-
آماج داروی مشتاق چیست زهر ز دست نگار/مرهم عشاق چیست زخم ز بازوی دوست
نوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۰:۴۹ آخرین ویرایش توسط آماج انجام شدهMohsen Taheri
تا رضای او نباشد ، اوحدی / توبه بی کار ست و استغفار ما -
Mohsen Taheri
تا رضای او نباشد ، اوحدی / توبه بی کار ست و استغفار مانوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۰:۵۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهآماج از کرمت من به ناز مینگرم در بقا/ کی بفریبد شها دولتِ فانی مرا
-
آماج از کرمت من به ناز مینگرم در بقا/ کی بفریبد شها دولتِ فانی مرا
نوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۰:۵۱ آخرین ویرایش توسط آماج انجام شدهMohsen Taheri
از در امدی و من از خود به در شدم
گویی کزین جهان به جهان دگر شدم -
Mohsen Taheri
از در امدی و من از خود به در شدم
گویی کزین جهان به جهان دگر شدمنوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۰:۵۱ آخرین ویرایش توسط Mohsen Taheri انجام شدهآماج من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت/کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
"درآمدی" -
آماج من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت/کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
"درآمدی"نوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۰:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMohsen Taheri
مانعش از اب ، ان دیوار بود / از پی اب او چــــو ماهی ، زار بود- از در در امدی
- از در در امدی
-
Mohsen Taheri
مانعش از اب ، ان دیوار بود / از پی اب او چــــو ماهی ، زار بود- از در در امدی
نوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهآماج در دماغ می پرستان بازکش/آتش سودا به آب چشم جام
چ تشبیه زیبایی - از در در امدی
-
آماج در دماغ می پرستان بازکش/آتش سودا به آب چشم جام
چ تشبیه زیبایینوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۰:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMohsen Taheri
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می ننیوشم -
Mohsen Taheri
مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می ننیوشمنوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۰:۵۹ آخرین ویرایش توسط Mohsen Taheri انجام شدهآماج ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام/ماهِ مبارک طلوع، سروِ قیامت قیام
سعدی چ میکنه با اشتقاق -
آماج ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام/ماهِ مبارک طلوع، سروِ قیامت قیام
سعدی چ میکنه با اشتقاقنوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMohsen Taheri
می دهد ظاهر هر کس خبر از باطن او / رتبه ی پیرهن اری ز قبا معلوم است
-
آماج در دماغ می پرستان بازکش/آتش سودا به آب چشم جام
چ تشبیه زیبایینوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMohsen Taheri در مشاعره... گفته است:
آماج در دماغ می پرستان بازکش/آتش سودا به آب چشم جام
چ تشبیه زیباییمنظورتون تركيب چشم جام هست؟
-
Mohsen Taheri در مشاعره... گفته است:
آماج در دماغ می پرستان بازکش/آتش سودا به آب چشم جام
چ تشبیه زیباییمنظورتون تركيب چشم جام هست؟
نوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۰۲ آخرین ویرایش توسط Mohsen Taheri انجام شده@خانوم-وكيل آره منظورم خود تشبیهیه که کرده...والا تشخیصه!
سودا مثل آتیشه -
Mohsen Taheri
می دهد ظاهر هر کس خبر از باطن او / رتبه ی پیرهن اری ز قبا معلوم است
نوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهآماج تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا /سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
-
@خانوم-وكيل آره منظورم خود تشبیهیه که کرده...والا تشخیصه!
سودا مثل آتیشهنوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۰۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMohsen Taheri ميدونم منم معناشو منظورمه ميشه معنيشو بگين؟ مطمئن نيستم از معني خودم
الان يه بيت ميفرستم بيتتون گم نشه -
@خانوم-وكيل آره منظورم خود تشبیهیه که کرده...والا تشخیصه!
سودا مثل آتیشهنوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۰۴ آخرین ویرایش توسط آماج انجام شده- میگه در مغز میپرستان آتش سودا را با اشک جام شراب فرونشان ؟
ای هدد صبا به سبا می فرستمت/بنگر که از کجا تا به کجا می فرستمت
-
- میگه در مغز میپرستان آتش سودا را با اشک جام شراب فرونشان ؟
ای هدد صبا به سبا می فرستمت/بنگر که از کجا تا به کجا می فرستمت
نوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
آماج تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا /سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
نوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMohsen Taheri در مشاعره... گفته است:
آماج تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا /سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
اي اژدهاي چرخ دلم بيشتر بخور/ وي اسياي چرخ تنم تنگتر بساي
دو تا اضافه ي تشبيهي داره واسه چرخ
تن هم دوبار به تبعش استعاره اومده -
- میگه در مغز میپرستان آتش سودا را با اشک جام شراب فرونشان ؟
ای هدد صبا به سبا می فرستمت/بنگر که از کجا تا به کجا می فرستمت
نوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهآماج تا عقل داشتم نگرفتم طریق عشق/جایی دلم برفت که حیران شود عقول
-
Mohsen Taheri در مشاعره... گفته است:
آماج تا بود بار غمت بر دل بی هوش مرا /سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
اي اژدهاي چرخ دلم بيشتر بخور/ وي اسياي چرخ تنم تنگتر بساي
دو تا اضافه ي تشبيهي داره واسه چرخ
تن هم دوبار به تبعش استعاره اومدهنوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
نوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۱۱ آخرین ویرایش توسط Mohsen Taheri انجام شده
به روز نبرد آن یل ارجمند/به شمشیر و خنجر به گرز و کمند
برید و درید و شکست و ببست/یلان را سر و سینه و پا و دست
ت بدید -
به روز نبرد آن یل ارجمند/به شمشیر و خنجر به گرز و کمند
برید و درید و شکست و ببست/یلان را سر و سینه و پا و دست
ت بدیدنوشتهشده در ۲۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۱:۱۲ آخرین ویرایش توسط آماج انجام شدهMohsen Taheri
تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک