Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. مشاوره تحصیلی
  3. بگو ک قوی بودی و شد
پارت گذاری
Zahra2020Z
سلام خدمت دوستان عزیز....خیلی سریع میرم سر اصل مطلب ممکنه خیلیا تو تایم مطالعه از گوشی استفاده نکنن یا خودشون مجازی نداشته باشن و از گوشی خانواده استفاده کنن (مثل من)...ولی بعضی وقتا پیش میاد نمیتونی درست مطالعه کنی یا هرچیز دیگه ای من زیاد با آلا آشنایی ندارم حقیقتا ...ولی دوست دارم بعضی وقتا پارت بذارم هرکسی خواست میتونه همراهی کنه
مشاوره تحصیلی
چالش ۲۱ روزه نوشتن to do list📝
maryam111M
Topic thumbnail image
مشاوره تحصیلی
[عملیات ویژه] تحلیل لایو کنکور ۱۴۰۴ ـ آماده‌ای؟
M.anM
Topic thumbnail image
مشاوره تحصیلی
به نظرم ریاضیات بازم سخت ترین درس میشه.
Omid NabardjooO
پاسخ: [عملیات ویژه] تحلیل لایو کنکور ۱۴۰۴ ـ آماده‌ای؟
مشاوره تحصیلی
ساعت دیجیتال برای کنکور مجازه؟
reza_12tajrobiR
سلام یه جایی گفتن که اگ ساعت دیجیتالی بریم سر کنکور ممکنه مشکلی ایجاد بشه . به نظر شما درسته؟ میشه کمک کنید مهمه برام @دانش-آموزان-نظام-قدیم-آلا @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء
مشاوره تحصیلی
⭕اطلاعیه ثبت‌نام ایجاد و ترمیم سابقه تحصیلی
wanderingW
Topic thumbnail image
مشاوره تحصیلی
گزارش ساعت مطالعه برای کنکوری ها (تمامی رشته ها)
M
سلام خدمت دوستان %(#ff0000)[دوازدهمی]، داخل این تاپیک میتونید ساعت مطالعه روزانتون رو گزارش بدید. طبیعتا همه دوست داریم فعالیت ها تو یه تاپیک باشه و نه پراکنده پس تاپیک تکراری نخواهیم داشت. تاریخ گزارشات رو هم ذکر کنید (مخصوصا اگر گزارش مربوط به ۱ روز قبل میشه). بازیگران این تاپیک شما هستید پس بترکونید موفق باشید اگر کنکوری نیستید میتونید از لینک های زیر وارد تاپیک مخصوص خودتون بشید :male-student: :female-student: => تاپیک مخصوص دهمی ها :male-student: :female-student: => تاپیک مخصوص یازدهمی ها @دوازدهم
مشاوره تحصیلی
Routine Time 💫📒
Michael VeyM
Topic thumbnail image
مشاوره تحصیلی
گزارش ساعت مطالعه برای یازدهمی ها(تمام رشته ها)
HakoH
پاسخ: گزارش ساعت مطالعه برای یازدهمی ها (تمامی رشته ها) خب خب 8/19 اگه از مدرسه و درسایی که اونجا خوندم سر کلاس یه معلم دیگه 12 ساعت میشه(از ساعت 3 تا 2 شب) هندسه یازدهم :2 مبحث فیزیک :مرور فارسی گنج حکمت+درس ازاد زبان 1.30
مشاوره تحصیلی
سبک های یادگیری [کنکور و دانشگاه] 🎯
AinoorA
Topic thumbnail image
مشاوره تحصیلی
شمارشگر رسیدن به آرزوهامون
macrophage Of nahang 0M
سلام.... هر کدوم از ما اگر در مسیر درست استعدادمون باشیم بدون شک آرزو های داریم چون واسه اونا خلق شدیم... تاحالا نمی‌دونم چقدر واسه آرزو و هدفتون تلاش کردید،منم خیلی....نه ماه شده،و نمی‌دونم چقدر دیگه بهش میرسم شیش ماه یسال دو سال نمیدونم اما بهش میرسم،،،می‌خوام اینجا تعهد ایجاد کنیم نه اینک این الزامه شدن باشه بلکه وقتی سرد شدیم بگیم چقدر اومدیم پسر پس پاشو....،هرشب چقدر براش تلاش میکنی...میتونی درمورد ارزوت بگی یا مثل من نگی فقط وقتی رسیدی بگیش، میتونی به این صورت پست بذاری، اسمشو بگی روزشو و مجموع شمارش ساعتشو از اول تا الان ،شمارشگر از الان ؛
مشاوره تحصیلی
چالش ۲۱ روزه ورزش💪🤸‍♀️
maryam111M
سلام سلاااام همونطور که از اسم تاپیک معلومه، چالش ۲۱ روزه جدیدمون ورزشهههه قراره با هم کلی ورزش کنیم و انرژی مثبت بدیم به هم در مورد مزایای ورزش که بارها همه جا خوندید و شنیدید پس من دیگه نمیگم که وقتتون گرفته نشه و فقط بدونید که ورزش خوبه خب ما ۳ هفته چالشمون زمان میبره هفته اول: حداقل ۲۰ دقیقه هفته دوم: حداقل ۳۰ دقیقه هفته سوم: حداقل ۴۰ دقیقه در روز باید ورزش کنیم *دقت کنید گفتم حداقل؛ ینی بیشتر هم میتونید ورزش کنید و الزامی نیست هفته اول حتما ۲۰ دقیقه ورزش کنید ولی از ۲۰ دقیقه کمتر نباشه حالا چه نوع ورزشی؟ هر رشته ای که رشته تخصصی‌تون باشه میتونید انجام بدید والیبال، بسکتبال، بدمینتون🥎، فوتبال️، پیاده روی‍️، نرمش کردن، فیتنس و هررر رشته ای که بلدید و شرایط انجامش رو دارید ورزشتون سعی کنید انقدر سنگین نباشه که عضلات رو خسته کنه و بعد از ورزش بخوابید و از درستون عقب بمونید و نه انقدر سبک باشه که عضله اصلا متوجه نشه قراره تو چالش ورزش، تعداد لیوان آبی هم که میخوریم رو بگیم و باید این تعداد لیوان آب حداقل ۵ تا باشه بعد شما هرشب میاید و گزارش میدید که چند دقیقه و چه ورزشی انجام دادید؟ مثلا: 2 آذر روز اول چالش ۲۰ دقیقه پیاده روی ۵ لیوان آب این فعالیت روزانه تون رو با اپلیکیشن های مختلف میتونید گزارش بدید مثل samsung health و اپ های دیگه به ما هم معرفی کنید اپلیکیشن های کاربردیتون رو میتونید حرکات ورزشی که انجام میدید هم به دوستاتون یاد بدید و ورزش تخصصی‌تون رو معرفی کنید امروز تا شب دوستاتون رو منشن کنید و دعوتشون کنید به چالش چالش از همین امروز شروع میشه شب منتظر گزارشاتون هستمممم @تجربیا @انسانیا @ریاضیا @دانش-آموزان-آلاء
مشاوره تحصیلی
دور سوم چالش ۲۱ روزه سحرخیزی آلایی‌ها 🤓🌞
maryam111M
Topic thumbnail image
مشاوره تحصیلی
پشتیبانی
B
من بسته سین هشتم رو خریداری و برنامه رو هم فعال کردم ولی وقتی وارد سایت میشم هیچ کدوم از ویدیو ها برام باز نمیشن #پشتیبانی #سین_هشتم #الا #مشاوره
مشاوره تحصیلی
واسه جمع بندی چه کارایی رو پیشنهاد میکنین
آیلینآ
برای هر درسی چه شیوه ای بهتون خیلی کمک کرده بود دوره یا آزمون یا کتاب خاصی خوب بوده یه مورد کوتاه هم بگین ممنون میشم @تجربیا @ریاضیا @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی @فارغ-التحصیلان-آلاء
مشاوره تحصیلی
انگيزه
M.anM
سلام اوضاع خوب پيش ميره؟ ميدونيد كه مهم ترين ويژگي كه موجب موفقيت هركس ميشه انگيزه و تلاش هست انگيزه كه باشه انسان مي تونه بربسياري از سختي ها غلبه كنه حالا اينجا مي خواهيم مقاله ها و متن هايي روكه انگيزه و شوق تلاش كردن رو ايجاد مي كنه قرار بديم
مشاوره تحصیلی
شروع متفاوت
msoq sharifM
به امید هدا با تلاش و پشتکار جدی و ......... کلی سختی، کلی تجربه... با داشتن یه برنامه ریزی ، اولویت بندی و آرامش و در نهایت با یه سواد بالا و حال خوب سر جلسه کنکور حاضر میشم امید خدا همه چیز حل میشه ممنون از همگی و . تیم خوب آلا شروع قدرتمند مسیر در 14 بهمن 1403...
مشاوره تحصیلی
کنکور 1410
ZxSevenZ
قرار بود 1402 پزشکی دانشگاه تهران قبول بشم ولی نشد شاید 1410 تصمیم گرفتم مطالعاتی را که انجام دادم در اینجا به اشتراک بگذارم شاید استفاده ای داشته باشه. قرار بود پزشکی تهران، رؤیا شود، هزار و چهارصد و دو، قصه‌ام زیبا شود. هزار و چهارصد و دو، اما گذشت، قصه به پایانی دیگر نشست. شاید هزار و چهارصد و ده، دوباره .......!!!!!! فعلا با اینا شروع میکنم: زیست شناسی برای تجربی انگلیسی برای زبان تخصصی تفسیر قرآن برای عموم
مشاوره تحصیلی
از خودم تشکر میکنم...
macrophage Of nahang 0M
توی این تاپیک،روی سرتون تاج بذارید،هرچی که هستید، ما یاد گرفتیم فقط خودمون رو له کنیم،تا شاید بهتر شیم اما فراموش کردیم خودمون رو...توی این تاپیک ی ویژگی مثبت از خودت رو ببین و جشنش بگیر.... شما میتونید هر روز این کارو اینجا انجام بدید و بابت اون روز از خودتون تشکر کنید:) از خودم ممنونم که علی رغم همه مشکلات و زمین خوردنا و نشدنا و نیمه شدنا، هنوز به فکر موفقیت و تعالیم...ممنونم ازت
مشاوره تحصیلی
چرا از هوش مصنوعی استفاده نمیکنید
macrophage Of nahang 0M
سلام بچه ها خیلی میبنم گاها درگیر یسری سوالات هستید و ساعت ها منتظرید یکی جواب بده، چرا از هوش مصنوعی استفاده نمیکنید خیلی پیشرفت کرده و مثل قبل نیست میتونید هر سوالی داشته باشید بهش بدید یا حتی عکس سوال رو هم بهش بدید خیلی راحت جواب میده در کل خیلی ابهامات و مشکلاتتون رو رفع میکنه و واقعا عالیه. میتونید با chatgpt شروع کنید اپلیکیشنش رو از گوگل پلی دانلود کنید (نیاز ب ف.یل..تر شکن داره البته)، **اگر تجربه استفاده از هوش مصنوعی های دیگه دارید هم به اشتراک بذارید ماهم استفاده کنیم **
مشاوره تحصیلی

