هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
dlrm
منم مثل تو از هرچی میترسم میرم تو دلشنمونش طوطی خالم
اسمش دنیه سبزه و خیلی ناز و خوشگل ولی من خیلی ازش میترسیدم
پسر خالم هم کلی اذیتم میکرد از طریق دنیتا این که ی ندا در درونم گفت : فاطمه
تاکی ترس و واهمه ؟!
( هم قافیه شد )
بعد گفتم میرم بهش دست میزنم فوقش انگشتمو قطع میکنه
وای دلارام اول بهش تخمه دادم خیلی ناز و گوگولی نگاهم کرد و تخمه رو گرفت
بعد اروم دستمو بردم سمت سرشداشتم میمردم از استرس .
اروم نوازشش کردم اونم هیچ کاری نکردکم کم اومد نشست رو دستم حتی انقدر خوب نوازشش کردم که خوابید تو بغلم
حالا مگه من دیگه ول میکردم
خالم میگفت فاطمه ولش کن دیگه
ولی خیلی خوب بود . خوشحال بودم که به ترسم غلبه کردمبرای پات خیلی نگران شدم
حتما یا برو دکتر یا با زرده تخم مرغ ببند
dlrm
dlrm
بیا سع بار تگت کردم که ببینی ها@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm
منم مثل تو از هرچی میترسم میرم تو دلشنمونش طوطی خالم
اسمش دنیه سبزه و خیلی ناز و خوشگل ولی من خیلی ازش میترسیدم
پسر خالم هم کلی اذیتم میکرد از طریق دنیتا این که ی ندا در درونم گفت : فاطمه
تاکی ترس و واهمه ؟!
( هم قافیه شد )
بعد گفتم میرم بهش دست میزنم فوقش انگشتمو قطع میکنه
وای دلارام اول بهش تخمه دادم خیلی ناز و گوگولی نگاهم کرد و تخمه رو گرفت
بعد اروم دستمو بردم سمت سرشداشتم میمردم از استرس .
اروم نوازشش کردم اونم هیچ کاری نکردکم کم اومد نشست رو دستم حتی انقدر خوب نوازشش کردم که خوابید تو بغلم
حالا مگه من دیگه ول میکردم
خالم میگفت فاطمه ولش کن دیگه
ولی خیلی خوب بود . خوشحال بودم که به ترسم غلبه کردمبرای پات خیلی نگران شدم
حتما یا برو دکتر یا با زرده تخم مرغ ببند
dlrm
dlrm
بیا سع بار تگت کردم که ببینی هاسلام شجاع
سلام دلیر
سلام فاطمه فاطمه است
سلام شمشیر برنده
سلام قهرمان
اسم طوطی دایی من میتو بودMITOO
خیلیییی خوب بود خیلی
یه طوطی گرفتم برا خودم
یه بچه طوطی کوچولوی خیلی کوچولو
بعد نمیدونم خدا بجای عقل در من چی قرار داده
این بدنش گرم بود و اینا هنوز پر درنیاورده بودبعد حس کردم تب داره بردمش جلو کولر
نمیدونم چرااین کارو کردم واقعا
مرد
دیگه اصا من که قید حیوون خونگی رو زدم -
@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm
منم مثل تو از هرچی میترسم میرم تو دلشنمونش طوطی خالم
اسمش دنیه سبزه و خیلی ناز و خوشگل ولی من خیلی ازش میترسیدم
پسر خالم هم کلی اذیتم میکرد از طریق دنیتا این که ی ندا در درونم گفت : فاطمه
تاکی ترس و واهمه ؟!
( هم قافیه شد )
بعد گفتم میرم بهش دست میزنم فوقش انگشتمو قطع میکنه
وای دلارام اول بهش تخمه دادم خیلی ناز و گوگولی نگاهم کرد و تخمه رو گرفت
بعد اروم دستمو بردم سمت سرشداشتم میمردم از استرس .
