هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Blue28 از بچگی کلاس تئاتر میرفت
خودشم میگه خیلی پارگی داره ولی خب واقعا دوست داره این رشته رو@AmirBarsam واقعاا رشته خیلیی سختیه
(وقتی میون 3 تا بچه ها هنری
یکیشون همین رشته رو چندین سال کار می کرد
چندین بار شکستی دست و.. اینا سر اجرا و تمرین داشته) -
️
️
29 درصد و چند ساعت دیگه️
-
️
-
-
Blue28 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Maaah زندگی لحظه های قشنگی هست که این لابهلا داری
به این نکته توجه نکرده بودم
-
Blue28 از بچگی کلاس تئاتر میرفت
خودشم میگه خیلی پارگی داره ولی خب واقعا دوست داره این رشته رو@AmirBarsam قبول شدنشو میگم
-
سرم داره گیج میره انقد خوابم میاد
-
و تمومشدن ترم یک
️
-
@AmirBarsam واقعاا رشته خیلیی سختیه
(وقتی میون 3 تا بچه ها هنری
یکیشون همین رشته رو چندین سال کار می کرد
چندین بار شکستی دست و.. اینا سر اجرا و تمرین داشته) -
jahad_121 آره خودشم میگه ولی خب خدارو شکر که اون چیزی که میخواست رو آورد و خیلی براش خوشحال شدم
@AmirBarsam
واقعا
خداروشکر ادم چیزی رو بخونه که خودش علاقه داره هم توش موفق ه هم از زندگیش لذت می ببره هرچقدرم سخت باشه
-
فقط کاش استرسم رو کنترل کنم.
عملی رو به معنی واقعی گند زدم، لوله انجی رو برعکس گرفتم :/// استادم گفتم استرس نداشته باشم
دیروزم تو عملی آناتومی استخونو گرفتم دستم، دستم داشت میلرزید گفتم یادم رفته استاد گفت سرمو میندازم پایین که بقیه بهت بگن اونام نمیدونستن 🥲 -
فقط کاش استرسم رو کنترل کنم.
عملی رو به معنی واقعی گند زدم، لوله انجی رو برعکس گرفتم :/// استادم گفتم استرس نداشته باشم
دیروزم تو عملی آناتومی استخونو گرفتم دستم، دستم داشت میلرزید گفتم یادم رفته استاد گفت سرمو میندازم پایین که بقیه بهت بگن اونام نمیدونستن 🥲Maaah درست میشه ان شاء الله
می تونید
اروم و عالی ان شاء الله ترم بعد پیش می ریدمنم 1 ساعت خوردی از تایم دو تا امتحان اخرم رو فقط نگاه برگه کردم سرم گذاشتم رو صندلی
نمی تونستم بنویسم حالم خوب نبود
این ترم سخت بود ولی همش شد تجربه
ان شاء الله ترم بعد بهتر میشه🩵
اون استرس ه کنترل میشه غم و نارحتی کمتر میشه -
یعنی استرسم داره گند میزنه به همچی، استادامم فکر میکنن یاد ندارم که استرس دارم :////
-
من سر ریاضی حالم بد بودم مراقب ها دوبار اودم بالا سرم بهشون گفتم فقط منتظرم تموم شه یکیش اب اورد برام بعد استاد اومد گفت شما که پاسی چرا خودتو ناراحت می کنی
گغتم استاد نمی تونم بنویسم
نگاه بگرم کرد دید سفیدگفت هرچی تونستی بنویس
بعدم با حال بد فقط بهش گفتم مشروط نشم
درس ها تخصصی یم خیلی خوب بود ولی به خاطر نمرات عمومی لب مرز مشروطی بودم
مثلا 10 و 25 زبان اونم 3 واحدی خیلی معدل رو اورو پایینبعد دیگه به استاد گفتم فقط منتظرم تموم شه
دیگه بعد 1 ساعت رب شروع کردم نوشتن
دلم نمی ومد بلد باشیم بدونم چی به چیه نتونم بنویسم به خاطر سرما به خاطر حجم فشار شیمی قبلش به خاطر غم و سرگیجه ای که اصلا نباید خودمو نارحت کنمشرمنده شون شدم هم استاو شیمی م هم ریاضی تو طول ترم نمرهها میان نرمم خیلی خوب بود این دوتا درسم سنگین بود جیزی نبود به راحتی بشه نمره خوب گرفت توشون
ولی به خاطر مشکلی که اخر ترم برای گوشم افتاد من پایان ترم ها رو فقط می رفتم که پاس ش و مشروط نشم همین
خدا کمکم کرد که تموم شد خوب حداقل با اون حال بد من دیگه مجبور نیستم درسی رو دوباره بخونم
البته هنوز ننره ریاضی نیومده ولی اونم ان شاء الله خوبه -
صبح امتحان رياضي از تو اتاق دستام یخ زده بود
قبل امتحان شیمی
فقط گریه می کردم به سختی ارومم کردن فرستادنم امتحاناینکه با چشم خودم داشتم می دیدم بهتر درس چیزی که به خاطر ش از خیلی چیزا گذشتم
دارم می رم که خرابش کنم برام باعث شرمندگی بودانقدر که هی به خودم می گفتم من می رم من دیگه نمی مونم تو این رشته
-
Blue28 بالاخره خوابم پرید:///////