هرچی تودلته بریز بیرون۶
-
Narges_
آدما رویاهاشونو فراموش میکنن... -
زهرا بنده خدا 2 آدم رویاشو یادش بره زحمتشو نباید فراموش کنه
حس میکنم خیلی ناشکری میشه
نمیگم خودم وقتی شد اصلا این کارو نمیکنم(شاید منم کردم خبر ندارم)
ولی واقعا برام دردناکه این رفتار:)Narges_
نمیدونم شاید آره...
ولی خب هرجایی هم آدم برسه سختیاشو داره...
من خودم هیچ وقت حاضر نیستم به سال کنکورم برگردم...
رشتمم دوست دارم
ولی گاهی غر میزنم....
به نظرم همهاش باهم جمع میشه... -
️دوران دانشگاه یه استاد داشتیم که یه درس ۴ واحدی خیلی مهم تدریس میکرد. یه روز اومد سر کلاس گفت کیا معماری دوست ندارن ؟
میخوام یه فرصت خوب بدم بهشون.
یه سری دستشونو گرفتن بالا، یه سری هم معلوم بود ترسیدن، یه سری هم با اقتدار دستاشون پایین بود! خلاصه بعد کلی صحبت همه رو قانع کرد که به نفعتونه راستشو بگید...شروع کرد دونه دونه از کسایی که معماری دوست نداشتن، سؤال کرد گفت خب چی دوست داری؟
به چی علاقه داری؟
اگه الان اینجا سرِ كلاس من نبودی، دوست داشتی کجا باشی؟
برقو تو چشای بچهها میشد دید.
هرکی یه چیز میگفت و کلاس شلوغ شد.
یه برگه از کیفش درآورد.
گفت از هر کدومتون در حوزهای که میگین بهش علاقه دارید یک سوال میپرسم. اگه تونستید جواب بدید،
بیاین نمره پایانترمتون رو خودتون بنویسید از کلاس برید بیرون.
جَو کلاس ترکیبی از سکوت و ذوق و اضطراب بود.به یکی گفت خب از تو شروع کنیم.
علاقهات چیه؟
گفت موسیقی. من عاشق موسيقيم...
تا حرفش تموم نشده بود بهش گفت: آکوردهای دیمینیش و اگمنت رو توضیح بده و یه مثال ساده ازشون بیار.
پسره و بقیه تازه فهمیده بودن اوه، اصن برنامه چیه. چیزی نگفت، آروم آروم رفت نشست سر جاش.
گفت خب نفر بعدی...
شما چی؟ گفت فیزیک. یه سؤال فیزیک پرسید
اون هم نتونست جواب بده
و همین رویه رو تا حدود ۸/۹ نفر ادامه داد...یهو گفت میبینین!
مشکل شما معماری نیست. مشکل شما "جدیت" هست.
شما حتی تو کارایی که به ظاهر بهش علاقه دارین هم جدیت ندارین. اگه میگی من عاشق آدامس خوردنم، حق نداری اسم آدامسها رو از روی جعبه بخونی. باید از طعم یا بوش بگی این چه آدامسیه با چه مشخصاتی...ازون به بعد دیگه به هر کاری اینطوری نگاه میکنم.
پس دوست من!
سراغ هر کاری رفتی، وقت بذار، کشتی بگیر، با جون و دلت کار کن ببین نتیجه میگیری یا نه.
مشکل عمدۀ ما آدما جديته.
نه بیشتر نه کمتر!
️ :احسان
-
️دوران دانشگاه یه استاد داشتیم که یه درس ۴ واحدی خیلی مهم تدریس میکرد. یه روز اومد سر کلاس گفت کیا معماری دوست ندارن ؟
میخوام یه فرصت خوب بدم بهشون.
یه سری دستشونو گرفتن بالا، یه سری هم معلوم بود ترسیدن، یه سری هم با اقتدار دستاشون پایین بود! خلاصه بعد کلی صحبت همه رو قانع کرد که به نفعتونه راستشو بگید...شروع کرد دونه دونه از کسایی که معماری دوست نداشتن، سؤال کرد گفت خب چی دوست داری؟
به چی علاقه داری؟
اگه الان اینجا سرِ كلاس من نبودی، دوست داشتی کجا باشی؟
برقو تو چشای بچهها میشد دید.
هرکی یه چیز میگفت و کلاس شلوغ شد.
یه برگه از کیفش درآورد.
گفت از هر کدومتون در حوزهای که میگین بهش علاقه دارید یک سوال میپرسم. اگه تونستید جواب بدید،
بیاین نمره پایانترمتون رو خودتون بنویسید از کلاس برید بیرون.
جَو کلاس ترکیبی از سکوت و ذوق و اضطراب بود.به یکی گفت خب از تو شروع کنیم.
علاقهات چیه؟
گفت موسیقی. من عاشق موسيقيم...
تا حرفش تموم نشده بود بهش گفت: آکوردهای دیمینیش و اگمنت رو توضیح بده و یه مثال ساده ازشون بیار.
