شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
شوخیهای کاربران فضای مجازی با طرح پیشنهادی برای ازدواج اجباری که توسط سردبیر یک نشریه، مطرح شده است و احتمالا فقط در حد یک شوخی است!
ميگن داره قانون ميشه اگه تا ٢٨ سالگی ازدواج نكنی يک چهارم حقوقتو بايد ماليات بدی! بازم ازدواج نكردن به صرفه تره. چون اگه ازدواج كنی كل حقوقو بايد بدی به زنت
اوناییکه ۲۸ سال رو رد کنن، بهشون خلافی میخوره یا اضافه ازدواج؟!
بعضیها الان دارن طرح ازدواج اجباری رو میخونن و به این فکر میکنن که به عنوان محتکر دستگیرشون میکنن یا به عنوان کارآفرین تشویق؟
یعنی الان واسه اونایی که به ۲۴سالگی برسن پیام میاد که مشترک گرامی شما ۸۵ درصد دوران مجردی خود را مصرف نمودهاید و تنها ۴ سال از این دوران باقی مانده است برو حالشو ببر!
با اجباری شدن ازدواج حالا یه عده همسر احتکار میکنند و دولت مجبور میشه همسر یخ زده برزیلی وارد کنه
هیجان ازدواج با قرعهکشی خیلی بیشتر از ازدواج اجباریه! کاش اینم اضافه کنن
-
mriaw مورد داشتیم طرف رفته عطاری. گفته آقا زرد چوبه دارید عطاره هم آورده دختره گفته. میشه رنگای دیگش هم بیارید
میگن عطاره اینقدر فل فل هندی خورده تا مرده.
شاگرد عطاره هم رفته تو گونی حنا بیرون نمیاد میگه من حنام دختری در مزرعه
این طرف یکی دیگه بود تغییر دادم بعضی ها ناراحت نشن
-
mriaw ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﮊﻟﻮﻓﻦ ﺧﻮﺭﺩﻡ،
ﺍﺯﻡ ﭘﺮسیدن : ﺍﻻﻥ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﮐﺠﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺧﻮﺭﺩﯼ؟!ﮔﻔﺘﻢ: ﺳﺮﻡ...
ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﻤﺪ ﺍﺳﺘﺎﻣﯿﻨﻮﻓﻦ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﭘﺲ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﯿﮑﺎﺭﻩ ﺍﻡ؟
ﺗﺎ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺟﻮﺍﺑﺸﻮ ﺑﺪﻡ ...
ﯾﺎﺩﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﻗﺮﺻﺎ ﮐﻪ ﺣﺮﻑ ﻧﻤﯿﺰﻧﻦ ...
تصمیم گرفتم دیگه زیاد رو تستای ریاضی فکر نکنم !!! -
یه روز دانشجویی برای خوردن غذا می ره سلف دانشگاه.
مستقیم میره سر میز اساتید.
جلو استادش شروع می کنه به غذا خوردناستادش عصبانی میشه و به شاگردش میگه: تا حالا دیدی گاو و پرنده یه جا غذا بخورن.؟؟؟!!!
شاگرد با خونسردی کامل میگه : ببخشید پس من پرواز می کنم میرم یه جای دیگه.
استاد بیشتر عصبانی میشه
و تصمیم می گیره بعد جلسه امتحان حالشو بگیره، موقع تمام شدن جلسه استاد می بینه راهی نداره واسه رد کردنش.میگه ازت یه سوال می پرسم اگه منطقی جواب بدی بهت نمره میدم، شاگرد قبول می کنه.
بهش می گه دوتا کیسه هستن که داخل یکی پر پوله و دیگری عقل و شعور شما کدومو انتخاب میکنی؟؟
شاگرد: کیسه پر پول
استاد می گه : ولی من کیسه عقل و شعور رو انتخاب می کردمشاگرد: بله دقیقأ هر کی هر چی رو که نداره انتخاب می کنه
استاد که دیگه خونش به جوش اومده بود ، زیر برگه فقط مینویسه گاوشاگرد هم بهش نگاه نمی کنه ...
ولی بعد چند لحظه بر می گرده میگه
ببخشید استاد شما اسمتو نوشتی
ولی امضا نکردی -
حیف نون كنار زمين فوتبال خوابيده بوده،
بهش ميگن: پاشو برو تو زمين، بازي شروع شدهميگه: من برانكاردم
-
صبح: الان بخوابم که عصر بتونم درس بخونم.
عصر: الان بخوابم که شب بتونم درس بخونم.
شب: الان بخوابم که صبح بتونم درس بخونم .
و این چرخه ادامه دارد...