اعتراف میکنم که....😂
-
اعتراف میکنم که حرفامو دفن میکنم تو خودم
-
Zaraa در اعتراف میکنم که.... گفته است:
uu اعتراف میکنم که......
کار خوبی نیستاعتراف میکنم
اینجوری راحت ترم جدیدا -
این پست پاک شده!
-
اعتراف میکنم با این سن
هنور فک میکردم گوزن ها شوهر آهوهان
وقتی موضوعو واسم روشن کردن نابود شدم اخه چرا نباید گورن شوهر آهو باشه ینی چی اخه
حتی اینکه اهو از خانواده بزه واسم هضم نمیشه -
ﺍعتراف میکنم که اﻣﺮﻭز ﺗﻮ ﻣﺤﻠﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺧﻮﺵ ﺭﻧﮓ ﭘﺎﺭﮎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﺟﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ
ﮐﻮﺩﮎ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺧﻂ ﺧﻄﯿﺶ ﮐﻦ
ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : خاک برمخت,ﻧﺪﯾﺪ ﺑﺪﯾﺪﺍ ﺍﯾﻦﮐﺎﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻦ
ﮐﻮﺩﮎ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﻟﺤﺴﻮﺩ, ﻻ ﯾﺴﻮﺩ,لامرض
هيچى ديگه ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ باهم ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ
که يهو ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﺧﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﺑﻬﺶ ﺯﺩ ﺻﺪﺍﺵﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻠﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪيم فرار کرديم!! -
اعتراف میکنم...
که دردامو برا خودم نگه میدارم.خنده هاوشادی هامو برای دیگران
اینجوری راحت ترم -
اعتراف میکنم که خیلی از پست های این تاپیک رو خوندم برا بعضی هاشدن از ته دل خندیدم خیلیی عالی بود
-
اعتراف میکنم ...
فقط پوست کندن لب رو درک نکردم که یکی گفته بود بین دخترا شایعه است ولی نه من نه هیچ کدوم از دوستام همچین کار عجیبی رو نمیکنیم -
اعتراف میکنم
وقتی کوچیک بودم بهم میگفتن یزد و شمر و ... رفتن جهنم منم یه روز که داشتم کارتون روایت های عاشورا رو میدیدم از مادرم پرسیدم اسب هاشون هم میرن جهنم ( چون من عاشق اسب بودم ) حواسش بهم نبود همیجوری گفت آره. تا ۱۴ یا ۱۵ سالگی همیطوری فک میکردم بعدا که فهمیدم نابود شدم -
اعتراف بدی میکنم ..
تو دبیرستان از معلم عربی مون ( آقای احمدی ) بدم میومد یه روز گفت برو برام چایی بیار تو چایش تف کردم بردم به دوستام هم گفتم
نشست قشنگ نوش جان کرد
زنگ تفریح کلی خندیدیم -
یه زمانی آلایی
اعتراف میکنم دلم واسه صاحب این تاپیک خیلی زیاد تنگ شده
کجایی یاسی بی معرفت: ( -
اعتراف میکنم براش تا اخرین نفس میجنگم
-
این پست پاک شده!