Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
Mahdyyy در مشاعره... گفته است:
mrf آن به نگاه می کشد این به سپاه می کشد آن همه صلح و آشتی این همه جنگ و داوری
یادم نمی کنی و ز یادم نمی روی یادت بخیر یار فراموش کار من
Rosa نه غزل نوشته بودم نه ترانه ای سرودم که به حرمت سکوتم، تو به دیدنم بیائی نه سراغ من گرفتی نه سخن به نامه گفتی به همان بهانه ای که،نشنیده ای ندائی
saraa.66 یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم هر چند در این عهد خریدار ندارد
دیدی که رسوا شد دلم غرق تمنا شد دلم
Rosa میازار موری که دانه کش است که جان دارد جان شیرین خوش است
Mahdyyy تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی
Rosa یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب کز هر زبان که می شنوم نامکرر است
Mahdyyy تا که گلباران شود کلبه ی ویران من
تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان
Rosa نیکویی کن اگر ترا دسترس است کین عالم، یادگار بسیار کس است
Mahdyyy تو با قلب ویرانه ی من چه کردی ببین عشق دیوانه ی من چه کردی در ابریشم عادت آسوده بودم تو با حال پروانه ی من چه کردی
Rosa یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود
Mahdyyy دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
saraa.66 دیوانه را همی نشناسد ز هوشیار بیگانه را همی بگزیند بر آشنا
Mahdyyy استخوان سر فرهاد فرو ریخت ز هم دیده اش در ره شیرین نگران است هنوز
saraa.66 ز اندازه بیرون تشنه ام ساقی بیار آن آب را اول مرا سیراب کن وانگه بده اصحاب را
ای مادر سر سپید بشنو این پند سیاه بخت فرزند
ms96sad96 در راه فنا باید جانهای عزیزان کاین شعر سنایی سبب قوت جانست
Mahdyyy تو نیز آخر هم از دست بلندی چرا بتخانه ای را در نبندی
یاریم گیتمیش باشکاسینا یار اولموش.. جانیم گیتمیش باشکاسینا جان اولموش.. سون کالبیمی مزارا گومدیم..
@rahbar-80 میخواست تا نشانه لعنت کند مرا کرد آنچه خواست آدم خاکی بهانه بود