شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۲۳:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پسره میگه رفتم پیش یه فالگیر گفتم آینده م رو بهم بگو.
یه نگاه بهم کرد گفت خیلی بدبختی
گفتم از کجا فهمیدی؟
گفت از تیشرتت که کردی تو شلوارت -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۲۳:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه مرضی هست که آدم پاهاشو میچسبونه به بخاری یا شوفاژ تا بسوزه ب
عد یهو بکشه کنار تا خوب بشه بعد دوباره بچسبونه
اسم مرضشو نمیدونم ولی خیلی فاز میده
-
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۲۳:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فامیلمون یه پیام فلسفی فرستاده بود!!
نمیدونم چی شد replay رو اشتباهی زدم پیام خالی براش
سِند شد.!
جواب داد :دنیایی از حرفهای نگفته… مرسی!
ینی یه آدم سالم دور و برمون نیست به خدا! -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۲۳:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بابابزرگم عاشق شعره
اومد بمن گفت بیا مشاعره گفتم باش
گفت سفرکردم ولی بامرد ناشیمنم هول شدم گفتم خری گم کرده ام شاید تو باشی
دندون مصنوعیاشو دکترا بزور از گردنم کشوندن بیرون -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۲۳:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دیشب ازمامانم میپرسم شام چی داریم
میگه پرچم ایرانبعد فهمیدم منظورش خیار و پنیرو گوجه ست
همچین خانواده ی خلاقی داریم -
نوشتهشده در ۱۲ دی ۱۳۹۸، ۲۳:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میگن تو بهشت
یه ظرف بزرگ سیب زمینی سرخ کرده میزارن جلوت
هربار که بر میداری
یه فرشته دستتو نوازش میکنه میگه
زیاد درست کردم، واسه خورشت هم نیس
با خیال راحت بخور -
در دادگاه قاضی اعلام کرد این آقا با چکش زنش رو کشته و به اعدام محکوم شد.
همسایش بلند شد به متهم گفت:تف تو صورتت،بیشرف..
قاضی گفت: آقا بشین سرجات به شما چه مربوطه؟
یارو گفت:دوسال همسایشم میگم چکش داری میگه نه!
-
نوشتهشده در ۱۶ دی ۱۳۹۸، ۲۳:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۸، ۲۱:۱۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به دختره ميگم موهات چه رنگيه ؟؟
ميگه خرمايي
عکسشو فرستاد ديدم مشکيه
ميگم تو که گفتي خرماييه ؟؟
ميگه اره از اون خرما مشکياس
خدايا راه نداشت کمتر خلق ميکردي ولي با کيفيت تر -
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۸، ۲۱:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ﺑﺮﺍ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺗﺤﻘﯿﻖ ..
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﻭﺍﻻ ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺱ ﭘﺴﺮﺍﺵ ﺍﺯﺵ ﺭﺍﺿﯿﻦ
ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ
ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﺭﻓﺖ .
ﭼﻪ ﺣﺴﻪ ﺧﻮﺑﯿﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﻧﯽ ﺍﻣﺮ ﺧﯿﺮ ﻣﯿﺸﯽ -
نوشتهشده در ۱۷ دی ۱۳۹۸، ۲۱:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مامان و بابام 2 روزه قهر کردند
بابام دیشب رفت قابلمه ها و ماهی تابه ها و ..
رو شست تا مامان آشتی کنه
صبح ساعت 7 دوباره "جنگ" شد
بابا قابلمه "تفلون" رو با سیم ظرفشویی برق انداخته بود
فکر کرده سوخته
الان بابام فراریه
مامانم هر یه ربع به هوش میاد
"عمه ام" رو فحش میده از هوش میره -
مامان و بابام 2 روزه قهر کردند
بابام دیشب رفت قابلمه ها و ماهی تابه ها و ..
رو شست تا مامان آشتی کنه
صبح ساعت 7 دوباره "جنگ" شد
بابا قابلمه "تفلون" رو با سیم ظرفشویی برق انداخته بود
فکر کرده سوخته
الان بابام فراریه
مامانم هر یه ربع به هوش میاد
"عمه ام" رو فحش میده از هوش میره -
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۳۹۸، ۹:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺶ،ﺟﻠﻮﯼ ﻗﻔﺲِ ﺷﯿﺮ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﯾﻢ.
ﺩﻭﺳﺘﻢ ﻣﯿﮕﻪ:ﺷﯿﺮِ؟ ﻣﯿﮕﻢ:ﭘَــــ ﻥَ ﭘَــــ… ﮔﺮﺑﻪ ﺍﺱ ﺑﺎﺑﺎﺵ
ﻣﺮﺩﻩ ﺭﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ!! -
نوشتهشده در ۲۲ دی ۱۳۹۸، ۹:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ﺭﻓﺘﻢ ﺩﺍﺩﮔﺴﺘﺮﯼ ﯾﺎﺭﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺷﮑﺎﯾﺖ ﺩﺍﺷﺘﯿﺪ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﭘـَـَـ ﻥَ ﭘـَـَــــ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺮﻧﺞ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺑﺎ ﺗﺮﺍﺯﻭﯼ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭﺯﻥ ﮐﻨﻢ !