افسردگی
-
سلام بچه ها . من امسال پایه دوازدهم تجربی میرم و از سال دهم برای کنکور درس میخونم درس هام هم خدارو شکر خیلی خوبه در حدی که میانگین تراز آزمون تابستانی تو قلم چی ۷۹۰۰ شد . ولی الان در حد یک ماهی میشه احساس میکنم افسردگی گرفتم اصلا حوصله رفتم سمت کتاب رو ندارم و وقتی هم هی درس نمیخونم خودم رو سرزنش میکنم انگار افتادم رو یک چرخه معیوب که هی بدتر میشم . احساس میکنم دلم خیلی گرفته به نظرتون چیکار کنم ؟ باورتون نمیشه اینقدر حالم بده با اینکه پسرم ولی شاید هفته ای یک بار از شدت غم میشینم گریه میکنم تا خالی شم کسی هم نیست باهاش دردو دل کنم چیکار کنم به نظرتون نمیشه کمکم کنید
نوشتهشده در ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۸:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهامیر رضا 1
سلام به نظرم اگه شرایطشو دارید یه سفر برید
جایی که فکر میکنید آرومتون میکنه
تو این مدتم زیاد به چیزی فکر نکنید و رها باشید
احتمالا واسه همینه که هی میگید من هیچی نمیخونم ، همونین میخونم بازدهیم پایینه و...
ولی اصل اینجاست که این درگیریای ذهنی واسه اکثر بچه ها پیش میاد سعی کنید کنترلش کنید
تا جایی که توان دارید درس بخونید
ولی خیلی به خودتون فشار نیارید که داغون شید
به قول یکی از بچههای اینجا ما ربات نیستیم!
از لحاظ روحی و جسمی گاهی وقتا نیاز به استراحت داریم که طبیعیه
اگه میتونید با یه روانشناسم در میون بزارید -
سلام بچه ها . من امسال پایه دوازدهم تجربی میرم و از سال دهم برای کنکور درس میخونم درس هام هم خدارو شکر خیلی خوبه در حدی که میانگین تراز آزمون تابستانی تو قلم چی ۷۹۰۰ شد . ولی الان در حد یک ماهی میشه احساس میکنم افسردگی گرفتم اصلا حوصله رفتم سمت کتاب رو ندارم و وقتی هم هی درس نمیخونم خودم رو سرزنش میکنم انگار افتادم رو یک چرخه معیوب که هی بدتر میشم . احساس میکنم دلم خیلی گرفته به نظرتون چیکار کنم ؟ باورتون نمیشه اینقدر حالم بده با اینکه پسرم ولی شاید هفته ای یک بار از شدت غم میشینم گریه میکنم تا خالی شم کسی هم نیست باهاش دردو دل کنم چیکار کنم به نظرتون نمیشه کمکم کنید
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۸:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهامیر رضا 1 اینکه نوشته بودی شاید باورتون نشه ولی با اینکه پسرم هفته ای یبار گریه میکنم خیلی جالب بود همه ادما گریه میکنن
-
سلام بچه ها . من امسال پایه دوازدهم تجربی میرم و از سال دهم برای کنکور درس میخونم درس هام هم خدارو شکر خیلی خوبه در حدی که میانگین تراز آزمون تابستانی تو قلم چی ۷۹۰۰ شد . ولی الان در حد یک ماهی میشه احساس میکنم افسردگی گرفتم اصلا حوصله رفتم سمت کتاب رو ندارم و وقتی هم هی درس نمیخونم خودم رو سرزنش میکنم انگار افتادم رو یک چرخه معیوب که هی بدتر میشم . احساس میکنم دلم خیلی گرفته به نظرتون چیکار کنم ؟ باورتون نمیشه اینقدر حالم بده با اینکه پسرم ولی شاید هفته ای یک بار از شدت غم میشینم گریه میکنم تا خالی شم کسی هم نیست باهاش دردو دل کنم چیکار کنم به نظرتون نمیشه کمکم کنید
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۱۸:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهامیر رضا 1 برو سفر یا یکی دوهفته یکارایی کن ک دوس داری ترجیحا تحرک داشته باش و برو بیرون خونه نمون
-
ممنونم بچه ها از راهنمایی هاتون انشاالله همتون به خواسته هاتون برسید و موفق بشید
-
دانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۲۷ شهریور ۱۴۰۱، ۲۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ۶:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ب نظرم چند روز که تا اول مدرسه مونده سمت درس نرو ... تا قدرتت رو برای اول مهر جمع کنی زیاد به خودت فشار نیاز پسر ریلکس باش ...
