هرچی تودلته بریز بیرون۶

[fatemekhanom]

این پست پاک شده!

[fatemekhanom]

@Dr.Bernosi خب باید یادبگیری بااون وضعیت درست برخورد کنی همه تو زندگیشون مشکل دارن اونایی موفق میشن که بهترین برخوردو داشته باشن

[Amirbernosi]

فشار رو پسرا خیلی بیشتره!فکرای مختلف!من خودم میگم کار!پول!علاقم!خونه و ...!اینا چی میشن خب؟!

[fatemekhanom]

@Dr.Bernosi اما همیشه پسرا موفق تر از دختران ایم امار چهانیه

[Amirbernosi]

fatemekhanom در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

@Dr.Bernosi خب باید یادبگیری بااون وضعیت درست برخورد کنی همه تو زندگیشون مشکل دارن اونایی موفق میشن که بهترین برخوردو داشته باشن

خخخخخخخ!هیچکس از دل ماها خبر نداره!فقط خودش میدونه چی میگذره تو دلمون

[fatemekhanom]

@SookhteJet کانال تلگرامش عضو بشین عالیه

آلبرت انیشتین، یکی از بزرگترین فیزیکدانان این کره ی خاکی بود.
این دانشمند بزرگ که در کودکی توسط معلمش خنگ و کودن لقب داده شده بود، توانست دنیا را متحول کند.

باعث شود انسان بتواند به فضا سفر و بزرگترین پیشرفت های علمی اش را حاصل کند.

ساعاتی قبل از مرگ انیشتین، دکتر وی سعی کرد مسکنی به او تزریق کند و عمل جراحی جدید و آزمون نشده ای بر روی وی انجام دهد به عنوان آخرین گزینه اما… انیشتین به سادگی رو به دکتر کرد و گفت :

من سهم خودم را انجام دادم، زمان رفتن فرا رسیده است. با ظرافت هرچه تمام تر آن کار را هم انجام خواهم داد…
انیشتین، با خیال راحت رفت.

او کشف کرده بود چه چیزی در درونش نهفته است که سهم این دنیاست و باید قبل از رفتنش به دنیا عرضه کند.
اما، ما چی؟
آیا پیدا کردیم چه چیزی را باید در این دنیا با دیگران سهیم شویم و راهی برای بهتر کردن این دنیا قبل از رفتن ما پیدا کنیم؟
ما برای هدف خاصی به این دنیا آمده ایم و بهترین خدمت، انجام آن هدف است...

@SookhteJet @دانش-آموزان-آلاء

[Amirbernosi]

fatemekhanom در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

@Dr.Bernosi اما همیشه پسرا موفق تر از دختران ایم امار چهانیه

چون آینده نگریم!نه اینکه شما نباشین!ولی این فکرا هزار بار از شکنچه کردن بدتره!

[Amirbernosi]

خیلیا تو این موقعا انگیزشون میدن مشاورا!خانوادشون!من با فکرام سعی میکنم این کارو کنم!

[fatemekhanom]

@Dr.Bernosi
یه حرفی میزنم شاید بخندی بگی این دختره احمقه دیوونس
اما اگه میخای موفق بشی قید اون دلتو بزن الان میگین نه اما یه روز میفهمی چرا گفتم

[fatemekhanom]

@Dr.Bernosi نه تمرکز حواس بیشتری دارین

[PimBVB]

سخت آشفته و غمگین بودم
به خودم می گفتم:

بچه ها تنبل و بد اخلاقند
دست کم میگیرند،
درس ومشق خود را…
باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم
و نخندم اصلا
تا بترسند از من
و حسابی ببرند…

خط کشی آوردم،
درهوا چرخاندم...
چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید
مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید !

اولی کامل بود،
دومی بدخط بود
بر سرش داد زدم...
سومی می لرزید...
خوب، گیر آوردم !!!
صید در دام افتاد
و به چنگ آمد زود...

دفتر مشق حسن گم شده بود
این طرف،
آنطرف، نیمکتش را می گشت
تو کجایی بچه؟؟؟
بله آقا، اینجا
همچنان می لرزید...
” پاک تنبل شده ای بچه بد ”
" به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند"
” ما نوشتیم آقا ”

بازکن دستت را...
خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم
او تقلا می کرد
چون نگاهش کردم
ناله سختی کرد...

گوشه ی صورت او قرمز شد
هق هقی کردو سپس ساکت شد...
همچنان می گریید...
مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله

ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد
زیر یک میز،کنار دیوار،
دفتری پیدا کرد ……
گفت : آقا ایناهاش،
دفتر مشق حسن

چون نگاهش کردم،
عالی و خوش خط بود
غرق در شرم و خجالت گشتم
جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود
سرخی گونه او، به کبودی گروید …..

صبح فردا دیدم
که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر
سوی من می آیند...

خجل و دل نگران،
منتظر ماندم من
تا که حرفی بزنند
شکوه ای یا گله ای،
یا که دعوا شاید
سخت در اندیشه ی آنان بودم

پدرش بعدِ سلام،
گفت : لطفی بکنید،
و حسن را بسپارید به ما ”
گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟
گفت : این خنگ خدا
وقتی از مدرسه برمی گشته
به زمین افتاده
بچه ی سر به هوا،
یا که دعوا کرده
قصه ای ساخته است
زیر ابرو وکنارچشمش،
متورم شده است
درد سختی دارد،
می بریمش دکتر
با اجازه آقا …….

چشمم افتاد به چشم کودک...
غرق اندوه و تاثرگشتم
منِ شرمنده معلم بودم
لیک آن کودک خرد وکوچک
این چنین درس بزرگی می داد
بی کتاب ودفتر ….

من چه کوچک بودم
او چه اندازه بزرگ
به پدر نیز نگفت
آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم
عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم

من از آن روز معلم شده ام ….
او به من یاد بداد درس زیبایی را...
که به هنگامه ی خشم
نه به دل تصمیمی
نه به لب دستوری
نه کنم تنبیهی
یا چرا اصلا من
عصبانی باشم
با محبت شاید،
گرهی بگشایم
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...
با خشونت هرگز...

سهراب سپهرى

[fatemekhanom]

@Dr.Bernosi
اشتباهتون همینه فکر میکنین خودتون همه فن حریفین

[Amirbernosi]

fatemekhanom در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

@Dr.Bernosi
یه حرفی میزنم شاید بخندی بگی این دختره احمقه دیوونس
اما اگه میخای موفق بشی قید اون دلتو بزن الان میگین نه اما یه روز میفهمی چرا گفتم

خخخ!آدم بشری بود که میخواست پرواز کنه!پس ماهم آدمیم!هر کاری بخواییم میتونیم بکنیم!هر کاری!بلا استثنا!البته خدا باید بخواد

[fatemekhanom]

@Dr.Bernosi
من بحث نمیکنم پیری زود رس میگیرم هرچی شما میگین درسته
من رفتم بخوابم 4ونیم باید بیداربشم
شبتون خوش

[Amirbernosi]

fatemekhanom در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

@Dr.Bernosi
من بحث نمیکنم پیری زود رس میگیرم هرچی شما میگین درسته
من رفتم بخوابم 4ونیم باید بیداربشم
شبتون خوش

شب خوش!فردای پر انرژی داشته باشین!

[فااطمه]

fatemekhanom در هرچی تو دلته بریز بیرون گفته است:

@Dr.Bernosi
من بحث نمیکنم پیری زود رس میگیرم هرچی شما میگین درسته
من رفتم بخوابم 4ونیم باید بیداربشم
شبتون خوش

شبت خوش
خوب بخوابی
یاعلی (ع)

[fatemekhanom]

فااطمه همچنین دوست عزیز

[NAJI]

[fatemekhanom]

@Dr.Bernosi ممنون

[Amirbernosi]

مشکلات
مانند ماشین لباسشویی هستند،
پیچ وتاب می دهند، می چرخانند
و ما را به اطراف می کوبند.
اما در نهایت،
تمیزتر، درخشان تر و
بهتر از قبل
خارج می شویم..