-
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازینوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۶:۵۹ آخرین ویرایش توسط Miss.Joker انجام شدهSEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:| -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغام -
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :| -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۰۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نماند -
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نماندنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:| -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۱۱ آخرین ویرایش توسط SEPEHR ALIZADEH انجام شده@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟ -
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شب -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (: -
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمش -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمشنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker شاهد بکام و شیشه بدست و سبو بدوش
مستانه میرسم ز در پیر میفروش:) -
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمشنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمششهزاده بی عشق، برده ای دیگر از یادم
همچو افسانه ای آخر میرسی تو به دادم
شهزاده بی عشق، چشم به راه تو میمانم
درد دوری نشست آخر بی تو بر استخوانم -
@miss-joker شاهد بکام و شیشه بدست و سبو بدوش
مستانه میرسم ز در پیر میفروش:)نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker شاهد بکام و شیشه بدست و سبو بدوش
مستانه میرسم ز در پیر میفروش:)شانه کمتر زن که ترسم تارِ زلفت بشکند
تارِ زلف توست اما رشته جانِ من است :)) -
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker شاهد بکام و شیشه بدست و سبو بدوش
مستانه میرسم ز در پیر میفروش:)شانه کمتر زن که ترسم تارِ زلفت بشکند
تارِ زلف توست اما رشته جانِ من است :))نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker تا آشنای چشم خود رخسار گلگون کردمش
اشکم چنان بیگانه شد کز دیده بیرون کردمش -
@miss-joker تا آشنای چشم خود رخسار گلگون کردمش
اشکم چنان بیگانه شد کز دیده بیرون کردمشنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۷ آخرین ویرایش توسط Miss.Joker انجام شدهKosar A003 در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker تا آشنای چشم خود رخسار گلگون کردمش
اشکم چنان بیگانه شد کز دیده بیرون کردمششمع را سر تا به پا ميسوزد و پروانه را پر
اتش عشق است و هر کس را به استعداد گيرد:/
فعلني :| شبتون بخير -
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani در " مشاعره " گفته است:
@saghi-mortazavi
یارگفتا داشتی چون من نگاری؟ گفتمش
کافرم گر من به جز تو یار دگر داشتممن از سیاهی چشمت، ز ساحت چو چمانت
ز مستی از ره کویت، بشکستم، بشکستم
@Miss-Joker پاشو بیا بازیمي رود عمرا گرانمايه و ما غافل از او
وه ک جز محنت و اندوه نشد حاصل از او
:|و تو چه دانی ز ایام من بی ایام
ذهن من مشغله و چشم تو پر از پیغامما نمي پوشيم عيب خويش اما ديگران
عيب ها دارند و از ما جمله را پوشيده اند :|داد دل گیرم ز تو ای نا به کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر قلبی نمانددندان که در دهان نبُوَد خنده بدنماست
دکان بي متاع، چرا وا کند کسي؟:|یاس در راس شد و چشم من مانده ز تو
آب شد، خواب نشد، ناب نه، ایاب کجاست؟تو را گُم ميکنم هر روز و پيدا ميکنم هر شب
و اين سان خواب هارا با تو زيبا ميکنم هر شبباران و بوی خوبش، هر دو فداری کویت
کوی جوانی من، جوی نگاه مشکی (:يا بزن سيلي به رويم يا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسَم بر دست تو ميبوسمششهزاده بی عشق، برده ای دیگر از یادم
همچو افسانه ای آخر میرسی تو به دادم
شهزاده بی عشق، چشم به راه تو میمانم
درد دوری نشست آخر بی تو بر استخوانمنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH
مکافات شکفتن نیست آسان عاقبت دیدی
که چون گل زین گلستان رفتم و خونین کفن رفتم -
Kosar A003 در " مشاعره " گفته است:
@miss-joker تا آشنای چشم خود رخسار گلگون کردمش
اشکم چنان بیگانه شد کز دیده بیرون کردمششمع را سر تا به پا ميسوزد و پروانه را پر
اتش عشق است و هر کس را به استعداد گيرد:/
فعلني :| شبتون بخيرنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۷:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@miss-joker
در عشق او گر صادقی باید بسوزی خویشتن
در شعله عشقش دلا،پروانه شو پروانه شو -
@miss-joker
در عشق او گر صادقی باید بسوزی خویشتن
در شعله عشقش دلا،پروانه شو پروانه شونوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 وقت رفتن گر روم با آتش عشقت به خاک/روز محشر در برم بینی دل خونین کباب
-
Kosar A003 وقت رفتن گر روم با آتش عشقت به خاک/روز محشر در برم بینی دل خونین کباب
نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهparisa khany بسکه بر ناله دل گوش ندادی آخر
هم دل از ناله و هم ناله ز تاثیر افتاد -
parisa khany بسکه بر ناله دل گوش ندادی آخر
هم دل از ناله و هم ناله ز تاثیر افتادنوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهKosar A003 در دیده مجنون همه جا صورت لیلی است/در چشم محبان همه معنی حبیب است
-
Kosar A003 در دیده مجنون همه جا صورت لیلی است/در چشم محبان همه معنی حبیب است
نوشتهشده در ۵ دی ۱۳۹۹، ۱۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهparisa khany
تو ای پروانه عاشق،تلاش خود به آتش کن
که من از گرمی پروانه میسوزم پر خود را