بگو ک قوی بودی و شد

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده مشاوره تحصیلی
75 دیدگاه‌ها 18 کاربران 2.9k بازدیدها 23 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • M.ba78M آفلاین
    M.ba78M آفلاین
    M.ba78
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #12

    سلام به همگی
    وقتی این تاپیکو دیدم یاد یکی از خاطراتم افتادم که هروقت بهش فکر میکنم خیلی خوشحال میشم و یه انگیزه ی خاصی میگیرم برای دوباره درس خوندن
    یادمه که دوم دبیرستان بودم و تازه فصل حرکت شناسی فیزیک تموم شده بود و دبیرمون قرار بود جلسه ی بعد ازمون امتحان همین یه فصلو بگیره راستشو بخواین از سر کلاس چیز زیادی نفهمیده بودم ولی خیلی دوست داشتم که اون امتحانو نمره ی عالی بگیرم برا همین از یه روز قبل شروع به خوندنش کردم از روی گلواژه خوندم ولی باورم نمیشد که بتونم به این راحتی ها تمومش کنم اخه همیشه با چنتا از دوستام باهم شروع به خوندن میکردیم .اونا مثل خیلی از دفعات وسط راه خسته شدن و گفتن خوندن این فصل دیگه اهمیتی نداره و نمیتونیم ادامه بدیم به منم گفتن توهم نخون بیا به جاش جغرافیا رو بخون ولی من خیلی غرق نکاتی که تازه داشتم یاد میگرفتم شده بودم و به حرف اونا اعتنایی نکردم و تا اخر شب این یه فصلو کامل خوندم و اخرش هم شروع به حل سوالات جدید کردم که خیلی نکات تازه داشتن...
    خلاصه روز امتحان رسید معلممون 10تا سوال بهمون داد .
    وقتی که داشت سوالارو پخش میکرد بهمون گفت هرکس بتونه به این سوالا جواب بده توی کنکور ادم موفقیه .
    وقتی که سوالارو دیدم برعکس بقیه ی بچه ها یه لبخند زدم اخه به نظرم خیلی اسون اومدن کمتر از نیم ساعت شد که برگمو تحویل دادم ولی نمیدونم چرا این همه استرس داشتم همش حس میکردم اشتباه جواب دادم و بی دقتی کردم اخه جواب سوالا یکی درمیون صفرویک شده بود.بعد از اینکه وقت امتحان تموم شد هرکدوم از بچه ها برای جواب سوالا یه چیزی میگفتن و هیچکدومشون جواباشون مثل جوابای من نبود با شنیدن حرفاشون مثل ابر بهار زدم زیر گریه 😭
    اخه خیلی برای خوندنش وقت گذاشته بودم و بقیهی درسای اون روزو نخونده بودم
    از شانس بد من همون روز دبیر جغرافی برا پرسش کلاسی اسممو خوند منم هیچی بلد نبودم دبیر شروع به پرسیدن سوالای عجق وجق کرد (اینکه میگم عجق وجق چون همیشه سرکلاسای جغرافی خواب بودم و در طول اون سال فقط دوبار برای امتحان ترم جغرافی رو خوندم)و منم با یه لبخند ژکوند میگفتم اینو یادم رفته میشه بعدی رو بپرسین خلاصه ده تا سوال ازم پرسید که من به هیچکدومشون جواب ندادم وقتی که میخواست نمره ی صفرمو وارد کنه تلفنش زنگ خورد و بهد از جواب دادن تلفنش حواسش نبود که من هیچی جواب ندادم و فقط لبخند تحویلش دادم یه کم زل زد بهم و منم دوباره یه لبخند مسخره زدم😄
    ولی مثل اینکه واقعا حواسش پرت شده بود چون برام 19 گذاشت واین شد بهترین نمره ی من تو درس جغرافی اخه قبلیا از 5 بالاتر نمیومدن(خب در کمال ناباوری جغرافی به خیر گذشت بریم سراغ فیزیک)
    دوروز بعد دبیر فیزیک نمره هامونو اورد و بازم در کمال ناباوری فقط من از بین بچه ها نمره ی کاملو گرفته بودم واون موقع متوجه شدم که تلاشم نتیجه داده
    (ولی نمیدونم چرا به قول دبیر فیزیک توی کنکور ادم موفقی نشدم 😂

    هرچه در فهم تو آید...آن بوَد مفهوم تو

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    7
    • MahDsM آفلاین
      MahDsM آفلاین
      MahDs
      رتبه های آلاخونه
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #13

      من یه خاطره که نمیشه گفت ولی یکی از دستاورد های امتحانای پیش دانشگاهیمو براتون بگم ،من از زمان بچگی ریا نباشه بچه درسخونی بودم حالا نمیگم خیلی شاخ بودم اما ابتدایی که 20 و راهنماییم معدلم 19و خورده ای بود امکان نداشت امتحانیو حتی کلاسی نخونده برم کلاس ،محال بود تو بدترین شرایط یه دور کتابو ورق میزدم ،ولی خب تو پیش دانشگاهیاین حرکت وقت گیری بود واسه امتحان مدرسه خوندن ، مدرسه رو که کج دار مریض طی کردم ولی سر امتحان ترم گفتم بشینم بخونم شب امتحان ادبیات مهمون اومد خونمون.منم خیلی بی جنبم یه ادم جدید میبینم تمرکزم بهم میریزه ،تا مهمونا برن درس نخوندم وقتی رفتن ساعت 11 شب بود ادبیات قشنگ نصفش مونده بودبه خودم گفتم بیدار بمونم طبق معمول تا صب ادامشو بخونم یا بخوابم یه ذره پیش خودم فک کردم گفتم مگه این همه سال خوندی کجا رو گرفتی بخواب بابا ، منم تخت گرفتم خوابیدم اون امتحانو در. حد 16 با کمک دوستان سر جلسه و ائمه و معصومین نوشتم ولی وقتی اومدم خونه اصلا ناراحت نبودم ،بر عکس همیشه که واسه یه 19.5 عر میزدم گریه میکردم ، این دفعه خیلی احساس خوبی داشتم فهمیدم اگه 16 بگیرم نمیمیرم ، اگه یه امتحانو گند بزنم نمی میرم و پیش خودم فک گردم این تفکزی که 12 سال تو مغز ما کردن که شما باید 20 بگیرین ،بهترین باشین ،واقعا کجا به دردمون میخوره؟ یه لحظه حسرت خوردم برای همه ی لحظه های زندگیم که بچگی نکردم و درس خوندم ،که تفریح نکردم و درس خوندم الان به خودم میگم کاش همیشه 15 میگرفتم ،ولی تو اوج بچگی کلاس پنجم دبستان نمیرفتم کلاس تیزهوشان و تو بهر تست زدن و درس خوندن

