-
@amirhossein-hf
دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه توفرمایی -
@amirhossein-hf
تا یار مرا ربوده از هستی خویش
واقف نیم از بلندی و پستی خویش -
@amirhossein-hf
نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
ما همانیم اگر یار همانست که بود -
@amirhossein-hf
یا رب به کمند عشق پا بستم کن
از دامن غیر خود تهی دستم کن -
@amirhossein-hf
دردا که در این بادیه بسیار دویدیم
در خود برسیدیم وبه جایی نرسیدیم -
@amirhossein-hf
تو را دیدم خدا خندید
من از عشق تو حظ کردم -
@amirhossein-hf
دانی که چرا خدا تو را داده دو دستمن معتقدم که اندر آن سری هست
یک دست به کار خویشتن پردازی
بادست دگر ز دیگران گیری دست
-
Nariman*Na
توانا بود هر که دانا بود
دانش دل پیر برنا بود -
@amirhossein-hf
دوست ان باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی -
Nariman*Na
یار من پاک تر از برگ گل
یار من جاذبه نور و وفاست