-
mohammad666666 ان خدایی که به قلبم غم داد خود او باران داد /زندگی با عطش ثانیه ها میگذرد میشود ثانیه را جریان داد
-
آماج عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت/ نسبت دوست به هر بی سرو پا نتوان کرد
-
@mary-kh
دیده ی بی نور را نور آمدم
صاحب دستور و مامور آمدم -
Mohsen Taheri
مرغ مینا ، نغمه ای خوش ساز کرد
دشت را سرشار از این آواز کرد. -
Mohsen Taheri مشت آبی میکند خواب گران را تارومار قطره ی اشکی پی ویرانی عالم بس است
-
این پست پاک شده!
-
Mohsen Taheri دور از تو مرا عشق تو کرده است به حالی ....
-
Mohsen Taheri
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو... من نیستم=/
-
Mohsen Taheri مزن برسر ناتوان دست زور که روزی به پایش درافتی چو مور
-
Mohsen Taheri
نه روز از شو شناسم نه شو از روز
وصــــالت گـــر مـــــــرا گردد میسر
همـــه روزم شـــود چون عید نوروز