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      8
      • MahDsM آفلاین
        MahDsM آفلاین
        MahDs
        رتبه های آلاخونه
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #14

        ما که اون موقه بچه بودیم ولی معلمامون به جای درس زندگی بهمون گفتن برین ریاضی و علوم یاد بگیرین ،فک میکردیم زندکی فقط اینه که فیزیک و شیمی بخونیم ، 7 سال از بهترین سالای زندگیمو تو مدرسه تیزهوشان بودم نمیگم زندگبم تلف شد چون عاشق دوستامم و خاطره هایی که لحظه به لحظه ساختم ولی به زجر و عذابش نمی ارزید ، تو مدرسه تیزهوشان انگار یه پتک مضاعف میکوبیدن سرمون که حالا که شما اینجایین باید بیشتر از بقیه درس بخونین بیشتر از بقیه بفهمین ، و ماهم فک میکردیم ابن همه تلاش و بدبختی واسه ایندمون خوبه الان رسیدم به اونجایی که میبینم که هیچ فرقی نیست بین لیسلنس دانشگاه ازاد و شریف وقتی هردوشون بیکارن

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        8
        • MahDsM آفلاین
          MahDsM آفلاین
          MahDs
          رتبه های آلاخونه
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #15

          زندگی رو بیهوده بر نسل ما سخت کردند ،بیهوده دوران خوشیمونو از ما گرفتند ،نسل سوخته چیه پس ،سال هایی با ترس از غول کنکور ،الان تو مرحله اخریم هممون ایشالا که همه دوستان عزیزم موفق باشین ،نمیگم همتون دکتر شین یا مهندس شین ،ارزو میکنم همتون خوش بخت باشین اونقدر که وقتی سال ها بعد برمیگردین به گذشتتون احساس رضایت کنین از انتخابا و تصمیماتون ، 20 سال که تلف شد تو این نظام اموزشی ایشالا 20 سال دیگه رو جوری که دوست دارین زندگی کنین
          فارغ-التحصیلان-آلاء ادمین administrators حامیان-آلاء همیار

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          9
          • VestaV آفلاین
            VestaV آفلاین
            Vesta
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #16

            خب منم یه خاطره دارم مثل خاطره شما مربوط به زیسته.
            من از سال اول تا چهارم دبیرستان معلم زیستم ثابت بود (آقای هاشمی) سال اول این معلم عاشق من شده بود چون من خیلی درسخون بودم بعد افتاده بودم توی یه کلاسی که دانش آموزاش بیشترشون ضعیف بودن و اصلا قوی نداشتیم در حدی که معلم شیمیمون که یه معلم خیلی سختگیر بود وقتی میخواست گروه بندی کنه و سرگروه انتخاب کنه با اکراه انجامش میداد یه بارم شنیدم به یکی از معلما میگفت هیچ دلم نمیخواد معلم این کلاس باشم (بگم که این معلم امتحاناش در حد المپیاد بود و همه همیشه زیر 5 بودن!)
            خلاصه تو این کلاس من بودم و نمرات بالای 19 و دیگر بچه ها که سالی یه بار 18 میگرفتن. بخاطر همین آقا هاشمی و اون معلم شیمی و البته بقیه معلما خیلی منو میخواستن. دیگه سال اول تمام شد و رفتیم برای انتخاب رشته.
            من از بچگی عاشق هنر بودم با اینکه خیلی درس میخوندم ولی خب هنر رو خیلی بیشتر دوست داشتم ولی خانوادم اجازه ندادن برم هنر و گفتن باید بری تجربی و دیگه بزور فرستادنم تجربی. منم لج که دیگه درس نمیخونم!
            این آقا هاشمی هم متوجه شده بود، همش سعی میکرد با لحن آروم و مثلا کلی (ولی خو هدفش من بودم) نصیحتم کنه که درس بخونم، منم از یه چی بدم بیاد نصیحته؛ هر چی بیشتر میگفت بیشتر از درس بدم میومد. یه بار صدام زد درس بپرسه منم هیچی حالیم نبود، پرسید چهار تا ماده اصلی بدن موجودات زنده؟ من نمیدونستم! اونم عصبی شد دیگه خیلی ناجور بام حرف زد و مستقیم دعوام کرد که این چه وضعیه اگه میخوام اینجوری ادامه بدم ترک تحصیل کنم بهتره! زنگ زد به بابام و اینا ولی من بازم عین خیالم نبود حتی چند جلسه نرفتم سر کلاسش.
            آقا هاشمی یه عادتی که داشت خیلی دیر به دیر امتحان میگرفت، مثلا سالی دو سه بار! دانش آموزا رو میشناخت و واقعا نمره ای که میداد حق بود! یه روز که بعد از چند جلسه بزور مدیر رفتم سرکلاس گفت جلسه بعد امتحان (اگه اشتباه نکنم فصل 4 رو تموم کرده بودیم زیست دوم) منم فقط فصل 1 و اوایل فصل 2 رو سر کلاس بودم! اصلا هم برام مهم نبود.
            یه روز قبل امتحان نشستم کلی فکر کردم که این چیه؟ چرا دارم اینجوری میکنم؟ همه ازم ناامیدن و کلی با خودم حرف زدم گفتم این امتحانو میترکونم! نشستم به خوندن در حدی که نهار و شامم رو یادم رفت. تا ساعت امتحان یه ریز خوندم اون چهارتا فصلو. هیچکدومم سر کلاس نبودم هیچی ازشون بلد نبودم واقعا سخت بود برام خوندنشون اما بالاخره خوندم.
            امتحان رو واقعا سخت طرح کرده بود. سر جلسه گفتم من هیچی بلد نیستم، صفر میشم بازم مسخرم میکنه! و بعد امتحانم حرفم همین بود و کلی غصه خوردم. جلسه بعد اومد سر کلاس حسااااابی توپش پر:
            شما خجالت نمیکشین؟ این چیه؟ اینا نمرس آوردین؟ چتونه؟ این چه وضع درس خوندنه!
            حس کردم به من اشاره کرد بعد یکی یکی به شاگرد زرنگا: خواجه؟ سنا؟ فرزانه؟ تابع؟ اینا شد نمره آخه؟
            بالاخره یکی جرئت کرد پرسید آقا چند شدیم؟
            گفت وستا 9 و نیم (از 10) بقیه همه زیر 3
            بعد کلی ازم تعریف کرد و گفت بالاخره سرت خورد به سنگ خدا رو شکر و از این حرفا. منم فهمیدم به من اشاره نکرده بود و با بغل دستیم بود.
            انقدر اونروز حس خوبی داشتم. فهمیدم چه کارا که نمیتونم بکنم، فقط اگه بخوام!

