شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
این پست پاک شده!
-
مامان و بابام 2 روزه قهر کردند
بابام دیشب رفت قابلمه ها و ماهی تابه ها و ..
رو شست تا مامان آشتی کنه
صبح ساعت 7 دوباره "جنگ" شد
بابا قابلمه "تفلون" رو با سیم ظرفشویی برق انداخته بود
فکر کرده سوخته
الان بابام فراریه
مامانم هر یه ربع به هوش میاد
"عمه ام" رو فحش میده از هوش میره -
مامان و بابام 2 روزه قهر کردند
بابام دیشب رفت قابلمه ها و ماهی تابه ها و ..
رو شست تا مامان آشتی کنه
صبح ساعت 7 دوباره "جنگ" شد
بابا قابلمه "تفلون" رو با سیم ظرفشویی برق انداخته بود
فکر کرده سوخته
الان بابام فراریه
مامانم هر یه ربع به هوش میاد
"عمه ام" رو فحش میده از هوش میره -
تو جاده تصادف شده بود…
همه ی جمع شده بودن
منم واسه اينكه صحنه رو از نزديك ببينم
از اون ور داد زدم
گفتم: بريد كنار من پدرشم!!
وقتي رسيدم ديدم اوني كه تو خيابان افتاده يه الاغه!!
هيچي ديگه اون وسط مسطا چندتا خانم و آقا از شدت پاره گي به دليل خنده به درجه رفيع شهادت نائل شدن……
بعله….