اروم نوازشش کردم اونم هیچ کاری نکردکم کم اومد نشست رو دستم حتی انقدر خوب نوازشش کردم که خوابید تو بغلم
حالا مگه من دیگه ول میکردم
خالم میگفت فاطمه ولش کن دیگه
ولی خیلی خوب بود . خوشحال بودم که به ترسم غلبه کردمبرای پات خیلی نگران شدم
حتما یا برو دکتر یا با زرده تخم مرغ ببند
dlrm
dlrm
بیا سع بار تگت کردم که ببینی هاسلام شجاع
سلام دلیر
سلام فاطمه فاطمه است
سلام شمشیر برنده
سلام قهرمان
اسم طوطی دایی من میتو بودMITOO
خیلیییی خوب بود خیلی
یه طوطی گرفتم برا خودم
یه بچه طوطی کوچولوی خیلی کوچولو
بعد نمیدونم خدا بجای عقل در من چی قرار داده
این بدنش گرم بود و اینا هنوز پر درنیاورده بودبعد حس کردم تب داره بردمش جلو کولر
نمیدونم چرااین کارو کردم واقعا
مرد
دیگه اصا من که قید حیوون خونگی رو زدمdlrm در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm
منم مثل تو از هرچی میترسم میرم تو دلشنمونش طوطی خالم
اسمش دنیه سبزه و خیلی ناز و خوشگل ولی من خیلی ازش میترسیدم
پسر خالم هم کلی اذیتم میکرد از طریق دنیتا این که ی ندا در درونم گفت : فاطمه
تاکی ترس و واهمه ؟!
( هم قافیه شد )
بعد گفتم میرم بهش دست میزنم فوقش انگشتمو قطع میکنه
وای دلارام اول بهش تخمه دادم خیلی ناز و گوگولی نگاهم کرد و تخمه رو گرفت
بعد اروم دستمو بردم سمت سرشداشتم میمردم از استرس .
اروم نوازشش کردم اونم هیچ کاری نکردکم کم اومد نشست رو دستم حتی انقدر خوب نوازشش کردم که خوابید تو بغلم
حالا مگه من دیگه ول میکردم
خالم میگفت فاطمه ولش کن دیگه
ولی خیلی خوب بود . خوشحال بودم که به ترسم غلبه کردمبرای پات خیلی نگران شدم
حتما یا برو دکتر یا با زرده تخم مرغ ببند
dlrm
dlrm
بیا سع بار تگت کردم که ببینی هاسلام شجاع
سلام دلیر
سلام فاطمه فاطمه است
سلام شمشیر برنده
سلام قهرمان
اسم طوطی دایی من میتو بودMITOO
خیلیییی خوب بود خیلی
یه طوطی گرفتم برا خودم
یه بچه طوطی کوچولوی خیلی کوچولو
بعد نمیدونم خدا بجای عقل در من چی قرار داده
این بدنش گرم بود و اینا هنوز پر درنیاورده بودبعد حس کردم تب داره بردمش جلو کولر
نمیدونم چرااین کارو کردم واقعا
مرد
دیگه اصا من که قید حیوون خونگی رو زدماحساس غرور بهم دست داد با توصیفاتت
عزیزمممممنابودش کردی
-
dlrm در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm
منم مثل تو از هرچی میترسم میرم تو دلشنمونش طوطی خالم
اسمش دنیه سبزه و خیلی ناز و خوشگل ولی من خیلی ازش میترسیدم
پسر خالم هم کلی اذیتم میکرد از طریق دنیتا این که ی ندا در درونم گفت : فاطمه
تاکی ترس و واهمه ؟!
( هم قافیه شد )
بعد گفتم میرم بهش دست میزنم فوقش انگشتمو قطع میکنه
وای دلارام اول بهش تخمه دادم خیلی ناز و گوگولی نگاهم کرد و تخمه رو گرفت
بعد اروم دستمو بردم سمت سرشداشتم میمردم از استرس .