            و ردپایت را "دنیایی جدید" میآفرینم.
            امضا: اسم اعظم

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            4
            • romisaR آفلاین
              romisaR آفلاین
              romisa
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #17

              سال سوم دبیرستان یه معلم ادبیات داشتیم
              جلسه اولی که اومد ، درس خواجه عبدا...انصاری رو خیلی خوب توضیح داد
              تک تک آرایه ها ، معنی کلمه های خارج از پشت کتاب و خلاصه خیلی خوب بود
              بچه ها هم درگیر این بودن که این دبیر یا اون دبیر چون فقط هفته اول فرصت داشتیم که اگه با معلمی مشکل داریم با مدیر حرف بزنیم شاید تغییر کنه.
              با توجه به رفتار جلسه اول همین دبیر انتخاب شد.
              از اونجا که دقه نودی بودم تازه اول مهر رفتم کتابفروشی واسه خرید کتابای درسی. گفت مقطع شما تموم شده باید تابستون سفارش میدادید . گفت اگه الان سفارش بدید یکی دو هفته بعد با کتابای جدید بیاد. خلاصه من چند روز اول محبور شدم کتابای پارسال یه نفرو قرض بگیرم ببرم مدرسه که معلما گیر ندن.
              جلسه دوم بود _معلم هم که انتخاب شده بود و تمام_که اومدو یکی دو تا از بچه ها دیر پا شدن از صندلیشون. یکیشونو مجبور کرد تا آخر کلاس کنار در بایسته !!
              همونطور که داشت آرایه ها رو می پرسید و می گفت منم بعضیاشو جواب میدادم که گفت تو کتابت نوشتست و داری از رو اون میگی تا اومدم جواب بدم که اون کتاب یکی دیگست و آرایه ننوشته توش و اینا فقط ترجمه شعراست که یهو کتاب رو انداخت سطل آشغال....
              من که چشام گرد شده بود ، از شوک جملم موند بعدشم هیچی نگفتم
              بچه های کلاس شروع کردن به دفاع کردن از من....و گفتن : خانوم این کتاب خودش نبود و کتاباش هنوز نیومده و درسش خوبه و اینا....که یهورفت و خودش کتابو از سطل آشغال برداشت و گذاشت جلوم و گفت هیچیش نشده پلاستیک مشکی سطل آشغالو تازه عوض کردن ، تمیزه
              خلاصه اینکه رفتم زنگ تفریح ، سطل آشغالو چک کردم دیدم جز پوست یه پفک چیزی تووش نیست و راست گفته ....در هر صورت چاره ای نبود متاسفانه کتاب یکی دیگه بود
              یکم که بیشتر راجب این دبیر پرس و جو کردیم فهمیدیم در کل 15 سال این مدرسه و جاهای دیگه ناظم بوده و دوباره امسال معلم ادبیات.....

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              6
              • romisaR آفلاین
                romisaR آفلاین
                romisa
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط romisa انجام شده
                #18

                از جلسه سوم به بعد با نحوه تدریسشون هم آشنا شدیم تقریبا پرسرعت ترین دبیری بود که دیده بودیم 4 درس توو یه جلسه... خب این درسو که بلدید اینم که فقط یه متنه این یکی ام متنش آسونه چیز سختی نداره حالا فلان صفحه رو بیارید آرایه هاشو بهتون بگم
                توو کل درس هم فقط چن تا آرایه آسونو گفت !!
                کلا هم دیگه هیچ ذوق و شوقی واسه ادبیات خوندن نداشتم
                خلاصه امتحان هم که میگرفت برگه ها رو بچه ها تصحیح میکردن ، دیگه عملا واسه نهایی صفر صفر بودیم
                روز قبل امتحان نهایی حدودای بعدازظهر بود که زنگ زدم به یکی از دوستام و گفتم هنوز هیچی نخوندم واسه ادبیات ، چی کار کنم ؟..گفت مگه نمیدونی بچه های کلاس بغلی رفتن از وسط سال سیرتاپیاز گرفتن ، میخونن همه چیزو گفته حداقل برو شعرا و درسای مهمشو بخون
                خودم نمیدونم با چه سزعتی رفتم خریدمش حالا تازه به حجمش نگاه میکردم و وقتم!!...
                قبل خوندن درسا همیشه میرفتم اول بارم بندیا رو نگاه میکردم دیدم نوبت دوم 15 نمره و نوبت اول 5 نمره....همین حدودا بود فک کنم
                خلاصه تا 2 شب درسای نوبت دوم رو تقریبا تموم کرده بودم ولی نوبت اول دریغ از یک خط حدود ده دوازده درس....
                دیدم سیرتاپیاز رو دیگه نمیرسم بخونم رفتم واسه درسای نوبت اول کتابو برداشتم
                فقط تاریخ ادبیاتشو خوندم و معنی های شماره دار و ستاره دار....
                خلاصه نمیدونم 3 بود یا 4 که خوابیدم
                صب که بیدار شدم تازه یادم افتاد شعر حفظیا رو هم نخوندم 2 نمره میاد شعرای کتاب رو هم دبیرمون نمیپرسید به جاش شعر کوچه مهتاب رو داده بود حفظ کنیم
                توو راه امتحان هم اونا رو دست و پاشکسته خوندم تهش 19.5 شدم خیلی خوب بود

                ولی با این همه درسای زیادی از زندگی بهمون گفت ...و این خیلی ارزشمند بود
                ولی به جاش دبیر چهارم اینقد آرایه میگفت که توو کتاب جا نبود بنویسیم

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                7
                • revivalR آفلاین
                  revivalR آفلاین
                  revival
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #19

                  ده روز قبل کنکور۹۷....

