هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Michael Vey
اتاق مورد علاقه من
ولی خداوند نصیبم نکرده
فقط یه ترمزهرا بنده خدا 2 نههه
اخه خدایی فک کن اینجوریه ک صبح ۶ بیدار میشی خاموشه اتاق، تو تاریکی باید لباس بپوشی صبحانه بخوری اروم و بری
یا اگ کلاست ۱۰ قراره شروع بشه بازم ۸ صبح ک پامیشی خاموشیه
غروب ساعت ۵ برمیگردی میبینی همچنان خاموشیه و بچه ها تو خواب بعداز ظهر گاهین
بعد شب ی ذره روشن میزارن در حد شام خوردن، (یبار تو این تایم با دوستم حرف میزدم اروم ک یکیشون بهمون گفت هیس میخوام بخوابم)
شبم ک درواقع ۱۲ خاموشیه اما ۱۱ و خوردی خاموش میکنن
️
بعد اصلا فک کن من فقط دوستم ک هم کلاسیمه رو دارم ک باهاش حرف بزنم.. اتاقمون ب دو سه تا اکیپ تقسیم میشه ک هر اکیپ ی گوشه اتاق درحال حرف زدنن
نصف اتاقم ک دارن تورکی حرف میزنن باهم🥲
خلاصه ک خیلی غریبانست وضعیت
از این اتاق ۱۲ نفره اسم یکی دوتاشونو میدونم فقط
-
-
واقعا خیلی برام عجیبه
خبر ندارم بقیه بچه ها مدرسمون کجان
پ.ن : اون روزای آخر به زور میرفتم مدرسه
چون علاقه ای به بحث با مدیر معاون و اینا که ترازت چی شد و رتبه ات چی شد و اینا نداشتم سریع میرفتم و میومدم و از کسی خاصی هم خبر ندارم چون دیگه به کسی برخورد نکردم -
واقعا خیلی برام عجیبه
خبر ندارم بقیه بچه ها مدرسمون کجان
پ.ن : اون روزای آخر به زور میرفتم مدرسه
چون علاقه ای به بحث با مدیر معاون و اینا که ترازت چی شد و رتبه ات چی شد و اینا نداشتم سریع میرفتم و میومدم و از کسی خاصی هم خبر ندارم چون دیگه به کسی برخورد نکردم@mahdi-ek
ورودی ما جوری بود
یا بچه ها تهران آوردن
یا تیپ دو و اینامتوسط خیلی کم بود ، یا قوی بودن یا متوسط رو به بالا
انحراف معیار سطحی خیلی زیادی داشتیم
نمیدونم ولی این بی خبری خیلی عجیبه ،
از ترازاشونم خبر دارم با اون ترازا خیلیاشون قطعا تهرانن الان -
Michael Vey در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
لطفا اگه ایده ای دارین نظر بدین
دوستم یبار یکی یچیزی بهش گفت و ناراحت شد
بعد اینکه اون شخص رفت، بعد ی مدت کوتاه شدیدا سرگیجه گرفت
بعد یهو ضربان قلبش رفت بالا
تند تند و بلند نفس نفس میزد
و شدیدا میلرزید
در حدی ک نمیتونست خوب حرف بزنهاین چه اتفاقیه؟ من باید اگه دوباره این اتفاق افتاد چیکار کنم؟ سابقه هم داشته این اتفاق براش بیفته
براش باید اب ببرم؟ خوراکی ببرم؟ بگم دراز بکشه یا بشینه؟ چیکار باید بکنم تا سریع خوب شه جان من بگین اگه میدونین🥲
Michael Vey واقعا نمیدونم...
ولی شاید پتو کمک کنه -
زهرا بنده خدا 2 نههه
اخه خدایی فک کن اینجوریه ک صبح ۶ بیدار میشی خاموشه اتاق، تو تاریکی باید لباس بپوشی صبحانه بخوری اروم و بری
یا اگ کلاست ۱۰ قراره شروع بشه بازم ۸ صبح ک پامیشی خاموشیه
غروب ساعت ۵ برمیگردی میبینی همچنان خاموشیه و بچه ها تو خواب بعداز ظهر گاهین
بعد شب ی ذره روشن میزارن در حد شام خوردن، (یبار تو این تایم با دوستم حرف میزدم اروم ک یکیشون بهمون گفت هیس میخوام بخوابم)
شبم ک درواقع ۱۲ خاموشیه اما ۱۱ و خوردی خاموش میکنن
️
بعد اصلا فک کن من فقط دوستم ک هم کلاسیمه رو دارم ک باهاش حرف بزنم.. اتاقمون ب دو سه تا اکیپ تقسیم میشه ک هر اکیپ ی گوشه اتاق درحال حرف زدنن
نصف اتاقم ک دارن تورکی حرف میزنن باهم🥲
خلاصه ک خیلی غریبانست وضعیت
از این اتاق ۱۲ نفره اسم یکی دوتاشونو میدونم فقط
Michael Vey
نمیدونم چرا این چیزایی که تعریف میکنی رو من درک نمیکنم
مگه میشه اسم هم اتاقی تو ندونی
این حرف مثل اینه که مثلا تو اسم خواهر برادرتو نمیدونی
چون مثل خانوادتن .. اینجوری
دارید با هم زندگی میکنید دیگه -
این پست پاک شده هاهاها !