اروم نوازشش کردم اونم هیچ کاری نکردکم کم اومد نشست رو دستم حتی انقدر خوب نوازشش کردم که خوابید تو بغلم
حالا مگه من دیگه ول میکردم
خالم میگفت فاطمه ولش کن دیگه
ولی خیلی خوب بود . خوشحال بودم که به ترسم غلبه کردمبرای پات خیلی نگران شدم
حتما یا برو دکتر یا با زرده تخم مرغ ببند
dlrm
dlrm
بیا سع بار تگت کردم که ببینی هاسلام شجاع
سلام دلیر
سلام فاطمه فاطمه است
سلام شمشیر برنده
سلام قهرمان
اسم طوطی دایی من میتو بودMITOO
خیلیییی خوب بود خیلی
یه طوطی گرفتم برا خودم
یه بچه طوطی کوچولوی خیلی کوچولو
بعد نمیدونم خدا بجای عقل در من چی قرار داده
این بدنش گرم بود و اینا هنوز پر درنیاورده بودبعد حس کردم تب داره بردمش جلو کولر
نمیدونم چرااین کارو کردم واقعا
مرد
دیگه اصا من که قید حیوون خونگی رو زدماحساس غرور بهم دست داد با توصیفاتت
عزیزمممممنابودش کردی
@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm
منم مثل تو از هرچی میترسم میرم تو دلشنمونش طوطی خالم
اسمش دنیه سبزه و خیلی ناز و خوشگل ولی من خیلی ازش میترسیدم
پسر خالم هم کلی اذیتم میکرد از طریق دنیتا این که ی ندا در درونم گفت : فاطمه
تاکی ترس و واهمه ؟!
( هم قافیه شد )
بعد گفتم میرم بهش دست میزنم فوقش انگشتمو قطع میکنه
وای دلارام اول بهش تخمه دادم خیلی ناز و گوگولی نگاهم کرد و تخمه رو گرفت
بعد اروم دستمو بردم سمت سرشداشتم میمردم از استرس .
اروم نوازشش کردم اونم هیچ کاری نکردکم کم اومد نشست رو دستم حتی انقدر خوب نوازشش کردم که خوابید تو بغلم
حالا مگه من دیگه ول میکردم
خالم میگفت فاطمه ولش کن دیگه
ولی خیلی خوب بود . خوشحال بودم که به ترسم غلبه کردمبرای پات خیلی نگران شدم
حتما یا برو دکتر یا با زرده تخم مرغ ببند
dlrm
dlrm
بیا سع بار تگت کردم که ببینی هاسلام شجاع
سلام دلیر
سلام فاطمه فاطمه است
سلام شمشیر برنده
سلام قهرمان
اسم طوطی دایی من میتو بودMITOO
خیلیییی خوب بود خیلی
یه طوطی گرفتم برا خودم
یه بچه طوطی کوچولوی خیلی کوچولو
بعد نمیدونم خدا بجای عقل در من چی قرار داده
این بدنش گرم بود و اینا هنوز پر درنیاورده بودبعد حس کردم تب داره بردمش جلو کولر
نمیدونم چرااین کارو کردم واقعا
مرد
دیگه اصا من که قید حیوون خونگی رو زدماحساس غرور بهم دست داد با توصیفاتت
عزیزمممممنابودش کردی
دیگه بهت بگم کهههه
خلاصه حیوون خونگی گرفتی بده من نگه دارم من نمیترسمولی حتما میکشمشون
یبارم یه خرگوش گرفتم
دوسه روز کامل بهش مداوم
بدون استراحت
هویج و کاهو دادم
میخورد صدا خوردنش قشنگ بود خرچ خرچ میکرد
مردنمیدونم چرا واقعا ولی مرد
-
@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm
منم مثل تو از هرچی میترسم میرم تو دلشنمونش طوطی خالم
اسمش دنیه سبزه و خیلی ناز و خوشگل ولی من خیلی ازش میترسیدم
پسر خالم هم کلی اذیتم میکرد از طریق دنیتا این که ی ندا در درونم گفت : فاطمه
تاکی ترس و واهمه ؟!