پسره و بقیه تازه فهمیده بودن اوه، اصن برنامه چیه. چیزی نگفت، آروم آروم رفت نشست سر جاش.
گفت خب نفر بعدی...
شما چی؟ گفت فیزیک. یه سؤال فیزیک پرسید
اون هم نتونست جواب بده
و همین رویه رو تا حدود ۸/۹ نفر ادامه داد...یهو گفت میبینین!
مشکل شما معماری نیست. مشکل شما "جدیت" هست.
شما حتی تو کارایی که به ظاهر بهش علاقه دارین هم جدیت ندارین. اگه میگی من عاشق آدامس خوردنم، حق نداری اسم آدامسها رو از روی جعبه بخونی. باید از طعم یا بوش بگی این چه آدامسیه با چه مشخصاتی...ازون به بعد دیگه به هر کاری اینطوری نگاه میکنم.
پس دوست من!
سراغ هر کاری رفتی، وقت بذار، کشتی بگیر، با جون و دلت کار کن ببین نتیجه میگیری یا نه.
مشکل عمدۀ ما آدما جديته.
نه بیشتر نه کمتر!
️ :احسان
-
@Zahra-HD
-
یادتون نره
هیچکس از زاویهی محدودِ دیدِ خودش، واقعهی نامحدود زندگی هیچکسی را نمیتواند قضاوت کند. -
یادتون نره
هیچکس از زاویهی محدودِ دیدِ خودش، واقعهی نامحدود زندگی هیچکسی را نمیتواند قضاوت کند. -
یادتون نره
هیچکس از زاویهی محدودِ دیدِ خودش، واقعهی نامحدود زندگی هیچکسی را نمیتواند قضاوت کند. -
ظرفانم گم شدهاند
هوار هوار -
Narges_
نمیدونم شاید آره...
ولی خب هرجایی هم آدم برسه سختیاشو داره...
من خودم هیچ وقت حاضر نیستم به سال کنکورم برگردم...
رشتمم دوست دارم
ولی گاهی غر میزنم....
به نظرم همهاش باهم جمع میشه...زهرا بنده خدا 2 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Narges_
ولی خب هرجایی هم آدم برسه سختیاشو داره...قطعا هر مسیری سختیای خاص خودشو داره
منم اینو قبول دارممن خودم هیچ وقت حاضر نیستم به سال کنکورم برگردم...
رشتمم دوست دارم
ولی گاهی غر میزنم....ببینین گاهی واقعا اوکیه که کسی بیاد و از شرایط موجود غر بزنه به هر حال هر کسی با یه سری چیز دست و پنجه نرم میکنه و هر چند وقت یه بار تو تنگنا قرار میگیره اما یه سری هستن من میبینم از وقتی شروع کردن فقط غر میزنن و مینالن قطعا تودلیه و هر چی خواستن(البته تابع قوانین) میتونن بگن اما خب چیزی که منم گفتم صرفا چیزی بودکه تو دلم مونده بود و متوجهش نمیشم هیچ جوره
بعضیا مثلا خودتون یا خانوم جهاد من میبینم مثلا از مسیر حتی رفت و آمدتون چیزای قشنگ تعریف میکنین واقعا خودم لذت میبرم میخونم یعنی لذت توام با سختی رو تجربه میکنین...اما میگم از بعضیا فقط غر میبینم
به نظرم همهاش باهم جمع میشه...
اینو قبول دارم
-
jahad_121
چطورییی دخترم -
زهرا بنده خدا 2 در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
Narges_
ولی خب هرجایی هم آدم برسه سختیاشو داره...قطعا هر مسیری سختیای خاص خودشو داره
منم اینو قبول دارممن خودم هیچ وقت حاضر نیستم به سال کنکورم برگردم...
رشتمم دوست دارم
ولی گاهی غر میزنم....ببینین گاهی واقعا اوکیه که کسی بیاد و از شرایط موجود غر بزنه به هر حال هر کسی با یه سری چیز دست و پنجه نرم میکنه و هر چند وقت یه بار تو تنگنا قرار میگیره اما یه سری هستن من میبینم از وقتی شروع کردن فقط غر میزنن و مینالن قطعا تودلیه و هر چی خواستن(البته تابع قوانین) میتونن بگن اما خب چیزی که منم گفتم صرفا چیزی بودکه تو دلم مونده بود و متوجهش نمیشم هیچ جوره
بعضیا مثلا خودتون یا خانوم جهاد من میبینم مثلا از مسیر حتی رفت و آمدتون چیزای قشنگ تعریف میکنین واقعا خودم لذت میبرم میخونم یعنی لذت توام با سختی رو تجربه میکنین...اما میگم از بعضیا فقط غر میبینم
به نظرم همهاش باهم جمع میشه...
اینو قبول دارم
Narges_ در هرچی تودلته بریز بیرون۶ گفته است:
اما میگم از بعضیا فقط غر میبینم
آها...
آره این یه کم غیر قابل پذیرشه ماجراش -
🥲🥲🥲