-
سلام بچه ها . من امسال پایه دوازدهم تجربی میرم و از سال دهم برای کنکور درس میخونم درس هام هم خدارو شکر خیلی خوبه در حدی که میانگین تراز آزمون تابستانی تو قلم چی ۷۹۰۰ شد . ولی الان در حد یک ماهی میشه احساس میکنم افسردگی گرفتم اصلا حوصله رفتم سمت کتاب رو ندارم و وقتی هم هی درس نمیخونم خودم رو سرزنش میکنم انگار افتادم رو یک چرخه معیوب که هی بدتر میشم . احساس میکنم دلم خیلی گرفته به نظرتون چیکار کنم ؟ باورتون نمیشه اینقدر حالم بده با اینکه پسرم ولی شاید هفته ای یک بار از شدت غم میشینم گریه میکنم تا خالی شم کسی هم نیست باهاش دردو دل کنم چیکار کنم به نظرتون نمیشه کمکم کنید
امیر رضا 1 ط چقدر من هستی
گریه فقد ادمو آروم میکنه یعنی ما که کسی نیس باش دردودل کنیم
-
@Fargol-Sh نمیتونم به پیامتون جواب بدم اعتبارم کمه
-
سلام بچه ها . من امسال پایه دوازدهم تجربی میرم و از سال دهم برای کنکور درس میخونم درس هام هم خدارو شکر خیلی خوبه در حدی که میانگین تراز آزمون تابستانی تو قلم چی ۷۹۰۰ شد . ولی الان در حد یک ماهی میشه احساس میکنم افسردگی گرفتم اصلا حوصله رفتم سمت کتاب رو ندارم و وقتی هم هی درس نمیخونم خودم رو سرزنش میکنم انگار افتادم رو یک چرخه معیوب که هی بدتر میشم . احساس میکنم دلم خیلی گرفته به نظرتون چیکار کنم ؟ باورتون نمیشه اینقدر حالم بده با اینکه پسرم ولی شاید هفته ای یک بار از شدت غم میشینم گریه میکنم تا خالی شم کسی هم نیست باهاش دردو دل کنم چیکار کنم به نظرتون نمیشه کمکم کنید
امیر رضا 1 سلام وقتتون بخیر
راستش میخواستم بگم که من کاملا حالتون رو درک میکنم چون خودمم چند وقت پیش دقیقا افسردگی گرفته بودم
خیلی هم شدید بود افسردگیم و داشتم نابود میشدم و حتی به فکر خوردن قرص و اینها بودم
اولا اینکه هیچکسی به اندازه خودمون نمیتونه حال خودمونو خراب کنه و هیچکسم به اندازه خودمون نمیتونه حالمونو خوب کنه
به این فک کنین که هر لحظه ک افسرده هستین و درس نمیخونین چقدر توی رتبه و دانشگاه و آیندتون اثر میزاره
درسته همه خسته میشن خیلیا هم افسرده میشن ولی اگ از این فاز در نیاین سال دیگه این موقع ده برابر بیشتر افسرده میشین و با خودتون میگین ک ای کاش تسلیم نمیشدم
من واستون دعا میکنم که بهتر بشید شماهم از خدا بخواهین حتما حالتون خوب میشه
موفق باشید -
امیر رضا 1 ط چقدر من هستی
گریه فقد ادمو آروم میکنه یعنی ما که کسی نیس باش دردودل کنیم
نوشتهشده در ۲۸ شهریور ۱۴۰۱، ۱۷:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهFatemeh Soltani 0
🦯من ک گریه نکنم خوب نمیشم
-
Fatemeh Soltani 0
🦯من ک گریه نکنم خوب نمیشم
Patima Moinaldini اوخی نرسوم ط گریه کنی🥲
-
