
چندسالتونه؟
donya bivafa
به همین زودی 19 -
donya bivafa
ببین عزیز جان گاهی تغییر لازمه..نمیشه که همیشه طبق میل دیگران بود!کسی که تورو بخواد میاد دنبالت.نسبت به با تو بودن مشتاقه
پس نمیزنه تو رو که@marzi-m در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
donya bivafa
ببین عزیز جان گاهی تغییر لازمه..نمیشه که همیشه طبق میل دیگران بود!کسی که تورو بخواد میاد دنبالت.نسبت به با تو بودن مشتاقه
پس نمیزنه تو رو کهدرسته
-
@marzi-m در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
donya bivafa
ببین عزیز جان گاهی تغییر لازمه..نمیشه که همیشه طبق میل دیگران بود!کسی که تورو بخواد میاد دنبالت.نسبت به با تو بودن مشتاقه
پس نمیزنه تو رو کهدرسته
-
@marzi-m نتیجه گیری رو بزار واسه فردا دیروقت شب بخیر
-
@marzi-m نتیجه گیری رو بزار واسه فردا دیروقت شب بخیر
sayasamary
شب عالی متعالی
-
سلام
کسی هست؟! -
یا حسین
شبتون خوش
شما کنکوری این؟! -
اردیبهشت که اولا این شکلی نبود ؛ اردیبهشت عطر ِ بهار نارنجای ِ ته حیاط عزیزجونو داشت ؛ اردیبهشت توو حیاط ِ عزیز جون ، یه تیکه از خود ِ بهشت بود.وقتی پای ِ صحبتاش مینشستی میگفت اون سالای ِ دور که سیزده سالش بود و تازه داده بودنش به آسدرضا ، بهونه ی ِخونه و عروسکاشو که میگرفت ، آسدرضا میاوردش لب ِ باغچه و باهم جوونه میکاشتن توو دل خاک ؛ یه وقتا باخودش ریز میخندید و میگفت جایی نگیا ننه ، اما آسدرضا یه ته صدایی هم داشت ؛ اون روزا لب ِ باغچه همونجور که درختارو میکاشتیم ، زیر ِ لب آوازم میخوند...فک میکرد من با باغبونی آروم میشم ؛ اما راستس ننه ، من به شوق ِصداش آروم میشدم!بهار نارنجای ِته حیاط ، ثمره ی ِهمون روزای ِ جوونیشون بود ؛ شاید واسه همینم بیشترِ همه ی درختای ِحیاط ، عطر ِ بهار میداد...بعدها خیلی چیزا شد که خنده های ِریز عزیز جون جاشو بده به اشک ؛ که گوشه ی چار قدشو بگیره به چِشاش و توو خلوتش گریه کنه ؛ اما هیچوقت درختای ته حیاطو یادش نرفت...حتی اون موقع که عمه لیلا از شوهرش جدا شد و پولاشو برداشت و رفت اون سر دنیا...حتی اون موقع که عمو ابراهیم اومد و با آقاجون دعواش شد و رفت و دیگه تا چن سال پشت سرشو هم نگا نکرد...حتی اونموقع که پادرد و کمردرد امونشو برید و چارقدم راهشو به زور میرفت...حتی اونموقع که آقاجون مریض و بی جون افتاد گوشه ی خونه...عطر اردیبهشت از خونه نرفت.
بعدها که تنها شدیم ؛ بعدها که خونه ساکت شد و گریه ها تموم ؛ بعدها که من موندم و عزیز ؛ زیر ِ لبی آروم گفت که اردیبهشت ؛ توو نفسای ِ آسدرضا بود...بعدها که گلابِ گلاب دونِ روی ِ طاقچه جا نشستن رو پیرن ِ آقاجون نشست رو سنگ ِ سرد ِ خاکش...ردیف ِگلای ِمریم ِدور ِحیاط ، خلاصه شدن به دور یه سنگ ِ سرد...که دم ِ اذون هیچکی نبود آستین بالا بزنه و صلوات بده زیر ِ لب تا دم ِحوض...بعدها که بهار نارنجای ته ِحیاط شاخه شاخه خشکید و دیگه جوونه نزد ؛ اردیبهشت رختاشو جمع کرد و واسه همیشه از خونه ی عزیز جون رفت.
بعد ِ اون عزیز جون هرسال بهارا میشینه لب ِ ایوون و زیر ِ لب آواز میخونه...ازش میپرسم دیگه درخت نمیکاری؟! اردیبهشته ها...ریزمیخنده ؛ باگوشه ی ِچار قدش چشای ِخیسشو پاک میکنه و میگه کجایی ننه...اردیبهشت خیلی وقته که با آسدرضا رفته بهشت!
| نازنین هاتفی |