هرچی تو دلته بریز بیرون 3
-
اکالیپتوس در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
صوفی نه پست در پست شد خطوط فکریم بهم ریخت
مثلا اینجاکه گفتین
این محکم ساختن ستون عقاید و بعد از اون اقدام کردن به مطالعه کمی نامعقول به نظر میرسه. هرچند متداول و مرسومه!اولا که راحت باش تو صحبت کردن لطفا خخخ
ثانیا ببین فاطمه میگه اول ستون عقیده ت رو محکم کن تا موقع مطالعه ی آثار فیلسوفی که مثلا خداباور نیست، دچار بحران سردرگمی نشی. من معتقدم اینکه یک نوشته میتونه آدمو به ژرفای تردید ببره کاملا درسته. و اینکه این تردید میتونه دودمان آدمو به باد بده(!) هم محتمله. ولی یه اشکالی وجود داره. ما اگه قرار باشه در مورد مسائل عقیدتی و ایدئولوژی ها به قطعیت و یقین برسیم ( ستون عقایدمونو محکم کنیم ) و بعد از اون با پیش داوری ها و گزینش های قضاوت شده و بر اساس استاندارد های از قبل تعیین شده شروع به مطالعه کنیم ، دوتا سوال مطرح میشه . اول اینکه اساسا دنبال چی هستیم؟ وقتی همه چیز از قبل معینه. خب جواب این سوال رو میشه اینطور داد که ما دنیال عمیق تر کردن عقایدمون و حتی وسعت بخشیدن به اونها هستیم. حالا سوال مهمتری پیش میاد . اون هم اینکه این مسیری که از قبل انتخاب شده و ما قراره به زحمت خودمون رو در چارچوب های معین اون حرکت بدیم، چطور انتخاب شده؟ آیا برای انتخاب همون مسیر ازبین چندین مسیر پیش رو و برای اطمینان حاصل کردن از درست بودن اون انتخاب، نیاز به مطالعه و تفکر و تعمق نداریم؟ پس چطور مطالعه رو ارجاع میدیم به بعد از محکم شدن عقاید؟ بدون مطالعه، چطور به اون شتون استحکام بخشیدیم؟ بر اساس شهود؟ بر اساس عقاید متداول؟ واقعا بر چه اساس؟ پس درسته که باید مراقب تقدم و تاخر مطالعه ی کتابها بود( یعنی تحقیق کرد که اول کدوم منبع مطالعه بشه ، بعد کدوم، بعد کدوم...) ولی کلیت مطالعه رو نمیشه به بعد محکم شدن عقاید موکول کرد. و آخرین عبارتهای پست قبلم هم اشاره به این داره که معتقدم این روشی که بهش اشاره شد اگرچه درست به نظر نمیرسه و به اندازه کافی عقلانی نیست ولی در جامعه به شدت مرسومه. یعنی عموم ابتدا عقایدی رو انتخاب میکنن بعد بر اساس اون عقاید دست به انتخاب میزنن . کسی هم نمیپرسه این عقاید از کجا اومدن و چطور از فردی به فرد دیگه اینقدر متفاوتن. و چطور کسی در موردشون تحقیق و تعمق نمیکنه. و چطور همه اینقدر مطمئنند!پ.ن: طولانی شد !
-
صوفی خخخخ
منم توبحث این لیوانا و بشقابم اینجوریم..
دست دست باید ازاتاقم خارج بشن..
