" مشاعره "

[Zahra tg]

SEPEHR ALIZADEH یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

[SEPEHR ALIZADEH]

@ஜஇዢЯஇ آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدند

[Zahra tg]

SEPEHR ALIZADEH در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را

[SEPEHR ALIZADEH]

@ஜஇዢЯஇ ای کاش تنهایی نبودی در کنارم
جاده میرقصد به سان رها ماندنم

[Zahra tg]

SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:

@ஜஇዢЯஇ ای کاش تنهایی نبودی در کنارم
جاده میرقصد به سان رها ماندنم

من سعی می کنم اخراش رو ا بیارم که شما آنکس که نداند ها رو بگین اما تلاش من بی فایدست

[SEPEHR ALIZADEH]

@ஜஇዢЯஇ خخخ باشه چشم میگم

[Zahra tg]

SEPEHR ALIZADEH ما چو ناییم و نوا در ما ز توست ما چو کوهیم و صدا در ما ز توست
نه ممنون راضی به زحمتتون نیستم

[SEPEHR ALIZADEH]

@ஜஇዢЯஇ آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند

آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نمایید که بس خفته نماند

آن کس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به منزل برساند

آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند

آن کس که بداند و بخواهد که بداند
خود را به بلندای سعادت برساند

آن کس که نداند و بخواهد که بداند
جان و تن خود را ز جهالت برهاند

آن کس که نداند و نخواهد که بداند
حیف است چنین جانوری زنده بماند

#ابن_یمین
#ملا_احمد_نراقی
#مولانا
#شعر_کلاسیک

[Zahra tg]

SEPEHR ALIZADEH دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم

دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
ممنون و شب بخیر و خوشی

[ftm.dh]

@ஜஇዢЯஇ یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار

[SEPEHR ALIZADEH]

ftm.dh رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

[Zahra tg]

SEPEHR ALIZADEH نیست در عالم ز هجران تلخ تر هر چه خواهی کن و لیک آن نکن
سلام...

[ftm.dh]

@ஜஇዢЯஇ نذر کردم گر ز دست محنت هجران نمیرم
آستانت را ببوسم آستینت را بگیرم

[دریا دریایی]

ftm.dh
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

[SEPEHR ALIZADEH]

دریا دریایی ما دلشدگان را قدحی باده بریزید
هوشیار بگشتیم ز نگاه چو مه او

[دریا دریایی]

SEPEHR ALIZADEH
وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را

[SEPEHR ALIZADEH]

دریا دریایی آن کس که نداند و بخواهد که بداند
جان و تن خود را ز جهالت برهاند

[دریا دریایی]

SEPEHR ALIZADEH
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[SEPEHR ALIZADEH]

دریا دریایی
داد در درد دمان دین و دلم را بفروخت
آن اذانی که تو گفتی پیش رندان نیست راز
س.فرخ

[دریا دریایی]

SEPEHR ALIZADEH
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بربادم