-
mahla bpz در " مشاعره " گفته است:
امیرمحمد یوسفوند منم ان شاعر ساحر که به افسون سخن از نی کلک همه قند و شکر میبارم
می نوش و جام بیاور که دگر یار نیست/دگر در فصل یارا خار نیست
-
امیرمحمد یوسفوند تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد
-
امیرمحمد یوسفوند تحمل کنان را نخواندن مرد / که بیچاره از بیم سر برنکرد
-
Mr.Fantastic تجربی اپ کاتالیزورهای آلاء دانش آموزان آلاءreplied to mahla bpz on آخرین ویرایش توسط انجام شده
mahla bpz در " مشاعره " گفته است:
امیرمحمد یوسفوند تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد
در خلقت ما راز و معمای خدا چیست؟
انسان خودش آینه یک کعبه مگر نیست؟ -
alireza saghafi در " مشاعره " گفته است:
mahla bpz من بعد از این نه زهد فروشم نه معرفت / کان در ضمیر نیست که اظهار کنم
مه زلفت دگر از اغوش سرد/تا اغوش بخواهد دگر اغوش نیست
-
Mr.Fantastic چرا همش ت؟️️
اصن حالا که اینجوریه
توانا بود هرکه دانا بود
زدانش دل پیر برنا بود -
alireza saghafi در " مشاعره " گفته است:
امیرمحمد یوسفوند تحمل کنان را نخواندن مرد / که بیچاره از بیم سر برنکرد
دوری ز خلق و نزد جام می/بخان عزلت که دگر بام خدارا
-
Mr.Fantastic تجربی اپ کاتالیزورهای آلاء دانش آموزان آلاءreplied to امیرمحمد یوسفوند on آخرین ویرایش توسط انجام شده
امیرمحمد یوسفوند در " مشاعره " گفته است:
alireza saghafi در " مشاعره " گفته است:
mahla bpz من بعد از این نه زهد فروشم نه معرفت / کان در ضمیر نیست که اظهار کنم
مه زلفت دگر از اغوش سرد/تا اغوش بخواهد دگر اغوش نیست
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
آن که هرگز نتوان یافت همانندش را -
Mr.Fantastic تا تو را دیو پری جمله مسخره کردد/گر کم از مور نیس ملک سلیمان در باز
قانون مشاعره رو رعایت کنید -
Mr.Fantastic در " مشاعره " گفته است:
امیرمحمد یوسفوند در " مشاعره " گفته است:
alireza saghafi در " مشاعره " گفته است:
mahla bpz من بعد از این نه زهد فروشم نه معرفت / کان در ضمیر نیست که اظهار کنم
مه زلفت دگر از اغوش سرد/تا اغوش بخواهد دگر اغوش نیست
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
آن که هرگز نتوان یافت همانندش رااز دوری تو بود که صبر بگشاید/صبر باد تو را که یعقوب این نبود
-
parisa khany ز کوی یار می اید نسیم باد نوروزی
دراین باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی -
mahla bpz در " مشاعره " گفته است:
parisa khany ز کوی یار می اید نسیم باد نوروزی
دراین باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزییا به خلقت یا به مخلوق پی برد خالق/پس چرا داری که اعمال را پنهانی
-
Mr.Fantastic تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد / هر که خاک درمیخانه به رخساره نرفت
-
امیرمحمد یوسفوندreplied to parisa khany on آخرین ویرایش توسط امیرمحمد یوسفوند انجام شده
parisa khany در " مشاعره " گفته است:
mahla bpz یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور /کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
چرا این طوری شد،ریاست گر کند خسرو ایرانی نماند/که ایران خسرو نمانده بر تاریخ داند
-
parisa khany راهی بزن که اهی برساز ان توان زد
شعری بخوان که با ان رطل(یا رتل)گران توان زد -
alireza saghafi تو نیکی کن و در دجله انداز/تا ایزد در بیابانت دهد باز
-
parisa khany در " مشاعره " گفته است:
Mr.Fantastic تا تو را دیو پری جمله مسخره کردد/گر کم از مور نیس ملک سلیمان در باز
قانون مشاعره رو رعایت کنیدزبانم گر تو را بیند عقل را به چشم داده/چشمم گر تو را بیند بی تو مرده
-
امیرمحمد یوسفوند در این سرما سرما داری امروز/دل عیش و تماشا داری امروز