هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Gharibe Gomnam
دیگه فرصتی برای جبران اشتباهاتم ندارم
میدونی میگی کارای مورد علاقه ات و بکن ولی من حتی یادم نیست چی دوس داشتم انگار شیف دیلت زدم همه چی رو خودمو گم کردمHako
اگه از بچه های کنکوری که تابستون شروع کردن بگن پشیمونیت چیه میگن کاش از یازدهم شروع میکردیم کاش
از اونایی که مهر شروع کردن بگی پشیمونیت چیه میگن کاش از تابستون شروع کرده بودیم
میای جلوتر و یه روزی میرسه که طرف میگه کاش از مهر دوازدهم شروع میکردم
و اونوقت تو با ۱۵ سال سن میگی فرصت جبران گذشته رو ندارم؟
بابا ما اینجا تو انجمن کسایی رو داریم که بیشتراز ۲ ۳ سال پشت کنکور موندن باز به چیزی که میخواستن نرسیدن اونا دیگه چی باید بگن؟
راجع به اینکه دیگه نمیدونی چی دوست داری
اینو موافقم
چون چندوقت پیش داشتم تو نت سرچ میکردم چه کاری به عنوان تفریح انجام دهیم
اصلا یه چیزای مسخره ای نوشته بودا
میگفت برید پیک نیک
من میگفتم الان با کی برم پیک نیک؟
نوشته بود کتاب مورد علاقه خود را بخوانید من میگفتم خب وقتشو ندارم
و...
ولی جمعه نشستم با ابرنک دفترمو خط خطی کردم حس خوبی داشت -
Hako
اگه از بچه های کنکوری که تابستون شروع کردن بگن پشیمونیت چیه میگن کاش از یازدهم شروع میکردیم کاش
از اونایی که مهر شروع کردن بگی پشیمونیت چیه میگن کاش از تابستون شروع کرده بودیم
میای جلوتر و یه روزی میرسه که طرف میگه کاش از مهر دوازدهم شروع میکردم
و اونوقت تو با ۱۵ سال سن میگی فرصت جبران گذشته رو ندارم؟
بابا ما اینجا تو انجمن کسایی رو داریم که بیشتراز ۲ ۳ سال پشت کنکور موندن باز به چیزی که میخواستن نرسیدن اونا دیگه چی باید بگن؟
راجع به اینکه دیگه نمیدونی چی دوست داری
اینو موافقم
چون چندوقت پیش داشتم تو نت سرچ میکردم چه کاری به عنوان تفریح انجام دهیم
اصلا یه چیزای مسخره ای نوشته بودا
میگفت برید پیک نیک
من میگفتم الان با کی برم پیک نیک؟
نوشته بود کتاب مورد علاقه خود را بخوانید من میگفتم خب وقتشو ندارم
و...
ولی جمعه نشستم با ابرنک دفترمو خط خطی کردم حس خوبی داشتGharibe Gomnam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
کاش از یازدهم
کاش منم که الان یازدهمم استفاده کنم از فرصتام
Gharibe Gomnam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
۳ سال پشت کنکور موندن باز به چیزی که میخواستن نرسیدن اونا دیگه چی باید بگن؟
منم نباید پشت بمونم میدونی
Gharibe Gomnam در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
اصلا یه چیزای مسخره ای نوشته بودا
وای دقیقااااا
-
دیشب واسه بارچندم زدم یه قابلمه مادرمو عملاااا کاه کردم.
اینجوری نیست که دست و پاچلفتی باشم
اما حواس پرتم
اومدم نشستم سر درس ۴۵ دقیقه دیگه رفتم سر قابلمه بعد قابلمه رو گاز بیرون بود انقدری رو گاز بود که بوی سوختنی تو خونه پیچیده بود
قابلمه سیاه شده بود که هیچ به قدری سیاه شده بود که مادرم پرسید اینایی که سوختن چی بودن؟
قبلا که قابلمه میسوزوندم تا سه روز از مادرم فحش و کتک میخوردم بنده خدا خنثی شد
تنها حرفش دیشب این بود که میخوای خونه رو اتیش بدی راحت بشی؟؟ -
گوهر
اشکی که من می خواستم پیدا نبود -
حسابي استراحت کنم
حسابیی بخوابم
هوا سرد باشه
کنار بخاری خونمون
️
هیچ از پوچ -
جالب اینجاست مادرم امروز پلو رو گذاشت رو گاز بعد رفت خوابید خوابش برد
من رفتم تو اشپزخونه بعد خاموشش کردم
بعد با خودم گفتم ای کاش اون موقع که منم یه چیزی رو میزارم رو گاز و در شرف سوختنه یکی بره اینجوری خاموشش کنه -
شبتون دارچینی
-
اولین باری که یه قابلمه رو عملا جزغاله کردم کلاس پنجم بودم
سحری پاشدم قابلمه رو روشن کردم بعد خوابم برد
پدر مادرمم خواب موندن
قابلمه از ۴ صبح تا ۷ صبح رو گاز بود پیچشم بالا
بعدا که مادرم اروم تر شد و این کارم تبدیل به یه خاطره شد مادرم میگفت که من تو اتاق خواب بودم دیدم از زیر در دود داره میاد داخلپاشدم اومدم تو هال دیدم کل خونه رو دود گرفته گفتم یا خدا خونه اتیش گرفته
-
درنهایت همه اینا تصمیم گرفتم اگه از این به بعد خواستم چیزی بپزم تایمر بزارم کنارم که یادم نره
-
این پست پاک شده!