-
@r-nil-par
من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را -
امیررضا فلاح نژاد
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا -
امیررضا فلاح نژاد
آخر از راه دل و دیده سر آرد بیرون
نیش آن خار که از دست تو در پای من است -
sandiiii توکز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی -
@r-nil-par
یک نگاه توام از نقد دو عالم بس بود
یک نظر دیدم و تاوان دو عالم دادم
| شهریار | -
@behnaz-hajizadeh
تا نگرید طفلک حلوا فروش
دیگ بخشایش کجا آید به جوش -
امیررضا فلاح نژاد شاید این جمعه بیاید،شاید
پرده از چهره گشاید،شاید -
@behnaz-hajizadeh
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم -
امیررضا فلاح نژاد من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش
که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت -
@behnaz-hajizadeh
در میخانه که باز است چرا حافظ گفت
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند