سلام
صبح که داشتم زندگینامه ی ملکه مگان رو میخوندم به یه فیلمِ عجیب و تاثیرگذار برخوردم...
لینکِ زیر فیلمِ صحبتهای پرنسس مگان,همسرِ پرنس هری و نوعروسِ ملکه ی انگلیسه!
وقتی این فیلم رو دیدم دستام لرزید,,,بدنم سرد شد! چشم هاشو ببینین! از غرور و اعتماد به نفس برق میزنه. ازتون میخوام با دقت نگاهش کنین تا تفاوتِ اون با دخترایِ ظلم پذیرِ ایران رو متوجه بشین و از همین امروز تصمیم بگیرین برای برابری جنسیتی و دفاع از حقوقِ خانوم ها تلاش که نه; مبارزه کنین! چراکه رسیدن به این برابری با تصمیم و تلاشِ یک نفر راه به جایی نمیبره!....ودرنهایت امیدوارم همه ی خانومها روزی "فِمینیسم" بشن!
روز همگی بخیر
http://s9.picofile.com/file/8318604450/1ad28612e6b04f68b882039d81bdde2a.mp4.html
🌺 نــــــآر
دیدگاهها
-
هرچی تو دلته بریز بیرون 2 -
جزوه ی جمع بندیِ زبان
صفحه یِ دومِ درسِ3 سالِ سوم -
شعردانهبه دو صد بام برآیم، به دو صد دام درآیم
چه کنم؟! آهویِ جانم سرِ صحرایِ تو داردمولوی
-
جزوه ی جمع بندیِ زبان
صفحه ی اولِ درسِ 5 سالِ سوم -
شعردانهدرخـــتِ خشـــکم و هم صـــحبتِ کبوتــــرهــا
تو هم که خستگیات رفت، میپَری از من...
#علیرضــــا بَدیع -
جزوه ی جمع بندیِ زبان
صفحه ی دومِ درسِ 5 سالِ سوم -
جزوه ی جمع بندیِ زبان
صفحه ی آخرِ درسِ 5 سالِ سوم -
جزوه ی جمع بندیِ زبان
صفحه ی اولِ درسِ6 سالِ سوم -
تحلیل شما از این عکس ها چیه ؟M.an
سلام:))
تصویر اول که لوگوی آلا هستش و زیرش هم ماهیتش رو بیان کرده یعنی " مجریِ طرحِ توسعه عدالتِ آموزشی"
در ادامه کنکور به یه سد تشبیه شده که کلی آدم پشتش گیر کردن و عدالت هم دور از دسترس و بالای اون سد قرار گرفته ...زیر بنایِ سدِ کنکور یه علامتِ دلارِ که این وابستگیِ کنکور به پول و پول به کنکور رو نشون میده....به عبارتِ بهتر سدِ کنکور بواسطه ی پول سرِپا ایستاده! و کنکور به گردشِ پول کمک میکنه و پول به ایستادگی و پابرجاییِ کنکور!! یه بادکنک مشکی با علامتِ مرگ هم اون جا کنار علامتِ دلار قرار گرفته که بنظرم میخواد پوچ بودنِ این قضیه رو برسونه و مثلا بفهمونه اینها یه سری اعمالِ بادکنکی و غیرِ ارزشی هستن. و شاید هم خبیثانه بودنِ مسیرِ پولیِ کنکور رو!! توی تصویر دوم چند نفر بصورت نرمال نسبت به بقیه پیشتاز هستن و میبینیم که مسیرهایی که همه طی کردن مشابه بوده یعنی یه عده بدون هیچ واسطه ای/میانبری/کمک رسانی/...از بقیه جلوترن که خب یعنی تلاششون بیشتر بوده!
....تا اینکه چن تا از اون آدمایِ معمولی که عقب تر بودن بواسطه ی نردبانِ پول از همه سبقت میگیرن حتی از اونایی که اولش پیشتاز بودن!! که اگرچه بواسطه ی پول از بقیه پیشی گرفتن ولی مدعیِ نخبه بودن و برتر بودن هستن!
... تا اینکه آلا میاد:))) آلا میاد و خلاصه "همه" رو بلند میکنه و میذاره یه جایِ معقولانه نسبت به سد. نه مثل اول که همه توی گودال گیر کرده بودن. یعنی قضیه رو منطقی تر میکنه/نرمال تر/عادلانه تر/قابل پذیرش تر
آها راستی! پایه های آلا تخته خاکِ...یعنی آلا بوسیله ی تخته خاک سرپاست. بوسیله ی تخته خاک تقویت میشه ومی ایسته! از وقتی که آلا میاد دیگه اون زیربنایِ پولی و اون نردبانِ پولی که یه عده بواسطه ی اون از بقیه جلو زدن هم کلا ناپدید میشه . بعد همه از یه سطحِ برابر شروع میکنن به بالا رفتن و تلاش کردن و طی کردنِ مسیر...
ودرنهایت مسیرطی میشه. حالا بعضی هاجلوتر و زودتر از بقیه و بعضی ها با تاخیر...ولی خب در نهایت همه طی میکنن مسیر رو.
تخته نگار هم نمیدونم چیه:// ولی فک کنم یه چیزِ خوبیه!پایان:))
-
***پست و عکساتو بزار اینجا ***@faezeh-lay در ***پست و عکساتو بزار اینجا *** گفته است:
Zahra M
gollnar
Dr.Lila
sheydadb37
@tajrobi-nil
RAHIL_28
@f_ssuتو هم همینطور
-
هرچی تو دلته بریز بیرون 2بهاره در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
- زنی كه حالش با يک كتاب،
يک شعر، يک ترانه يا فنجانی قهوه بهتر میشود را
هيچ كس نمیتواند شكست دهد..!
دیشب تو چالش گفتم حالم با اینا خوب میشه:))
+شکست ناپذیرِ کی بودی تو گلنار؟
-مامان بابام:) - زنی كه حالش با يک كتاب،
-
جزوه ی جمع بندیِ زبان
صفحه ی آخرِ درسِ2 سالِ سوم+ صفحه ی اولِ درسِ3 سالِ سوم -
کتابخانه رنگیبینِ این همه کتابهای مختلف من میخوام یه داستان از یه کتابِ شرقی بذارم؛ که بنظرم فوق العاده ست! ....
عاقد گفت عروس خانوم وكيلم؟
گفتند عروس رفته گل بچينه. دوباره پرسيد وكيلم عروس خانوم؟
عروس رفته گلاب بياره.
عاقد گفت براى بار سوم مى پرسم؛ عروس خانم. وكيلم؟عروس رفته...
عروس رفته بود.
پچ پچ افتاد بين مهمانها. شيرين سيزده سالش بود؛ وراج و پر هيجان. بلند بلند حرف مى زد و غش غش مى خنديد. هر روز سر ديوار و بالاى درخت پيدايش مى كردند. پدرش هم صلاح ديد زودتر شوهرش دهد.
داماد بددل و غيرتى بود و گفته بود پرده بكشند دور عروس.
شيرين هم از شلوغى استفاده كرده بود و چهاردست و پا از زير پاى خاله خانبانجى ها كه داشتند قند مى سابيدند، زده بود به چاك.
مهمانى بهم ريخت. هر كس از يك طرف دويد دنبال عروس. مهمانها ريختند توى كوچه.
شيرين را روى پشت بام همسايه پيدا كردند.لاى طناب هاى رخت. پدرش كشان كشان برگرداندش سر سفره عقد. گفتند پرده بى پرده! نامحرمها را گفتند بروند بيرون. كمال مچ شيرين را سفت نگه داشت.
عاقد گفت استغفرالله! براى بار دهم مى پرسم. وكيلم؟
پدر چشم غره رفت و مادر پهلوى شيرين را يك نيشگون ريز گرفت. عروس با صداى بلند بله را گفت و لگد زد زير آينه. زن ها كل كشيدند و مردها بهم تبريك گفتند. كمال زير لب غريد كه آدمت مى كنم جووووجه و خيره شد به تصوير خودش در آينه شكسته.
فرداى عروسى شيرين را سر درخت توت پيدا كردند. كمال داد درخت هاى حياط را بريدند. سر ديوارها هم بطرى شكسته گذاشتند. به درها هم قفل زدند. اسم عروس را هم عوض كردند. كمال گفت چه معنى دارد كه اسم زن آدم شيرينى و شكلات باشد.
شيرين شد زهره.
زهره تمرين كرد يواش حرف بزند. كمال گفت چه معنى دارد زن اصلا حرف بزند؟ فقط در صورت لزوم! آنهم طورى كه دهانت تكان نخورد. طورى هم راه برو كه دستهايت جلو و عقب نرود. به اطراف هم نگاه نكن، فقط خيره به پايين يا روبرو.
زهره شد يك آدم آهنى تمام و عيار. فاميل ها گفتند اين زهره يك مرضى چيزى گرفته. آن از حرف زدنش، آن از راه رفتنش. كمال نگران شد. زهره را بردند دكتر. دكتر گفت يك اختلال نادر روانى است. همه گفتند از روز عروسى معلوم بود يك مرگش مى شود. الان خودش را نشان داده.
بستريش كه كردند، كمال طلاقش داد.
خواهرها گفتند دلت نگيره برادر!