                  اگ حالتون بد نمیشه بذارید قبلش ی خاطره بگم:
                  رشته ی رزم آوران ی رشته ی ایرانیه ک توی مسابقاتش تایم سوم همه چی آزاد میشه،اما خب‌ی‌دعوای‌خیابانی نیست،ی‌ هنره رزمیه واقعیه،ک هرکجا با هرتعداد میتونی از هرکی دفاع کنی،اون موقع ما رو واسه مسابقات بردن اصفحان،اونی ک باهام مبارزه میکرد واقعا حرفه ای بود،کسایی ک مسابقات رفتن میدونن اگ بار اولت باشه ک میری،اگ پات ۱۸۰باز شه توی باشگاه،توی مسابقه۲۰درجه عم باز نمیشه!!!اون استرس هرپات رو میکنه یک تن انگار،اصلا نمیتونی بیاریش بالا...منم تجربه ی اولم بود،ی لحظه گاردم افتاد و پا مستقیم خورد ب بینیم!انگار ی ۱۸تن از روی سرم رد شد،ی لحظه حس کردم زیر گردنم خیس شد!نگا کردم دیدم کلا خونی ام!بیشتر ترسیدم ،پشت کردم ک دیگ بیام بیرون کل جلوی پیرنم خونی بود،دیدم یکی داد زد؛کجااااا احمق؟؟؟!!!
                  کپ کردم،دیدم استادم ی بسته پنبه اورد بزور کرد توی دماغم! پارگی پوست بینی ام رو کامل داشتم حس میکردم.ی جمله گفت؛هر وقت عزراییل رو دیدی تسلیم میشی!
                  برگرد تو! اگرچه اون مسابقه رو باختم اما شد آغاز ی دید جدید ک این ده روز منو زنده کرد!و اساس این فعالیت شد...

                  حساب کردم باید** روزی **ده درس ادبیات میخوندم،ی فصل شیمی،نزدیک صد صفحه زیست!صد لغت انگلیسی،۵درس دینی و رباضی و فیزیک و عریی و..هم ک هیچ.داشتم فک میکردم چ کنم...میدونستم باید راهی پیدا کنم نه بگم نمیشه،با خودم گفتم؛
                  (اتمام پارت اول)

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  4
                  • revivalR آفلاین
                    revivalR آفلاین
                    revival
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط revival انجام شده
                    #20

                    کمی فک کن،حالت عادی تو ی صفحه زیستو ی ساعت میخونی الان ۶۰۰صفحس،کلا اگ روزی هم ۲۰ساعت بخونی ۲۰۰ساعت داری،حتی ی پایه زیست هم نمیتونی بخونی!منطقی باش و بسال بعد فک کن....
                    ی لحظه انگار تموم ارزوهام جلوی چشمم پرکشید،تموم خوشی های پدر و مادرم ک امسال میره چون خوب خونده،مسخره کردن بعضیا،تیکه هاو..همش داشت میومد جلوی چشمم.هرچی میگفتم باید تسلیم نشی و...اما یکی ته دلم میگفت ؛منطقی باش نمیشه!!اون لحظه یادمه اروم نشستم روی صندلی نفس عمیقی کشیدم،به حدی سرد شدم واسه درس خوندن ک انگارسالهاست اصلا مطالعه نکردم...یادمه گوشی رو آوردم دستم رفت روی ی اهنک غمیگین از افتخاری بود.اهنگی‌ک چندماه پیش اولشو گوشش داده بودم اما غمگین بود رهاش کرده بودم،خاطرات اونروز رو انداخت یادم با افسوس آلوده شده،بدتر ریختم بهمممم!
                    بغض‌ گلوم رو گرفته بود،میخواستم داد بزنم،حسرت و...دیدم وسط آهنگ میگه؛
                    ای چشم من گریان نباش،اینگونه اشک افشان نباش،درگردش گیتی رسد روزی به پایان هرغمی،دست نگار ما غم دل را گذارد مرحمیانقدر بهم فشار اومد ی لحظه سرم رو گذاشتم رو میز،مثل یک ضربان از اخر مغزم ب اول رفت،خیلییی ترسیدم گفتم نکنه اسیب ببینم،سریع اروم شدم،گفتم اصلا هرچی شده شده و از این جملات...تصمیم گرفتم حسرتشو نخورم و فقط فک کنم باید از این موقعیت خلاص شدم؛افتادم یاد حرف استادم:فقط وقتی عزراییل رو دیدی ....
                    خواهرم اومد خونمون،گفت علی واست ۱۲۴هزار صلوات نذر کردم مطمئنم امسال قبولی!اول کمی اعصابم خورد شد دوباره ک همه این همه واسشون مهمه من چه کردم این مدت،کجا بودم؟؟؟بعد گفتم با خودم؛عاقا اصلا هستی ته ی دره،وای میسی تا بمیری یا ی کاری میکنی؟قوانین واسه حالت عادین،افتادم یاد ی مستند ک...
                    (اتمام پارت۲)

                    revivalR 1 پاسخ آخرین پاسخ
                    8
                    • A alisoltany

                      alisoltany
                      اون گفت باید سر جلسه امتحان نری!!!
                      پرسیدم خب اینطوری ک 0 میشم!حداقل الان برم 7 یا هشتی می‌گیرم
                      گفت:ازمون بعد ی برگه ی استعلاجی پزشکی میاری میدی دست من،منم میبرمش اموزش و پرورش ،برات غیب موجه میزنن،درس حذف میشه،شهریور امتحان میدی....
                      توی راه ک برمیگشم خانه،از در محل حوزه رد میشدم،حس بدی بود،خیلی بد همه داشتن امتحان میدادن من بیرون !شوخی نبود سرنوشت سازترین امتحان نهایی بود(مخصوص او زمان ک تاثیرش قطعی بود نه مثبت)