تو بحث کتاب و این حرفام تقرییبا..://@گل-آبی یه بار با یه استادی تماس تلفنی داشتم
فک کن با واسطه هماهنگ کرده بودم که تماسه برقرار شه
تا نیم ساعت قبلشم داشتم افکارمو جمع و جور میکردم که چطور توضیح بدم این طرحو
یه سری جدول بود که پرینت گرفته بودم یه کاغذم بود که حرفای نهاییمو روش خلاصه نوشتم که از رو متن باهاش صحبت کنم
چند تا کتابو جابجا کردم کاغذه لای کتابا موند
وقتی تماس گرفتم دو دیقه داشتم کتابارو بالا پایین میکردم اون پیدا شه خخخ
آخرشم ذهنی گفتم
حتی خودمم دیگه نمیتونم تصور کنم میزم اونروز چقد شلوغ بود
آخه از 3-4تا کتابخونه همزمان کتاب گرفته بودم هر کدوم دو جلد حداقل خخخ
اونا به اضافه ی کتابای دبیرم و دوستم همه ش رو میزبود خخخ
منظره اون میزه از دستم در رفت وگرنه سوژه عکاسی جالبی بود خخخ -
صوفی در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
اولا که راحت باش تو صحبت کردن لطفا خخخ
این جاشو بعدا دیدم
اینجور به نظر میاد
یه چیزم دقت کردین حالتون خوب باشه زیاد تایپ میکنید
همیشه خوب باشید -
مهی گذشت که آن مه به سوی ما نگذشت
شبی نرفت که برجان ما بلا نگذشتمرا ز عارض او دیر شد گلی نشگفت
چو گلبنی که بر او هیچگه صبا نگذشتگذشت در دل من صد هزار تیر جفا
که هیچ در دل آن یار بیوفا نگذشتمسیح من چو مرا دم نداد جان دادم
ولیک عمر ندانم گذشت یا نگذشتکبوتری نبرد سوی دوست نامهٔ من
کز آتش دل من مرغ در هوا نگذشتچه سود ملک سلیمانت خسروا به سخن
که هدهد تو گهی جانب سبا نگذشت
تقدیم به دوستان عزیز الایی -
اونقدر خسته شی واسه هدفت
که نای لبخند زدنم نداشته باشی :face_savouring_delicious_food:
#مد لاو -
@Amir-Bernousi @نجف-زاده
sobhawn
@همه دوستانی که تاپیک های عالی دارن
چند وقتی بود می خواستم این مطلب بگم اما فرصت نشده بود
چه تاپیک های فعال سال قبل چه امسال واقعا جای تشکر داره
این صرفا یه جمله نیست بلکه واقعا حس واقعی م
تاپیک های مفید ومداوم کم پیدا ونابن
متشکر از هر سه نفر تون
براتون ارزو موفقیت های بی پایان می کنم
غولفیزیک باش
زیست خوانی
مثال ها نقض زیست
برنامه های ریاضی
جزوه هاش
تاپیک سوالات ریاضی
مکتب خونه
و........ -
کنار تو تنهاتر شده ام
از تو تا اوج تو، زندگی من گسترده است
از من تا من تو گسترده ای
با تو برخوردم
به راز پرستش پیوستم
از تو به راه افتادم
به جلوه ی رنج رسیدم
و با این همه ای شفاف
و با این همه ای شگرف
مرا راهی از تو به در نیست
زمین باران را صدا می زند
من تو را -
اکالیپتوس در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه همون جنین شناسی که زیر لبتاب گذاشته بودید و چیپس و ماست میخوردین با فیلم دیدن
جای هیچ گله و شکایتی نیس باید فکر این روزارم میکردین
بجای اینکه مچم رو بگیری دستم رو بگیر
امشب اگه سه فصلشو بخونم و فردا هم سه فصل تموم میشه
[خیال پردازی میکند و ایستاده خودش را تشویق میکند ]@نوشابه در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
اکالیپتوس در هرچی تو دلته بریز بیرون 3 گفته است:
@نوشابه همون جنین شناسی که زیر لبتاب گذاشته بودید و چیپس و ماست میخوردین با فیلم دیدن
جای هیچ گله و شکایتی نیس باید فکر این روزارم میکردین
بجای اینکه مچم رو بگیری دستم رو بگیر
امشب اگه سه فصلشو بخونم و فردا هم سه فصل تموم میشه
[خیال پردازی میکند و ایستاده خودش را تشویق میکند ]
مچ گرفتن اسونترهخیلی هم عالی دکتر موفق باشید (البته یادمه از این کلمه بدتون میومد
) معلومه از اونایی هستید که شب امتحان میخونن و نمرشونم خوبه
امتحان قبلیتون که نمرش عالی بودانتظار نداشتم تو دانشگاه از 30 بشه 26 گرفت اونم بیو شیمی
ان شاالله ایندفه نمره کامل بگیرید
-
من زندگی خودم را میکنم و
برایم مهم نیست چگونه قضاوت میشوم .
...
مهم بودن یا نبودن رو فراموش کن
روزنامه ی روز شنبه زباله ی روز یکشنبه است
زندگی کن به شیوه خودت
با قوانین خودت
با باورها و ایمان قلبی خودت
مردم دلشان می خواهد
موضوعی برای گفتگو داشته باشند
برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی
هر جور که باشی
حرفی برای گفتن دارند
شاد باش و
از زندگی لذت ببر :face_savouring_delicious_food:چه انتظاری از مردم داری ؟
آنها حتی پشت سر خدا هم
حرف می زنند!!!!
: اگر خواستی چیزی را پنهان کنی لای یک کتاب بگذار!
این ملت کتاب نمیخوانند......
عمریست این مردم به هوای بارانی..
میگویند خراب
احمد شاملو
-
خوبه که همگی با هم خدافظی میکنیم و موقع برگشتن میبینیم اثری از حضور تک تک اونایی که خدافظی کردیم باهاشون، مشهوده
پ.ن : همون پارادوکس همیشگی... از بس خسته ام خوابم نمیبره!