-
این پست پاک شده!
-
Michael Vey واقعا نمیدونم...
ولی شاید پتو کمک کنهAkito پتو؟ اخه تو محوطه دانشگاه بودیم.. و سردش ک نبود حمله بهش دست داد.. نمیدونم واقعا
-
Michael Vey
نمیدونم چرا این چیزایی که تعریف میکنی رو من درک نمیکنم
مگه میشه اسم هم اتاقی تو ندونی
این حرف مثل اینه که مثلا تو اسم خواهر برادرتو نمیدونی
چون مثل خانوادتن .. اینجوری
دارید با هم زندگی میکنید دیگه@mahdi-ek چون ک اونا ترم بالایین از رشته های غیر مرتبط با من.. در نتیجه اونا از قبل باهم رفیق شدن و من تازه اومدم تو جمعشون. ب غیر از اون نصف اتاقمون کلا تورک زبانن..
اتاق شما هم ورودی یا حتی هم رشته این..
یعنی شما همتون از طریق این اتاق باهم اشنا شدین و شروع کردین ب زندگی باهم
من الان مثلا با هم ورودی و هم رشتم اوکیم خیلی تو اتاق..
ولی وقتی ترم بالاییا باهم اخت گرفتن و باهام گرم نمیگیرن من چجوری اسمشونو بدونم. ما ها حتی وعده های غذاییمونم تو تایما و سفره های مختلف میخوریم خبولی مثلا اتاق دو تا دوست دیگم اینجوری نیست چون اونا تو اتاقی افتادن ک ۴ تا ترم اولی پزشکین، و بقیه هم اتاقیاشون هم اکثرا ترم بالایی پزشکین بجز یکی دو تا ک اوناهم مهربون و خونگرمن
خلاصه ک میگم مشکل از من نیس ما ۳ تا ورودی حدیدیم تو اتاق ک من و دوستم پزشکی و یکی دیگ رشتش بهداشته. اون بنده خدا بهداشت که کلا تنها میشینه من و دوستم هر کاری کردیم نیومد تو جمعمون
البته هم اتاقیام ادم بدی نیستن اما خب با خودشون راحت ترن ک کاملا طبیعیه
-
@mahdi-ek چون ک اونا ترم بالایین از رشته های غیر مرتبط با من.. در نتیجه اونا از قبل باهم رفیق شدن و من تازه اومدم تو جمعشون. ب غیر از اون نصف اتاقمون کلا تورک زبانن..
اتاق شما هم ورودی یا حتی هم رشته این..
یعنی شما همتون از طریق این اتاق باهم اشنا شدین و شروع کردین ب زندگی باهم
من الان مثلا با هم ورودی و هم رشتم اوکیم خیلی تو اتاق..
ولی وقتی ترم بالاییا باهم اخت گرفتن و باهام گرم نمیگیرن من چجوری اسمشونو بدونم. ما ها حتی وعده های غذاییمونم تو تایما و سفره های مختلف میخوریم خبولی مثلا اتاق دو تا دوست دیگم اینجوری نیست چون اونا تو اتاقی افتادن ک ۴ تا ترم اولی پزشکین، و بقیه هم اتاقیاشون هم اکثرا ترم بالایی پزشکین بجز یکی دو تا ک اوناهم مهربون و خونگرمن
خلاصه ک میگم مشکل از من نیس ما ۳ تا ورودی حدیدیم تو اتاق ک من و دوستم پزشکی و یکی دیگ رشتش بهداشته. اون بنده خدا بهداشت که کلا تنها میشینه من و دوستم هر کاری کردیم نیومد تو جمعمون
البته هم اتاقیام ادم بدی نیستن اما خب با خودشون راحت ترن ک کاملا طبیعیه
Michael Vey واقعا بد چیدن
ولی حقیقتا بازم درک نمیکنم
چون من رفتم با کسایی که ترم ۵/۶ و ۴/۳ بودن اکثرا و یکم ترم اولی بودیم مافیا بازی کردیمداخل سلفم پر ترم بالاییه
و مشکلی نداریم داخل ارتباط گرفتن ، ولی خب شاید داخل یه اتاق بودن سخت باشه اونا صمیمی ترن کار جالبی نکردن مدیریت ضعیفی داشته خوابگاهتون، راجب ترکی هم .. خب من الان جاییم که یا ترکن یا اصالتا ترکنکسی که خارج این باشه کم پیدا میشه
و خب خیلی اینجورین که خط رو خط میشن با هم ترکی حرف میزنن -
Akito پتو؟ اخه تو محوطه دانشگاه بودیم.. و سردش ک نبود حمله بهش دست داد.. نمیدونم واقعا
Michael Vey آها اونطوری...
گفتم شاید هم اتاقی باشین
ایده پتو از این فیلما بود که طرف بهش شوک دست داده و پتو نازک میدن روش تا آروم شه، لازم نیست حتما سردش باشه
ولی خب تو محوطه دانشگاه...
نمیدونم راستش -
غمت نباشه من هستم غمات مال من
-
عمارت شاپوری شیراز -
خدا...
شاید بعضی جاها با من نبودی،
ولی من به خودم میگیرم...