اعتراف میکنم که....
-
یبار با دوستم موقع برگشتن از مدرسه حرف میزدیم بعد سر یه موضوعی من هر چی میگفتم این قبول نمیکرد اخرش مقنعشوو کشیدم انداختم تو جوب در رفتم
مو باز رفت تا خونشون:ا بعدن با مامانش اومده بود در خونمون منم قایم شده بودم
این پست پاک شده! -
اعتراف میکنم که علاف هستین
-
اعتراف میکنم که علاف هستین
-
Zaraa اعتراف میکنم که شوخی کردم
-
Zaraa اعتراف میکنم که شوخی کردم
-
Zaraa در اعتراف میکنم که....
گفته است:
uu اعتراف میکنم که......
کار خوبی نیستاعتراف میکنم
اینجوری راحت ترم جدیدا -
اعتراف میکنم با این سن
هنور فک میکردم گوزن ها شوهر آهوهان
وقتی موضوعو واسم روشن کردن نابود شدماخه چرا نباید گورن شوهر آهو باشه ینی چی اخه
حتی اینکه اهو از خانواده بزه واسم هضم نمیشه -
ﺍعتراف میکنم که اﻣﺮﻭز ﺗﻮ ﻣﺤﻠﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺧﻮﺵ ﺭﻧﮓ ﭘﺎﺭﮎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﺟﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ
ﮐﻮﺩﮎ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺧﻂ ﺧﻄﯿﺶ ﮐﻦ
ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : خاک برمخت,ﻧﺪﯾﺪ ﺑﺪﯾﺪﺍ ﺍﯾﻦﮐﺎﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻦ
ﮐﻮﺩﮎ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﻟﺤﺴﻮﺩ, ﻻ ﯾﺴﻮﺩ,لامرض
هيچى ديگه ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ باهم ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ
که يهو ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﺧﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﺑﻬﺶ ﺯﺩ ﺻﺪﺍﺵﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻠﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪيم فرار کرديم!! -
اعتراف میکنم...
که دردامو برا خودم نگه میدارم.خنده هاوشادی هامو برای دیگران
اینجوری راحت ترم -
اعتراف میکنم که خیلی از پست های این تاپیک رو خوندم برا بعضی هاشدن از ته دل خندیدم خیلیی عالی بود