Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
dlrm نیست دلداری که دلداری کند
نیست غم خواری که غم خواری کند
گر چه یاران بسیارند هر طرف
نیست یاری تا مرا یاری کند
sandiiii
دارم صنمی چهره برافروختهای وز خرمن دهر دیده بر دوختهای
dlrm یارب چه بلا که عشق یارست زو عقل به درد و جان فکارست
sandiiii تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟
dlrm تابستان که بیاید نمی دانم چند ساله می شوم اما صدای غریبی مرتب می گویدم : پس تو کی خواهی مُرد !؟
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
dlrm دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
sandiiii قضا رفت و قلم بنوشت فرمان /تو را جز صبر کردن چیست درمان
@samannn-bf نشستم روی ساحل، حال دریا را نمیدانم!
من این پایینم و قانون بالا را نمیدانم !
من گمانم تو عیان پیش تو من محو به هم
چون عیان جلوه کند چهره گمان برخیزد
@kimia_afshar دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم///لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
@samannn-bf یاد بگذشته به دل ماند و دریغ نیست یاری که مرا یاد کند
فروغ فرخزاد
دزدد غم ، گردن خود از حذر سیلی من زانک من از بیشه جان حیدر کرار شدم
dlrm مي روي و گريه مي آيد مرا ساعتي بنشين که باران بگذرد
دل و دینم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تا ندانند حریفان ک تو منظور منی
dlrm یک نفر آمد صدایم کرد و رفت در قفس بودم، رهایم کرد و رفت
ترک جان میبایدم گفتن که این شیرینلبان بوسه میبخشند، اما جان شیرین میبرند
dlrm دردم از يار است و درمان نيز هم دل فداي او شد و جان نيز هم حافظ
مداد رنگی در مشاعره... گفته است:
منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن حافظ
مداد رنگی منم که شهره ی شهرم ب عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده ام ب بد دیدن