-
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
Miss.Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغام -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
Miss.Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :| -
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
Miss.Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نماند -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
Miss.Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:| -
SEPEHR ALIZADEHreplied to Miss.Joker on آخرین ویرایش توسط SEPEHR ALIZADEH انجام شده
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
Miss.Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟ -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
Miss.Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شب -
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
Miss.Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (: -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
Miss.Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمش -
Miss.Joker شاهد بکام و شیشه بدست و سبو بدوش
مستانه میرسم ز در پیر میفروش:) -
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
Miss.Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمششهزاده بی عشق، برده ای دیگر از یادم
همچو افسانه ای آخر میرسی تو به دادم
شهزاده بی عشق، چشم به راه تو میمانم
درد دوری نشست آخر بی تو بر استخوانم -
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker شاهد بکام و شیشه بدست و سبو بدوش
مستانه میرسم ز در پیر میفروش:)شانه کمتر زن که ترسم تارِ زلفت بشکند
تارِ زلف توست اما رشته جانِ من است :)) -
Miss.Joker تا آشنای چشم خود رخسار گلگون کردمش
اشکم چنان بیگانه شد کز دیده بیرون کردمش -
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
Miss.Joker تا آشنای چشم خود رخسار گلگون کردمش
اشکم چنان بیگانه شد کز دیده بیرون کردمششمع را سر تا به پا ميسوزد و پروانه را پر
اتش عشق است و هر کس را به استعداد گيرد:/
فعلني :| شبتون بخير -
SEPEHR ALIZADEH
مکافات شکفتن نیست آسان عاقبت دیدی
که چون گل زین گلستان رفتم و خونین کفن رفتم -
Miss.Joker
در عشق او گر صادقی باید بسوزی خویشتن
در شعله عشقش دلا،پروانه شو پروانه شو -
Kosar A003 وقت رفتن گر روم با آتش عشقت به خاک/روز محشر در برم بینی دل خونین کباب
-
parisa khany بسکه بر ناله دل گوش ندادی آخر
هم دل از ناله و هم ناله ز تاثیر افتاد -
Kosar A003 در دیده مجنون همه جا صورت لیلی است/در چشم محبان همه معنی حبیب است
-
parisa khany
تو ای پروانه عاشق،تلاش خود به آتش کن
که من از گرمی پروانه میسوزم پر خود را -
Kosar A003 آمد به زبان حال در گوشم گفت/دریاب که عمر رفته را نتوان یافت