شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
ﯾﻪ همکلاسی داشتیم اﺳﻤﺶ ﺑﺎﻗﺮ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﻮد استاد همیشه اول ﻓﺎمیلو می گفت ﺑﻌﺪ اسمو.
وﻗﺘﯽ اوﻟﯿﻦ بار ﺻﺪاش ﮐﺮد ﮔﻔﺖ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﺎﻗﺮ ﺑﯿﺎد!!! با ﺣﺮﮐﺖ زﯾﮕﺰاﮐﯽ رفت ﭘﺎی ﺗﺨﺘﻪ!! استاد گفت:چته؟
ﭘﺴر :ﺧﻮدﺗﻮن ﮔﻔﺘﯿﻦ ﺑﺎﻗﺮی ﺑﺎ.. ﻗﺮ ﺑﯿﺎد!! ﻫﯿﭽﯽ دﯾﮕﻪ! ﮐﻞ ﮐﻼس ﻣﻨﻔﺠﺮ ﺷﺪ!
-
خدا رو شکر واسه پاسپورت عکس از خودمون قبول میکنن
وگرنه اگه مثل کارت ملی خودشون میگرفتن
آبرومون در سطح ملی که رفته
در سطح بین الملل هم میرفت
mriaw توی.دنیا.هر.کی.رو.ببخشم.عکاس.کارت.ملیمو.نمیبخشم
-
کشف کردم بابام به خاموش کردن علاقه داره: کولر در تابستون، بخاری در زمستون، ماشین پشت چراغخطر، لپتاپم وقتی یه دقه میرم بیرون و...
اینا که هیچ، خوابم بُرده، سهراهی که شارژر موبایل توشه رو خاموش میکنه، میگه:
«خواب بودی خُب»
خُب گذاشتم شارژ بشه پدر من -
مرد اونیه که وقتی باهاش قهر میکنی و میگی دیگه نمیخوام صداتو بشنوم، یه ساعت بعد بهت اس بده و بگه:
میشه تلفنتو جواب بدی؟؟
قول میدم حرف نزنم، فقط میخوام صدای نفساتوگوش کنم…!!!برگرفته از داستان تخیلی ” خفاش ها ماکارونی میخورند گوسفندها بندری میرقصند”