                      خب این مسیر بعدش اتفاقات زیادی افتاد ک خارج از موضوع تاپیکه،از بسته بودن مدرسه و قبول نکردن برگه!تا اذیت های حوزه ک این برگه الکیه و فایده نداره باید حداقل برگه ی بستری و...باشه!و ادمای خوب و بد این مسیر

                      بگذریم،کارنامه اومد،خداروشکر،واسم حذفش کرده بودن...انسانهای ک عبرت میگیرن خیلی کمن،ویژگی انسان فراموش کاریه(حتی ریشه ی اسم انسان) شهریور رسید!ولی....باز شد همون ماجرا!یعنی دقیقا از دو روز مونده ب قبل شروع کردم!و فردای ظهر اون دقیقا همونجا بودم ک خرداد بودم!حتی بدتر!
                      اما اینبار خیلی قضیه فرق داشت،دیگ نه میشد از خدا مهلتی دوباره گرفت،نه راه کمکی بود،نمیشد مثل اونبار تسلیم شد،شانس ی دیگ نبود،قضیه یا برد بود یا باخت!ضعیف بودن یا قوی بودن
                      یادمه ساعت یک ظهر بود!اخر فصل هورمون ها،روی خود تنظیمی ها بودم!کتاب رو فصل فصل کندم تا به اخر و حجم باقیمانده ی کتاب نگاه نکنم و از حجمش و دودوتا چهارتا سرد شم و دائم میگفتم،ببین الان این صفحه مهمه ک تمام شه!
                      تا هشت شب بدون استراحت خوندم،رسیده بودم اول فصل هشت!دیدم اگ اینطوری پیش بره نمیرسم!مثل اونبار اما اینبار بجای فرار دنبال راه چاره بودم!
                      زنگ زدم پسرعموم:گفتم سریع غذاتو بخور بیا اینجا،من نمیرسم تو باید فصل هشتو بخونی،برام توضیح بدی ،مسائلش رو بگی و...(این طوری تقریبا 2ساعتی ذخیره میکردم)
                      شاید کمی درونگرا باشم،خوشم نمیومد پدر مادرم بفهمن غیر ناراحتی چیزی نصیبشون نمیشد،زنگ زدم پسرخاله ام و یه مهمونی سوری بعدشام رفتن!پسرعموم اومد دمش گرم گفت و رفت!ساعت 12شب بود،دو فصل 9 و 10 یعنی گیاهیا مونده بود،11رو خونده بودم!پدر مادرم اومدن،یه لبخند و قیافه ی شاد گرفتم ک همه چیز عالیه،شب بخیر گفتیم و مثلا منم خوابیدم!خب باید بیدار میموندم و منتظر تا اینکه اونا بخوابن و من برم درس بخونم!یادمه بخاطر اینکه خوابم نبره،دستم رو زدم ب موهام و کردم چشمم تا بسوزه و نخوابم!
                      ساعت تقریبا یک ربع کم بود،اروم کتاب رو برداشتم رفتم توی حیاط!و تا صبح ساعت هفت درس خوندم!24 ساعت بیداری،20 ساعت درس و خستگی وحشتناک روز قبلش!ساعت 5 صبح هزار بار زد سرم قید همه چی رو بزنم....از گردن درد و سردرد و کمر درد تا پشه ها و حشراتی ک دائم زیر لامپ اذیت میکردن!
                      اون شب و صبح تموم شد!
                      زیست 19 شدم!
                      بعدا فهمیدم دو نفر دیگ از همکلاسیام دقیقا همونجا بودن ک من بودم اون ظهر ،ولی گفته بودن نمیشه و فردا شدن10 و 11..به قول پائلو؛احتمال تحقق یافتن یک رویاست ک زندگی را حذاب میکند،

                      امتحان رو ک خوب دادم،پدرم گفت ؛
                      علی دیدی میگن باید شب امتحان خوب بخوابی،الکی نیست ک این روانشناسا و ....میگن!!!!!!

                      _nawrm__ آفلاین
                      _nawrm__ آفلاین
                      _nawrm_
                      دانش آموزان آلاء
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط _nawrm_ انجام شده
                      #21

                      alisoltany
                      چه قشنـگ بود :))
                      چون واقعیت بود ..!
                      امیـد ..!
                      مرسی که امید رو زنده کردین .. !
                      برعکسِ بعضی از آدما ، این روزا ، تنها کارِشون گرفتنِ امید از آدمه ..!
                      به قولِ یک شخصِ خاصی : هر کسی که امید رو ازت میگیره ، بزرگترین خیانت رو بهت کرده :)) ..!
                      ممنون بابتِ امیدواری ..!

                      مَنُ دِل بُریـدَن از تُ ؟
                      چِ مَحالِ خَندِ دآریـ ..

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      4
                      • _nawrm__ آفلاین
                        _nawrm__ آفلاین
                        _nawrm_
                        دانش آموزان آلاء
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #22

                        ای کاش یکی خاطره بگه در موردِ کنکور ..!
                        در موردِ کنکوری که تو اون وضعیت صفرِ مطلق بوده ..!
                        در موردِ کنکوری که تو اون وضعیت ، خیلی رقیبِ سر سخت و پرتلاش داشته ..!
                        در موردِ کنکوری که ... !

                        کسی هست که بهترین رتبه در بهترین دانشگاه رو در اون شرایط به دست بیاره و تمام قانون هایِ منفیِ این دوران رو نقض کرده باشه ؟!
                        رقبای سرسختش رو شکست داده باشه ؟ !
                        کسی هست ؟ :))

                        مَنُ دِل بُریـدَن از تُ ؟
                        چِ مَحالِ خَندِ دآریـ ..

