هرچی تودلته بریز بیرون۶

[بابونــــه]

Ansel
آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

[Ainoor]

@eel
می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست
آن زمان هر دل فقط يک بار عاشق می شود

[بابونــــه]

Ainoor
دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب

[Ainoor]

@eel
با عقل آب عشق به يک جو نمی رود
بيچاره من که ساخته از آب و آتشم

[ramses kabir]

@eel
با هرکه نشستم ندیدم نفسی را
جز خود که ندارم چو در این شهر کسی را
از شدت این غم به تنهایی نشستم
آواز به سر دادم و دیدم قفسی را
لعبت

[Ainoor]

ramses kabir
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

[ramses kabir]

Ainoor
ادر کاسا و ناولها الا یا ایها ساقی
منم فانی در این دنیا به جز عشقت چه هست باقی
اگر بین نگاه تو وَ جنت من یکی خواهم
بچشنم سیب چشمانت که حور العین آفاقی
....
لعبت

[ma.a]

ramses kabir
یک بار هم‌ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله‌ها را

[ramses kabir]

ma.a
ای جان و ای جانان من،ای دین و ای ایمان من
ای درد و ای درمان من،جانا ببخشا لُعبَتَت
گفتی جهانم مال تو،گفتم فدای تارِ تو
بردی تو حتی قلب من،جانا ببخشا لُعبَتَت
....
لعبت

[ma.a]

ramses kabir
تا نقش تو در سینه ما خانه نشین شد
هر جا که نشینیم چو فردوس برین شد
مولانا

[ramses kabir]

ma.a
دلم بشکسته ای اما فدای تار موی تو
ولی هر قسمت از این دل چرا چشم تو را دارد؟!

لعبت

[ma.a]

ramses kabir
در عشق زنده باید کز مرده هیچ ناید
دانی که کیست زنده آن کو ز عشق زاید
مولانا

[پرستو بابایی]

ma.a
در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی

[ramses kabir]

پرستو بابایی
یارا که مرا هر دم باشد هوس زلفش
امشب تو گذر از من،جانم چه به ایمان است؟!
لعبت

[ma.a]

ramses kabir
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

[پرستو بابایی]

این پست پاک شده!

[ramses kabir]

ma.a
داد رسوایی من شد سر در نوری او
عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
بس که دادم همه جا شرح رخ ارایی او
شهر پر گشت ز هیاهوی تماشایی او
وحشی
(مصرع اولشو یادم نمیومد تغییرش دادم:///)

[ma.a]

ramses kabir
واله و شیداست دائم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
(فعلالذت بردم )

[ramses kabir]

ma.a
تو خَو زمین باشوم و بارونی و گندم
بیدار شُمُ اما ،تو کشاورز نباشی
میترسوم از اینجا بری و خونه بُرُمبِه
لِه شُم تو به معماری آوار بخندی
(همچنین،روز خوش)

[ma.a]

ramses kabir
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب
کز هر زبان که می شنوم نامکرر است