هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Michael Vey در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
یخچالو ک باز میکنم اون شیشه مرباهای مخصوص خوابگاهو میبینم،
همینجوری دارم رد که میشم تراول ماگی که برام هدیه اوردنو میبینم،
اتاقم که میرم و رو میز لیست لوازمی که باید ببرم خوابگاهو میبینم،
یا اصلا همینجوری که خانوادمو در کنار هم میبینم،همچین اشک الود میشم :>
یعنی ی روزی میرسه که دم در خوابگاه مامان بابامو بغل میکنم و من گرگان میمونم و اونا میان قائمشهر؟ :>
تازه روز قبلش با خواهرم و دامادم و رهام کوچولو و مادربزرگ و خالم خداحافظی کردم... :>بغضی شدممم
دور شدن از خاله ها سختهههخاییدریسثari_14 ارهه
-
هعی.. نمردیم و این روزا رو هم داریم میبینیم...
-
مِهردُخت در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
پرستو بابایی کاش الان اینجا بودی
مثلا تا صبح حرف می زدیم 🥲🫂
پرستو بابایی آره
-
@M-Shajarian در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
لجاجت
لجاجت نه. سرسختی
(می دونم بنده خدا فرزام داره اینا رو میخونه تحت «نیرو بر واحد سطح»ه)@M-Shajarian در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
میخوای یه جلسه تراپی بریم؟
نه قربانت
نمیخوام با دیدن کیس های پیچیده، به روند تحصیلت ضربه ای وارد بشه -
ari_14 ارهه
Michael Vey در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ari_14 ارهه
دیگ پلی غیبتاشون نیستی
اصن نمیخواممممابیسسس
هعق -
razie_
تبریک میگم بهتون
ایشالا خوب در این رشته پیش برین با موفقیتی های خیلی خفن و درجه یک در حوزه تحقیقات و المپیادهای علمی دانشجویی@f-nalist خیلی ممنون بابت آرزوی قشنگتون انشاءالله
.
منم بهتون تبریک میگم انشاءالله که بدرخشید و موفق ترین باشید.
-
پرستو بابایی در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
واقعا دلم نمیاد برم
باورم نمیشه تا ۳ ماه قرار نیست اون پشمکو ببینم
یا مامان بابام ..
یا مثلا غروبا دیگه نمی تونم از پنجره ی اتاقم آسمونو نگاه کنم(:
دیگه نمی تونم از این پله ها هر روز بیام و برم بالا و غر بزنماینا اولاش دو روز برو اگ جو خوابگات اوکی باشه دوست نداری برگردی
ari_14
اگه خوب باشم آره
اگه نه که تصورم همچین شبیه تیمارستان و زندان طور -
Michael Vey در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ari_14 ارهه
دیگ پلی غیبتاشون نیستی
اصن نمیخواممممابیسسس
هعقari_14 غیبتو ک من فق با مامانم میکنم🥲
وای من و مامانم خیلی بهم وابسته ایم... -
ari_14
اگه خوب باشم آره
اگه نه که تصورم همچین شبیه تیمارستان و زندان طورپرستو بابایی در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ari_14
اگه خوب باشم آره
اگه نه که تصورم همچین شبیه تیمارستان و زندان طورحالا اینطوریم نیست
-
ari_14 غیبتو ک من فق با مامانم میکنم🥲
وای من و مامانم خیلی بهم وابسته ایم...Michael Vey در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ari_14 غیبتو ک من فق با مامانم میکنم🥲
وای من و مامانم خیلی بهم وابسته ایم...این هفت سالم میگذره چشم ب هم زدن:>
-
Michael Vey در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
ari_14 غیبتو ک من فق با مامانم میکنم🥲
وای من و مامانم خیلی بهم وابسته ایم...این هفت سالم میگذره چشم ب هم زدن:>
ari_14 :>>>
-
پرستو بابایی
منم باورم نمیشه قراره به مدت طولانی با داداشم دعوا نکنم هعی : )thv_qv
هعیی منم با پشمکم دیگه دعوا نمی کنم
به جاش تصویری بهش زنگ میزنم و کلی دلم تنگش میشه(:
اینه که میگن قدر لحظه هایی که کنار هم هستیمو بدونیم؛ولی متاسفانه اینجوریه که تا دور نشویم نمی فهمیم این قضیه رو