هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
که چی؟!
به کجا؟!حوصله ندارم انگار یک بستنی مو خورده
-
دیگه تکرار تکرار
تا کی تکرارش کنم که میگذره؟!مگه من چقدر جلو اون بعض رو می تونم بگیریم
خدا خودت که دیدی من برای بچه ای که وسط خیابان درخواست تاکسی می کرد کسی نمی بردش بعد یک موتوری براش وایستاد طاقت نیاورم
اون می دونید سوار بشه من م خیره به مسیرش گریه می کردمهوفففف
تحمل دیدم سختی و رنج بقیه رو ندارم اصلاااا ندارم
یا اون روز که می خواستم برگردم صدا یک نفر که انگار برادر یا پدرش از دست داده بود از بیمارستان نزدیک دانشگاه می ومد
از اون مصافت طولانی بلند ناله و فریاد
من این طرف گریه می کردم
انگار همه اون غم ها و سختی ها سنگین اون ترم جمع شد تو اون زمان به یک اشاره نیاز داشتخستتتتتممم خستهههه
jahad_121
منم امروز تقریبا ۴ ساعت تمام گریه کردم
این درحالی بود که تقریبا ۳،۴ ماهه جلوی گریه ام رو میگیرم -
يعني چی واقعاااااا؟؟؟؟
-
jahad_121
منم امروز تقریبا ۴ ساعت تمام گریه کردم
این درحالی بود که تقریبا ۳،۴ ماهه جلوی گریه ام رو میگیرم -
jahad_121
جهاد دیکه خیلی خسته او خیلی زیاد مشکلات شخصی یه طرف مشکلات جامعه هم یه طرف
همه اش جمع شده بود رو هم -
و باز ترم جدید و بازم غم
و باز این دانشگاه این شهر
من بیرونم رفتم ولی اصلااا چیزی که می خوام نیست
با این دود ها
سرفه و...
محیطش اصلا انگار نه انگار مرکز یک استانهبا احترام به تمام کسایی که انیجا زندگی می کنند
ولی تو مدت که اینجا بودم
غم ترس بی روحی سردی زیاد
هعیییی
️
و سختی ها که ترم قبل تحمل کردم تداعی میشه -
خستمهههههههخ
-
jahad_121
جهاد دیکه خیلی خسته او خیلی زیاد مشکلات شخصی یه طرف مشکلات جامعه هم یه طرف
همه اش جمع شده بود رو هم -
هویججج واقعاواقعاااا
من ذهنم داره از حجم زیاد فکر ها مشغولیت ها سختی ها و غم زیاد و اینکه نمی دونم باید باهاشون چی کار کنم بعضی نمی دونم چرااا
اخه چراا از کجا میاند
هعی
jahad_121
🫂🫂هعی جهاد هعی -
امشب این سارا رو من کشتم
-
این نسخه ای که ازش ساخته بودم رو دوست ندارم
-
خدافظ
-
فردا یه نسخه جدید از خواب بیدار میشه
-
د
اخه می خواستین تعطیل کنید می گفتین من پیش خانواده م می موندم پا نمی شدم بیام اینجا