@Alba من خیلی درس نمیخونم یعنی دست خودم نیست همیشه یه اتفاقی نیفته که نمیتونم درس بخونم برای همین شاید میانگین مطالعه من روزی ۸ ساعت باشه . مشکل زیاد برای من پیش اومد . اوایل تابستون بعد از استراحت به صورت جدی شروع کردم به درس خواندن و میخواستم طوری باشم که رتبه تک رقمی بیارم تو آزمون ها . ولی بعد چند روز از شروع تابستون در اواسط تیر دو تا غده مشکوک به بدخیم روی بدن من ظاهر شد . من هم چون از پدرو مادرم خجالت میکشیدم همش حواسم پیش اون بود که نکنه خدایی نکرده سرطانی باشه داشتم درس میخوندم تا دو تا تست میزدم میرفتم تو اینترنت تو انواع سایت ها در مورد این میخوندم شاید روزی ۴ ساعت مطالعه مفید من بود. همش استرس اون رو داشتم و نمیتونستم با تمرکز و انرژی کافی درس بخونم . این قضیه همینجوری طول کشید تا اواسط شهریور دیگه اینقدر فشار روم بود که هیچی نمیتونیتم بخونم و همه فکرو ذکرم شدهبود اون غده ها . به پدرو مادرم هم گفتم دیگه به هزار رحمت و رفتیم دکتر و دکتر گفت که مشکلی نیست و خطرناک نیستند خیالم که ازین ها راحت شده بودم اومدم خونه تازه یازدهم افتاده بود که من مشکل خواب زیا هم دارم کلا جوری بودم باید شب حداقل ۱۰ ساعت میخوابیدم تا خوابم نیاد اصلا نمیتونستم درس بخونم از بس خواب آلوده بودم بعدش که دکتر رفتیم گفت که تریگلیسیرید خونت بالاست و باید دارو مصرف کنی از وقتی دارو میخورم خیلی خوب شدم ولی من موندم و یک دنیا حسرت روی ذهنم که چرا من ۳ ماه از تابستون رو اینقدر درگیر بودم و بازدهی کمی داشتم الان تا میخوام درس بخونم همین یه محرکی میشه که به سمت درس نرم . ببخشید طولانی بود ولی روی دلم خیلی سنگینی میکنه این همه حسرت آیک کاش بشه زمان رو به عقب برگردوند
امیر رضا 1 اینطوری که تو میگی تا الان که خیلی خوب پیش رفتی .اینو بدون هنوز خیلی وقت داری و مطمءنن از بقیه عقب که نیفتادی هیچ چه بسا جلوتر هم باشی.
الان هم با حسرت خوردن نه تابستون برمیگرده نه از الانت میتونی بهره ببری تا بخودت بیای میبینی پاییز هم تموم شده و باید بشینی حسرت اونو بخوری
منم با دوستان موافقم سعی کن چند روز اصلا به درس فک نکنی و بری مسافرت یا تفریح (شهر بازی خیلی جوابه)
خودم افسردگی داشتم و دارم و درکت میکنم .دردودل کردن میتونه تو اروم شدنت خیلی موثر باشه اصلا یکی از دلایل اصلی اافسردگی همینه که با کسی صحبت نمیکنی .ببین تو خونه یا بین دوستات با کی راحت تری و به حرفات گوش میده باهاش صحبت کن یا برو پیش یه مشاور یا روانشناس بهت کمک کنه
امیدوارم زودتر انرژیت رو به دست بیاری
موفق باشی -
امیر رضا 1
سلام به نظرم اگه شرایطشو دارید یه سفر برید
جایی که فکر میکنید آرومتون میکنه
تو این مدتم زیاد به چیزی فکر نکنید و رها باشید
احتمالا واسه همینه که هی میگید من هیچی نمیخونم ، همونین میخونم بازدهیم پایینه و...
ولی اصل اینجاست که این درگیریای ذهنی واسه اکثر بچه ها پیش میاد سعی کنید کنترلش کنید
تا جایی که توان دارید درس بخونید
ولی خیلی به خودتون فشار نیارید که داغون شید
به قول یکی از بچههای اینجا ما ربات نیستیم!
از لحاظ روحی و جسمی گاهی وقتا نیاز به استراحت داریم که طبیعیه
اگه میتونید با یه روانشناسم در میون بزاریددانش آموزان آلاءنوشتهشده در ۱۰ مهر ۱۴۰۱، ۱۹:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهبنده خدا