-
_Biliifti_ در " مشاعره " گفته است:
Ansel
دشنام همی دهی به سعدی!؟
من با دو لب تو کار دارم
|سعدی|ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شُرب مدام ما -
_Biliifti_ در " مشاعره " گفته است:
Ansel
آخر چه بلایی تو که در وصف نیایی
بسیار بگفتیم و نکردیم بیانتترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود -
_Biliifti_ در " مشاعره " گفته است:
Ansel
درِ اندیشه ببستم قلم وهم شکستم
که تو زیباتراز آنی که کنم وصف و بیانت
.
چی گفته:)))تو کمان کشیده و درکمین که
زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین
که خدا نکرده خطا کنی -
@AmirReza-Bhb
ظاهر و باطن ما آیینه یکدیگرند
خاک بر چشم حریفی که دهد بازی ما -
@Nature
اي غايب از نظر به خدا مي سپارمت
جانم بسوختي و به دل دوست دارمت -
یهو یاد این تاپیک افتادم
یآدش بخیر^^
قهر و اخمِ تو و جنگ و سرِ دعوا با هم،
ارزشی بیشتر از خندهی شاهان دارد -
@κιϻιλ
دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزمدارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
-
پرستو بابایی
من کجا باید بگردم تا تو را پیدا کنم
باز پاییز است و دنیا میدهد بوی تو را ... -
@κιϻιλ
این صبر که من میکنم افشردن جان است........ -
@Homayoun
تنفس از هوایی که تو کردی باز دم از خود،
به یادت قانعم حتی،خیالت را نگیر از من! -
@Death ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این؟