هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
امروز ناهار کباب داریم:)
-
-
خدایاشکرت
-
روزگار فانی
-
آن شب که در خون خفتهام دانم شب آسودگیست
کم روز راحت دیدهام ار روزگار خویشتن#نظیری
-
دیریست بیرون رفتهام از اختیار خویشتن
بنشستهام اندوهگین در انتظار خویشتن -
نقش خرابی ماندهام از یادگار خویشتن:)
-
هعی هدایت جان
-
"باید سوخت و ساخت؟ چرا باید؟ از این احمقانهتر نمیشود."
-
میخوام برم سر کلاس استاد بیوشیمیمون
با یکی از همکلاسیام
ولی میترسم جلوی ترم بالاییا مسخره ام کنن
-
از ترم بالاییا هم خوشم نمیاد
ولی میخوام برم ببینم برا این درس به چیا گیر میدن که آمادگی داشته باشم
و اینکه میخوام برم بخندم هم بی تاثیر نیست
واقعا نیاز دارم به خندیدننن -
کاش برم ماسک پیدا کنم که به لبخندام گیر ندننن
-
ماسک میخوامم
-
بالاخره امتحان هماتو هم دادیم
فک کنم آخرش آرزوی نمرهی کامل به دلم میمونه
یه سوالُ غلط زدم -
با بچه های ترم بالایی راحت نیستم
با دختراشون اکی ام
یه درس باهاشون داشتم
ولی پسراشون که سمی ترینن نه
چندتاشون باهامون کلاس داشتن
ولی من میخوام برم -
ولی استاد ازم ناراحته
اگه برم ممکنه محلم نده و بگه کی گفته بیای(با نگاهش)
ولی میتونه موقعیت خوبی باشه که دیگه ناراحت نباشه
نمیدونمم چه طوری
ولی فعلا فقط اسکل کردنم موثره