هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
خُرَّم آن روز کز این منزلِ ویران بروم
راحتِ جان طلبم و از پِیِ جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نَبَرد راه غریب
من به بویِ سرِ آن زلفِ پریشان بروم
دلم از وحشتِ زندانِ سِکَندَر بگرفت
رخت بربندم و تا مُلکِ سلیمان بروم
چون صبا با تنِ بیمار و دلِ بیطاقت
به هواداریِ آن سروِ خِرامان بروم
در رهِ او چو قلم گر به سرم باید رفت
با دلِ زخمکَش و دیدهٔ گریان بروم
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا درِ میکده شادان و غزلخوان بروم
به هواداری او ذَرِّه صفت، رقصکنان
تا لبِ چشمهی خورشیدِ درخشان بروم
تازیان را غمِ احوالِ گرانباران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
ور چو حافظ ز بیابان نبرم رَه بیرون
همرهِ کوکبهٔ آصفِ دوران بروم -
وقتی اون در رو بستی
اصلا ناراحت نشدم
منم مثل خیلیا(:
ولی دیگ وقتشه
دیگه وقتشه یکم روی خوش بهم نشون بده این روزگار
#تودلی -
میدونی غم انگیز ترین قسمت قهرمانی امشب کجا بود؟
گزارشگره چند بار شماره 8 رئال رو دید به اشتباه گفت تونی کروس، غافل از اینکه دیگه تونی کروس نیست@AmirBarsam
منی که داشتم توی زمین دنبالش میگشتم و برام سؤال بود گزارشکر چی میگه -
یکی از بچه ها راست میگفت
یعنی الان دارم پی میبرم
میگفت هرچی ب خدا نزدیک تر میشی
بیشتر سنگ میندازه جلو پات
#تودلی -
خُرَّم آن روز کز این منزلِ ویران بروم
راحتِ جان طلبم و از پِیِ جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نَبَرد راه غریب
من به بویِ سرِ آن زلفِ پریشان بروم
دلم از وحشتِ زندانِ سِکَندَر بگرفت
رخت بربندم و تا مُلکِ سلیمان بروم
چون صبا با تنِ بیمار و دلِ بیطاقت
به هواداریِ آن سروِ خِرامان بروم
در رهِ او چو قلم گر به سرم باید رفت
با دلِ زخمکَش و دیدهٔ گریان بروم
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا درِ میکده شادان و غزلخوان بروم
به هواداری او ذَرِّه صفت، رقصکنان
تا لبِ چشمهی خورشیدِ درخشان بروم
تازیان را غمِ احوالِ گرانباران نیست
پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم
ور چو حافظ ز بیابان نبرم رَه بیرون
همرهِ کوکبهٔ آصفِ دوران برومنقطه
پیوی پاسخگو باش -
برگردی ب اول راهنمایی(((:
#تودلی -
من واقعا نامه نوشتن برای افراد رو دوست دارم...
و هنوزم گاه گداری برای دیگران نامه مینویسم.
به نظرم کار جالبیه... -
در این ویران سرای درد و ماتم
خدا یا زندگی را زیرو رو کن
دمی بردار چشم از هستی خود
کمی با بنده هایت گفتگو کن#حسین_پناهی
-
صرفِ فکر کردن به اینکه متنی خطاب به تو و برای تو نوشته شده زیباست.
خودم تاحالا نامهای دریافت نکردم به این شکل. ولی خب زیاد برای دیگران مینویسم. -
و حتی جدای از اینکه خیلی وقتا دیگران برات تبدیل به شعر میشن و مینویسیشون، اینکه براشون هم چیزی بنویسی جذابه...
وگرنه مثلا شعرای زیادی دارم که در وصف و توصیف دوستانم و یا در گفتگو باهاشون باشه... -
بهتون پیشنهاد میکنم نامه نوشتن به افراد رو امتحان کنین... کیفیت جالبی به زندگیتون میده. هم شما و هم اونی که نامه رو دریافت میکنه.
-
بهتون پیشنهاد میکنم نامه نوشتن به افراد رو امتحان کنین... کیفیت جالبی به زندگیتون میده. هم شما و هم اونی که نامه رو دریافت میکنه.
@danial-hosseiny
رفیقامون؟!
من ک روم نمیشه
-
ای
خوشا
آن
دِل
که
آزاری
نمی آید
از
او#تودلی
-
-
Zahra2020
میدونی... حتی میتونی هیچوقت نامه رو بهش ندی =))))
میتونی شرح حال وضعیت خودت رو برای یک دوست بنویسی. انگار که داری باهاش حرف میزنی.
مثل وقتی که کافکا برای میلنا مینویسه
که یکی از پاراگرافا اینه که
زمانهای پیش میآید عزیزدلم، که احساس میکنم مناسب هیچیک از روابط انسانی نیستم
یا توی کتاب نامههایی به پدر مینویسه که
نیازی به دلگرمی ندارم. آن موقعی که میخواستم، نداشتم.
یا مثل وقتی که چارلز اول به هنریتا مینویسه که
اعتراف میکنم که تو تنها دوای درد من هستی و من بیش از همه چیز از دلداریهای تو آرامش مییابم.شاید هیچوقت ندین بهشون =)))
ولی براشون بنویسین...
حداقل... خودتونو خالی میکنین -
زبانت معمار است
و حرفهایت خشت خام
مبادا کج بچینی
دیوار سخنکه فرو خواهد ریخت
بنای شخصیتت رادقیقا
-
حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلیست
تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است -
مدت هاست که شعر ممنوعه ی منی=)
-
امشب رو دور شعرم ،بفرستمش یعنی ؟