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        5
                        • amirh_hmyfA آفلاین
                          amirh_hmyfA آفلاین
                          amirh_hmyf
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #23

                          من تا پارسال زبانم خیلی بد بود منتها با کمک دوستان میتونستم نمره بالایی بگیرم
                          نمیدونم چرا همیشه یکی از دوستام بود که بهم برسونه و منم کم نگیرم
                          سر امتحان خرداد ماه بود معاونامون این سری صندلی هارو خیلی عجیب چیده بودن و درصد تفلب توشون 0 درصد شده بود
                          منم مجبور بودم زبان رو خر خونی میکردم تا بتونم بالا بگیرم ولی هر چی خونده بودم به دردم نخورد چون معلممون خیللی سوالاتش سخت بود و من مطمعن بودم که تو درس زبان می افتم(تژدید میشم) و اگه تژدید میشدم از مدرسه میانداختن بیرون (تعریف از خود نباشه، من تو تیزهوشان درس میخوانم )(یه چیزی هم بگم من اکثر سال ها تو کلاسام اول میشیم منظورم تو اون یکی درسام عالی بودم)یه لحظه تو ذهن خودم تجسم کردم که اگه منو از مدرسه بیرون بی اندازن خیلی بد میشه.گفتم خدایا چیکار کنم؟یه کمکی بکن
                          یه دفعه به ذهنم اومد که به معلم فرسیم زنگ زدم که اون پا در میونی کنه تا من تژدید نشم
                          خلاصه معلم فارسیم زنگ زد به معلم زبانم و من تژدید نشدم
                          ولی به من خیلی خیلی خیلی بر خورده بود چون اصلا فک نمیکردم کارم به این چیزا بخوره
                          بعد از اتمام مدارس نشتم هر روز یه قسمت از سریال breaking bad و یه داستان انگلیسی خواندم چون باید خودمو میکشیدم بالا و وقتی مدارس شروع شد من زبانم خیلی خیلی پیشرفت کرده بود تا جایی که همون معلم زبانمون برگشت به من حرفایی زد که واقعا موهای تنم سیخ شده بود
                          ببخشید که سرتون رو با این داستان شاید به نظرتون چرت، درد آووردم

                          قرار نیست منو هرجایی پیدا کني
                          فقط میتونی از دور تو اوج ببینی

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          14
                          • M.ba78M آفلاین
                            M.ba78M آفلاین
                            M.ba78
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #24

                            سلام دوستان مرسی از خاطرات قشنگ همتون
                            من فک کردم کلا انجمن بسته شده ولی الان که تازه دیدم کلییییییی ذوق کردم

                            هرچه در فهم تو آید...آن بوَد مفهوم تو

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            4
                            • elhame.HE آفلاین
                              elhame.HE آفلاین
                              elhame.H
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #25

                              چ جالب.ولی من دیگه نمیتونم واقعا خیلی تلاش کردم ولی نتیجه مطلوب نبود متاسفانه.احساس میکنم عمرم رفت

                              Don't be scared to close your eyes

                              revivalR 1 پاسخ آخرین پاسخ
                              2
                              • elhame.HE elhame.H

                                چ جالب.ولی من دیگه نمیتونم واقعا خیلی تلاش کردم ولی نتیجه مطلوب نبود متاسفانه.احساس میکنم عمرم رفت

                                revivalR آفلاین
                                revivalR آفلاین
                                revival
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #26

                                @elhame-H در بگو ک قوی بودی و شد گفته است:

                                چ جالب.ولی من دیگه نمیتونم واقعا خیلی تلاش کردم ولی نتیجه مطلوب نبود متاسفانه.احساس میکنم عمرم رفت

                                موفق نشدن ها ظاهرشون شکسته اما ی تجربه توی دلشون دارن ک یجا دستتون رو میگیره

                                elhame.HE 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                3
                                • revivalR revival

                                  @elhame-H در بگو ک قوی بودی و شد گفته است:

                                  چ جالب.ولی من دیگه نمیتونم واقعا خیلی تلاش کردم ولی نتیجه مطلوب نبود متاسفانه.احساس میکنم عمرم رفت

                                  موفق نشدن ها ظاهرشون شکسته اما ی تجربه توی دلشون دارن ک یجا دستتون رو میگیره

                                  elhame.HE آفلاین
                                  elhame.HE آفلاین
                                  elhame.H
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #27

                                  @revlvial
                                  کیه که باور کنه این شکست هارو

                                  Don't be scared to close your eyes

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  1
                                  • D آفلاین
                                    D آفلاین
                                    D.fateme.r
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #28

                                    میخوام از شکستم بنویسم!
                                    میشه؟

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    2
                                    • revivalR آفلاین
                                      revivalR آفلاین
                                      revival
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط revival انجام شده
                                      #29

                                      اومدم پارت های بعدیش رو بنویسم،ولی دیگ اخرش اینطوری شد چ ارزشی داره

                                      @D-fateme-r
                                      هرچه میخواهد دل تنگت بگو
                                      «مولوی»

                                      SenatOrS 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      3
                                      • revivalR revival

                                        اومدم پارت های بعدیش رو بنویسم،ولی دیگ اخرش اینطوری شد چ ارزشی داره

                                        @D-fateme-r
                                        هرچه میخواهد دل تنگت بگو
                                        «مولوی»

                                        SenatOrS آفلاین
                                        SenatOrS آفلاین
                                        SenatOr
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #30

                                        @revlvial بنویسید

                                        revivalR 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        1
                                        • SenatOrS SenatOr

                                          @revlvial بنویسید

                                          revivalR آفلاین
                                          revivalR آفلاین
                                          revival
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #31

                                          SenatOr در بگو ک قوی بودی و شد گفته است:

                                          @revlvial بنویسید

                                          خاطرات کسی ک شکست خورده قشنگ نیست

                                          SenatOrS 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          2
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 3
                                          • 4
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع