-
Mohsen Taheri
تا رضای او نباشد ، اوحدی / توبه بی کار ست و استغفار ما -
Mohsen Taheri
از در امدی و من از خود به در شدم
گویی کزین جهان به جهان دگر شدم -
Mohsen Taheri
مانعش از اب ، ان دیوار بود / از پی اب او چــــو ماهی ، زار بود- از در در امدی
-
Mohsen Taheri
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می ننیوشم -
Mohsen Taheri
می دهد ظاهر هر کس خبر از باطن او / رتبه ی پیرهن اری ز قبا معلوم است
-
Mohsen Taheri در مشاعره... گفته است:
آماج در دماغ می پرستان بازکش/آتش سودا به آب چشم جام
چ تشبیه زیباییمنظورتون تركيب چشم جام هست؟
-
@خانوم-وكيل آره منظورم خود تشبیهیه که کرده...والا تشخیصه!
سودا مثل آتیشه -
Mohsen Taheri ميدونم منم معناشو منظورمه ميشه معنيشو بگين؟ مطمئن نيستم از معني خودم
الان يه بيت ميفرستم بيتتون گم نشه -
- میگه در مغز میپرستان آتش سودا را با اشک جام شراب فرونشان ؟
ای هدد صبا به سبا می فرستمت/بنگر که از کجا تا به کجا می فرستمت
-
این پست پاک شده!
-
Mohsen Taheri در مشاعره... گفته است:
آماج تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا /سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
اي اژدهاي چرخ دلم بيشتر بخور/ وي اسياي چرخ تنم تنگتر بساي
دو تا اضافه ي تشبيهي داره واسه چرخ
تن هم دوبار به تبعش استعاره اومده -
این پست پاک شده!
-
به روز نبرد آن یل ارجمند/به شمشیر و خنجر به گرز و کمند
برید و درید و شکست و ببست/یلان را سر و سینه و پا و دست
ت بدید -
Mohsen Taheri
تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک