شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
-
ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺮﻭ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ' ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ' ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﻨﻮﯾﺲ!!!
ﮐﻞ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺭﻭ ﺑﺴﯿﺞ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ' ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ' ﻣﻄﻠﺐ ﺟﻤﻊﮐﻨﻦ،،،
ﺁﺧﺮﺷﻢ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﻧﺮﺳﯿﺪﯾﻢ !!!ﺍﺻﻼﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻌﯽ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﺪﺭﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽﺷﺪ ...!!!
ﺯﻥ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﯿﺪﺍﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯿﺪﯾﻦ ؟!؟!؟
ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﭽﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﻩ ﺁﺧﻪ؟ ! ؟ ! ؟
ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺍﺻﻼ ' ﻋﻤﻪ ﯼ ﻋﻄﺎﺭ ﻧﺒﻮﺩﻩ ' ﺍﺋﻤﻪ ﯼ ﺍﻃﻬﺎﺭ ' ﺑﻮﺩﻩ !!!
من(
)
زن داییم ()
مدیر مدرسه()
عمه عطآر()
خود عطار()
حمید معصومی نژاد، واحد مرکزی خبر رم (
)
-
-
-
-
-
این پست پاک شده!
-
-
://
-
رفتم سرِ جلسهی امتحان
بغل دستیم خیلی استرس داست رو کرد به من گفت ترو خدا بهم کمک کن فرصت نکردم فصل آخر کتاب رو بخونم...گفتم نگران نباش داداش من بهت میرسونم فقط لطف کن بگو امروز چه امتحانی داریم
-
دیروز رفتم رستوران
گفتم ببخشید آقا جوجه دارید؟
گفت بله،
گفتم بهش آب و دونه بدید نمیره...
تا آخر خیابون با لنگه کفش دنبالم کرد،
-
-
ساعت ۳ شب رفتم دکتر، واسم سرم نوشته
میگه همین الان باید بزنی...
مرد حسابی پس چی یاد میدن بهتون توو دانشگاه؟ نمیدونی الان کسی آنلاین نیست استوریش کنم ریپلای نمیخوره؟
-
نرخ بلیط هواپیما یه جوري شده که من فقط میتونم به سمت خدا پرواز کنم:||||||
-
جوک های این دوره یه جوری شده که اطلاعات عمومیت بالا نباشه نمیتونی بخندی:||