هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
romisa پسرا رو میزدن دخترا رو که فک نکنم کسی جرئت کنه بزنه تو مدرسه
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
romisa پسرا رو میزدن دخترا رو که فک نکنم کسی جرئت کنه بزنه تو مدرسه
مدیر ما با دست تنظیم میکرد
روز یک مهر چنان زده بود صورت طرف
دهنش پر خون شد
روز بعد پرونده زیر بغل
سر صف گفت خودم دیروز دستم درد گرفت -
SenatOr نامرد منو کاشتی اینجا خودت رفتی نهار؟؟؟؟؟
من پای عشقت موندم یادت باشه -
@i-sorna در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
revival استاد شما خیلی کارای افتخار امیز کردین؟مثال
پس چی
من یادمه نزدیک عید واسه تعطیلی مدرسه،شدیم ی تیم ۵ نفره یکی سر کوچه وایساد نذاره کسی بیاد،یکی سیم تلفن رو قطع کرد زنگ نزنن خونه و...
البته بعدا پدرمون رو دراوردن -
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
romisa پسرا رو میزدن دخترا رو که فک نکنم کسی جرئت کنه بزنه تو مدرسه
مدیر ما با دست تنظیم میکرد
روز یک مهر چنان زده بود صورت طرف
دهنش پر خون شد
روز بعد پرونده زیر بغل
سر صف گفت خودم دیروز دستم درد گرفتromisa یااخدا نه بابا مدرسه ما ته ته تنبیهشون این بود بگن ناخونات بلنده ناخون گیرو بدن دستت خودت بری تو دفتر بگیری
-
romisa یااخدا نه بابا مدرسه ما ته ته تنبیهشون این بود بگن ناخونات بلنده ناخون گیرو بدن دستت خودت بری تو دفتر بگیری
آسمان ِ آبی این دیگه بدتر تخریب شخصیت
-
romisa یااخدا نه بابا مدرسه ما ته ته تنبیهشون این بود بگن ناخونات بلنده ناخون گیرو بدن دستت خودت بری تو دفتر بگیری
آسمان ِ آبی من هیچوقت نگرفتم
#پارتم قوی بود ..کاریم نداشتن -
یه معلم ریاضی داشتیم خیلی بی حال و کسل بود
وقتی میومد سرکلاس انگار چشاش بسته بود O_o
نگا نمیکرد ب میز و صندلیه با یه حالت عقب رفت میرفت مینشست
مام اومدیم رب انار ریختیم رو صندلی،روشم نایلون گذاشتیم معلوم نباشه ((اگه مینشست تباه میشد چند بار امتحان کرده بودیم خودمون :| ))
اومد جلو در کلاس،مام منتظر بودیم بره بشینه
گفت : بَرید کلاسِ بغلی،اینجا گرمَه :|
ما موندیم و رب انار و میز کثیف و مدیری که مامانم بود اونموقع
تاوانشو من دادم -
romisa یااخدا نه بابا مدرسه ما ته ته تنبیهشون این بود بگن ناخونات بلنده ناخون گیرو بدن دستت خودت بری تو دفتر بگیری
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
romisa یااخدا نه بابا مدرسه ما ته ته تنبیهشون این بود بگن ناخونات بلنده ناخون گیرو بدن دستت خودت بری تو دفتر بگیری
مدرسه ما اسفند میذاشت بچه ها ناخوناشونو بذارن بلند شه
فقط اسفند اونم به خاطر عید
ولی از اونطرف 15 فروردین چک میکرد کوتا باشه -
یه معلم ریاضی داشتیم خیلی بی حال و کسل بود
وقتی میومد سرکلاس انگار چشاش بسته بود O_o
نگا نمیکرد ب میز و صندلیه با یه حالت عقب رفت میرفت مینشست
مام اومدیم رب انار ریختیم رو صندلی،روشم نایلون گذاشتیم معلوم نباشه ((اگه مینشست تباه میشد چند بار امتحان کرده بودیم خودمون :| ))
اومد جلو در کلاس،مام منتظر بودیم بره بشینه
گفت : بَرید کلاسِ بغلی،اینجا گرمَه :|
ما موندیم و رب انار و میز کثیف و مدیری که مامانم بود اونموقع
تاوانشو من دادم -
آسمان ِ آبی این دیگه بدتر تخریب شخصیت
@i-sorna نه این چیزا واسه ما تخریب شخصیت نبود
-
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
romisa یااخدا نه بابا مدرسه ما ته ته تنبیهشون این بود بگن ناخونات بلنده ناخون گیرو بدن دستت خودت بری تو دفتر بگیری
مدرسه ما اسفند میذاشت بچه ها ناخوناشونو بذارن بلند شه
فقط اسفند اونم به خاطر عید
ولی از اونطرف 15 فروردین چک میکرد کوتا باشه -
یادمه یه بار ناظم گفت تو همه برگه تاخیر هامو تموم کردی
گف فردا هفت نیم مدرسه ای
منم گفتم چشم
فرداش ساعت هفت ربع بیدار شدم خخخ -
این پست پاک شده!
-
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
romisa یااخدا نه بابا مدرسه ما ته ته تنبیهشون این بود بگن ناخونات بلنده ناخون گیرو بدن دستت خودت بری تو دفتر بگیری
مدرسه ما اسفند میذاشت بچه ها ناخوناشونو بذارن بلند شه
فقط اسفند اونم به خاطر عید
ولی از اونطرف 15 فروردین چک میکرد کوتا باشهromisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
آسمان ِ آبی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
romisa یااخدا نه بابا مدرسه ما ته ته تنبیهشون این بود بگن ناخونات بلنده ناخون گیرو بدن دستت خودت بری تو دفتر بگیری
مدرسه ما اسفند میذاشت بچه ها ناخوناشونو بذارن بلند شه
فقط اسفند اونم به خاطر عید
ولی از اونطرف 15 فروردین چک میکرد کوتا باشهمن سر صف ناخن اینارو چک میکردم