( هم قافیه شد )
بعد گفتم میرم بهش دست میزنم فوقش انگشتمو قطع میکنه
وای دلارام اول بهش تخمه دادم خیلی ناز و گوگولی نگاهم کرد و تخمه رو گرفت
بعد اروم دستمو بردم سمت سرشداشتم میمردم از استرس .
اروم نوازشش کردم اونم هیچ کاری نکردکم کم اومد نشست رو دستم حتی انقدر خوب نوازشش کردم که خوابید تو بغلم
حالا مگه من دیگه ول میکردم
خالم میگفت فاطمه ولش کن دیگه
ولی خیلی خوب بود . خوشحال بودم که به ترسم غلبه کردمبرای پات خیلی نگران شدم
حتما یا برو دکتر یا با زرده تخم مرغ ببند
dlrm
dlrm
بیا سع بار تگت کردم که ببینی هاسلام شجاع
سلام دلیر
سلام فاطمه فاطمه است
سلام شمشیر برنده
سلام قهرمان
اسم طوطی دایی من میتو بودMITOO
خیلیییی خوب بود خیلی
یه طوطی گرفتم برا خودم
یه بچه طوطی کوچولوی خیلی کوچولو
بعد نمیدونم خدا بجای عقل در من چی قرار داده
این بدنش گرم بود و اینا هنوز پر درنیاورده بودبعد حس کردم تب داره بردمش جلو کولر
نمیدونم چرااین کارو کردم واقعا
مرد
دیگه اصا من که قید حیوون خونگی رو زدماحساس غرور بهم دست داد با توصیفاتت
عزیزمممممنابودش کردی
دیگه بهت بگم کهههه
خلاصه حیوون خونگی گرفتی بده من نگه دارم من نمیترسمولی حتما میکشمشون
یبارم یه خرگوش گرفتم
دوسه روز کامل بهش مداوم
بدون استراحت
هویج و کاهو دادم
میخورد صدا خوردنش قشنگ بود خرچ خرچ میکرد
مردنمیدونم چرا واقعا ولی مرد
dlrm در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm
منم مثل تو از هرچی میترسم میرم تو دلشنمونش طوطی خالم
اسمش دنیه سبزه و خیلی ناز و خوشگل ولی من خیلی ازش میترسیدم
پسر خالم هم کلی اذیتم میکرد از طریق دنیتا این که ی ندا در درونم گفت : فاطمه
تاکی ترس و واهمه ؟!
( هم قافیه شد )
بعد گفتم میرم بهش دست میزنم فوقش انگشتمو قطع میکنه
وای دلارام اول بهش تخمه دادم خیلی ناز و گوگولی نگاهم کرد و تخمه رو گرفت
بعد اروم دستمو بردم سمت سرشداشتم میمردم از استرس .
اروم نوازشش کردم اونم هیچ کاری نکردکم کم اومد نشست رو دستم حتی انقدر خوب نوازشش کردم که خوابید تو بغلم
حالا مگه من دیگه ول میکردم
خالم میگفت فاطمه ولش کن دیگه
ولی خیلی خوب بود . خوشحال بودم که به ترسم غلبه کردمبرای پات خیلی نگران شدم
حتما یا برو دکتر یا با زرده تخم مرغ ببند
dlrm
dlrm
بیا سع بار تگت کردم که ببینی هاسلام شجاع
سلام دلیر
سلام فاطمه فاطمه است
سلام شمشیر برنده
سلام قهرمان
اسم طوطی دایی من میتو بودMITOO
خیلیییی خوب بود خیلی
یه طوطی گرفتم برا خودم
یه بچه طوطی کوچولوی خیلی کوچولو
بعد نمیدونم خدا بجای عقل در من چی قرار داده
این بدنش گرم بود و اینا هنوز پر درنیاورده بودبعد حس کردم تب داره بردمش جلو کولر
نمیدونم چرااین کارو کردم واقعا
مرد
دیگه اصا من که قید حیوون خونگی رو زدماحساس غرور بهم دست داد با توصیفاتت
