| گالری روح نواز🫀 |

[بابونــــه]

ramses kabir
من آن محکوم مظلومم که محکومم به مقهوری
من آن منظوم بی نظمم که معروفم به مذمومی

[Ainoor]

@Matrix
یا رب نگاه کسی به کسی اشنا مکن
گر میکنی کرم کن و جدا مکن

[ramses kabir]

@Matrix
یک نفر نیست بفهمد درد این حال مرا
جز همین یار قدیمی که هست تنهایی...
میم لام

[بابونــــه]

Ainoor

نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد
نشانی ده اگر یابیم وان اقبال ما باشد

[Ainoor]

@Matrix
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

[بابونــــه]

Ainoor
ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است؟

[Ainoor]

@Matrix
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

[بابونــــه]

Ainoor
ديرگاهيست که تنها شده ام
قصه غربت صحرا شده ام...

[ramses kabir]

@Matrix
تو هر یک را که میدانی که حالت بِه کند اینک
همان را طی نما جانا فدای دین و ایمانت
میم لام

[Ainoor]

ramses kabir
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
انکه هرگز نتوان دید همانندش را

[ramses kabir]

@Matrix
من فاز تو را درک نکردم که تو گفتی
شرمنده ولی عاشق چشمان تو هستم
گفتم که چه حرفی است شرمنده چرا خب
من نیز پریشان دو چشمان تو هستم
گفتی به درک رو پسر بی سر و پیکر
من کی به تو گفتم که چو جانان تو هستم
تو جای برادر وَ عزیز دل مایی
هرچند همان نیمه ی پنهان تو هستم
گفتم به خودم من نکند شیشه کشیدم
یا مست شنیدم که چو جانان تو هستم
ناگه چو فرو رفته در این فکر شنیدم
بشنو تو ندایی که ز وجدان تو هستم
گر جنس مخالف تو بدیدی چو ز صد متر
در رو که چو من در پی سامان تو هستم
میم لام
(شب شیک)

[Ainoor]

ramses kabir
ما گذشتیم و گذشت انچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

[بابونــــه]

Ainoor
نگو هرگز خداحافظ
خداحافظ که میگویی
دلم از درد میمیرد
تو دوری و نمیبینی
نفسهایی که میگیرد

[Ainoor]

@Matrix
دوستت دارم ولی میترسم از رسوا شدن
هر چه از زیباییت گفتند حاشا میکنم

[بابونــــه]

Ainoor

ماه فروماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد

[Ainoor]

@Matrix
دل مجنون خود را با تغافل بیش از این مشکن
که در قانون خوبان امتحان اندازه ای دارد

[بابونــــه]

Ainoor
در این سرای بی‌کسی
نشسته‌ام به در نگاه می‌کنم
دریچه آه می‌کشد
تو از کدام راه می‌رسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود...

[Ainoor]

@Matrix
دست از طلب ندارم تا کام من براید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر اید

[ramses kabir]

Ainoor
در مدرسه ی عشق در زنگ ریاضی
ما خط موازی همین هندسه بودیم
جایی که کسی حرمت اشکی نشناسد
ما منتظر عشق در ان مدرسه بودیم
میم لام

[بابونــــه]

Ainoor
دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی