هرچی تودلته بریز بیرون۶

[AmirBarsam]

پرستو بابایی امیدوارم هر جا هستی موفق و سلامت باشی

[razie_]

ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر درِ دل روز و شب منتظر یار باش...

[razie_]

نیست کس آگه که یار، کی بنماید جمال…؟

[مِهردُخت]

Blue28 چطوری؟

[زهرا بنده خدا 2]

خب محدثه ام اومد و رفتم درِ قفل شده‌ی پانسیون رو براش باز کردم(نتونستم(بلد نبودم) یکی از بچه ها رد شد اون اومد کمکم)
بعدم که درُ باز کردم بچه ها بودن نشد بغلش کنم
ولی دلم براش تنگ شده بود
پ‌ن:
ازم بزرگ تره
نمیدونم چرا اکثر آدمایی که باهاشون کنار میام و دوستیای پایدار تری داریم
ازم بزرگ ترن
از اولم همین بوده

[مِهردُخت]

razie_ تولدت مبارک

[Michael Vey]

@mahdi-ek اوهوممم.. ولی در هر حال تا تو شرایطش نباشی ک قابل درک نیس زیاد

[Michael Vey]

Akito هعیی زندگانی... کاش میفهمیدم چ چیزیه تا بعدا بهتر عمل کنم

[AmirBarsam]

بچه ها هر موقع حس کردید اتصال دلتون با خدا برقرار شده منو فراموش نکنید

[AmirBarsam]

واسه فردا استرس دارم
هم از بابت اینکه خانوم دکتر و آقای باقری نباید بفهمن که من رفتم یه داروخونه دیگه و هم اینکه بتونم خودی نشون بدم

[زهرا بنده خدا 2]

تا الانی که خوابگاه دانشجویی بودم
هیچ اتاقی نبوده که بچه هاش رو نمازشون حساس تر باشن
و من همچنان موفق نشدم که نماز صبحامو درست کنم
هرترمم داره سخت تر میشه...
خواب و آرامش آسایش درست حسابیم نداریم...
من دیر بخوابم و خوابم به هم بریزه دیگه اصلا نمیشنوم آلارم رو...
گاهی هم(یک بار پیش اومد این ترم...) خسته ام و بیدار نمیشم( :

[Michael Vey]

تا دیدمش یادت افتادم زهرا بنده خدا 2

VID_20241109_003851_083.mp4

[Michael Vey]

زهرا بنده خدا 2 تو این مورد اتاق ما اکثرا نمازخونن (بیشترشون سنی)

[زهرا بنده خدا 2]

Michael Vey
وای
خودمم‍️

[زهرا بنده خدا 2]

Michael Vey
چه باحال
من شنیدم‌ سنی ها حساس ترن
بچه های ماهم میخونیماا
ولی دیر و زود داره و بعضیا گاهی حال ندارن
ولی صبحا کلا نه...

[AmirBarsam]

کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود

[زهرا بنده خدا 2]

ولی محدثه میخونه و بعضی وقتا که من خستمه حواسش هست

گاهی غروبا که دارم از خستگی شدیددد خواب میرم
و چند دقیقه دیگه اذان میگه
بیدارم میکنه میگه نمازتو بخون بعد بخواب

پ‌ن:دوست خوبِ من

[زهرا بنده خدا 2]

من دارم تو این اتاق به وحشی ترین مدل خودم تبدیل میشم

[زهرا بنده خدا 2]

از عصر زهرا حرف میزنه‌نمیتونم‌نگاش کنم
شوخی میکنه‌محل نمیدم(حوصله‌‌ی خودشم ندارم چه برسه به شوخیای بی موقع‌ش)
از عشقشم حرف میزنه هیچی نمیگم(قبلا سر به سرش میذاشتم میگفتم اسمشو تو این اتاق نیار ازش بدم میاد؛الان دوست نداشتم همینم بگم)

[زهرا بنده خدا 2]

زهرا:حوصله‌مو داشته باش
من: سکوت