عزیزمممممنابودش کردی
دیگه بهت بگم کهههه
خلاصه حیوون خونگی گرفتی بده من نگه دارم من نمیترسمولی حتما میکشمشون
یبارم یه خرگوش گرفتم
دوسه روز کامل بهش مداوم
بدون استراحت
هویج و کاهو دادم
میخورد صدا خوردنش قشنگ بود خرچ خرچ میکرد
مردنمیدونم چرا واقعا ولی مرد
من اصلا نمیتونم حیوون خونگی نگه دارم ی همستر داشتیم نمیتونستم بهش دست بزنم حتی
رفته بود پشت تختم نشستع بود نمیتونستم بیارمش بیرون اخرشم پدرم اومد برداشت بردتش
اینم طوطی خالم بود اولین حیوونی که بهش دست زدم -
dlrm
تنهایی خش نیست -
dlrm
تنهایی خش نیست -
خیلیم زشته در گوشی واقعا
ققنوس -
خیلیم زشته در گوشی واقعا
ققنوس -
ققنوس چقدرک نازه این لباس
-
ققنوس چقدرک نازه این لباس
-
@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@fatemeh_banoo در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
dlrm
منم مثل تو از هرچی میترسم میرم تو دلشنمونش طوطی خالم
اسمش دنیه سبزه و خیلی ناز و خوشگل ولی من خیلی ازش میترسیدم
پسر خالم هم کلی اذیتم میکرد از طریق دنیتا این که ی ندا در درونم گفت : فاطمه
تاکی ترس و واهمه ؟!
( هم قافیه شد )
بعد گفتم میرم بهش دست میزنم فوقش انگشتمو قطع میکنه
وای دلارام اول بهش تخمه دادم خیلی ناز و گوگولی نگاهم کرد و تخمه رو گرفت
بعد اروم دستمو بردم سمت سرشداشتم میمردم از استرس .
اروم نوازشش کردم اونم هیچ کاری نکردکم کم اومد نشست رو دستم حتی انقدر خوب نوازشش کردم که خوابید تو بغلم
حالا مگه من دیگه ول میکردم
خالم میگفت فاطمه ولش کن دیگه
ولی خیلی خوب بود . خوشحال بودم که به ترسم غلبه کردمبرای پات خیلی نگران شدم
حتما یا برو دکتر یا با زرده تخم مرغ ببند
dlrm
dlrm
بیا سع بار تگت کردم که ببینی هاسلام شجاع
سلام دلیر
سلام فاطمه فاطمه است
سلام شمشیر برنده
سلام قهرمان
اسم طوطی دایی من میتو بودMITOO
خیلیییی خوب بود خیلی
یه طوطی گرفتم برا خودم
یه بچه طوطی کوچولوی خیلی کوچولو
بعد نمیدونم خدا بجای عقل در من چی قرار داده
این بدنش گرم بود و اینا هنوز پر درنیاورده بودبعد حس کردم تب داره بردمش جلو کولر
نمیدونم چرااین کارو کردم واقعا
مرد
دیگه اصا من که قید حیوون خونگی رو زدماحساس غرور بهم دست داد با توصیفاتت
عزیزمممممنابودش کردی
دیگه بهت بگم کهههه
خلاصه حیوون خونگی گرفتی بده من نگه دارم من نمیترسمولی حتما میکشمشون
یبارم یه خرگوش گرفتم
دوسه روز کامل بهش مداوم
بدون استراحت
هویج و کاهو دادم
میخورد صدا خوردنش قشنگ بود خرچ خرچ میکرد
مردنمیدونم چرا واقعا ولی مرد
dlrm من ی خرگوش داشتم لواشک هم بهش میدادم
ی اتاق داخل خونه کلا در اختیارش بود
تخت هم داشت
بعد هفت ماه مرد
ی ماه گریه مبکردم براش
هنوزم عکساش دارم -
ققنوس کوفته چ میخندی
-
masoud سلام