-
ramses kabir
یوسف به این رها شدن از چاه دل مَبند
اینبار می برند که زندانی ات کنند -
ramses kabir
یک نفر نیست تو را قسمت من گردانَد؟!
کارِ خیر است اگر این شهر مسلمان دارد -
ramses kabir
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه -
@eel
دلم بردی و بعد از آن شکستی این دل ما را
ولی هر قسمت از این دل چرا چشمِ تو را دارد؟
لعبت -
ramses kabir
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم -
ramses kabir
می روی و گريه می آيد مرا
ساعتی بنشين که باران بگذرد… -
ramses kabir
یکدم غریق بحر خدا شو گمان مبر
کز آب هفت بحر به یک موی تر شوی -
ramses kabir
شبي مجنون به ليلی گفت کای محبوب بی همتاتو را عاشق شود پيدا ولی مجنون نخواهد شد