زهره قسمتت نبود. برايت يك دختر چهارده ساله پسنديده ايم به نام شربت.#صدیقه_احمدی
از کتاب: من یک زنم -
هرچی تو دلته بریز بیرون 2یه کنکوری در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
gollnar در هرچی تو دلته بریز بیرون ورژن 2 گفته است:
یه کنکوری سلام. من حرفهامو این جا میزنم بهتون چون انتهای این پست میخوام با بقیه حرف بزنم.
جنابِ یه کنکوری من متوجه منظورِ شما نشدم! این تشکرِ شما طعنه بود یا بقولِ خودتون "تشکرِ صمیمانه"؟! اگر حالتِ اول بود که خواهش میکنم/ولی اگر حالتِ دوم بود باید بگم من کاملا مودبانه صحبت کردم باشما. و اون چت رو به این خاطر بستم که هرچقدر صبر کردم شما نیومدین و ضمنا صحبتی دیگه با شما نداشتم!!! قبلا هم گفتم که دامن نزنیم به بحث های سیاسی و اعتقادی چون نه من میتونم شما رو متقاعد کنم و متقابلا نه شما من رو متقاعد کنید. واقعا چرا من رو اونجا تگ کردین؟ که چی بشه؟ که مثلا تاپیکتون رو بخونم و تغییر عقیده بدم؟!! به هرحال منظورِ شما هرچی که بوده با احترامِ تمام باید خدمتتون عرض کنم که شما به طریقه های مختلف و به طرزِ غیرِ قابل باوری سعی در تحمیلِ اعتقاداتِ خودتون به دیگران دارید!! آخه با بولد کردنِ حرفها و گذاشتنِ لینکِ ویدئوهای جنگ و سخنرانی هایِ یه عده که برا خودتون مقدس و باارزش هستن که نمیشه کسی رو متقاعد کرد! شما حتی به من خیلی راحت میگین من با حب و بغض انتخابِ مسیر کردم و برگردم دوباره تحقیق کنم از اول بعد تصمیم گیری کنم! چرا؟ چرا حس میکنین فقط خودتون میفهمید؟ چرا حس میکنید هرکی مسیرش مغایر با مسیرِ شما بود کافره!!
اسمِ این "تحمیلِ باورها" ست; نه متقاعد کردن! به هرحال من براتون آرزوی موفقیت میکنم.واما....یه چیزی که همیشه میخواستم بگم و نگفتم
از همون اول که اومدم بحث بود, سوءتفاهم های شدید که علتش فقط این بود که ما اینجا نمیتونیم منظورمون رو دقیقا به هم بفهمونیم. چون مکالمه ی رودر رو نمیکنیم; "چت میکنیم"!
یه کم با ظرفیت تر باشیم,,,مودب تر حتی! چند روز چتِ من باز بوده یه عده یه حرفهایی اومدن زدن که قلب آدم درد میگیره...دلِ آدم میشکنه! کنترل کنید این ذهنِ منحرف رو که باعثِ رنجشِ یه نفر نشین. با این که خیلی برای گفتنش اذیت میشم ولی میگم چون دلم پُره. چون دلم شکسته. مشکلتون با اسمِ من چیه؟ اون توهماتِ مسخره ای که توی ذهنتون راجع به این اسم دارین رو نگه دارین برای خودتون! اون تفکراتِ قبیحانه که همه از کمبودِ فرهنگ نتیجه میگیره! لطفا در برابرِ فهمیدن مقاومت نکنید که همه خوب میفهمین منظورم چیه.
بیرون ریختنِ توهماتی که از یه ذهنِ آلوده داره فوران میکنه به ناراحتیِ یه نفر می ارزه؟؟! اونوقت هم میگن زلزله و بلایای طبیعی و قربانی شدنِ دختر بچه هایِ معصوم بخاطرِ بی حجابیه خانوم هاست!!!!مسخره ست...مسخره! شما اول خودتون رو کنترل کنین!!
که خب خیلی هم عجیب نیست! به قول بابام آدمای مریض دل همه جا هستن; "تو" خوب باش! البته کم نیستن اینجا آقایونی که وقتی باهاشون صحبت میکنی انگار داری با "برادرت" صحبت میکنی.
من میرم تا وقتی که حس کنم میتونم در مقابلِ این حرفها و این آدمایِ مریض دل مقاومت کنم ولی صادقانه میگم خطاب به اون دسته; خواهرانه : کنترل کنین خودتون رو! نذارین تصوراتی که راجع به یه مردِ ایرانیِ باغیرتِ بااصالت توو ذهنِ من و خیلیا هست نابود بشه,,,لِه بشه. من دوستایِ خوبی اینجا پیدا کردم که با تمامِ توان حفظشون میکنم,,,دوستیمو ادامه میدم باهاشون تا "همیشه" ولی تا نرسم به اون مقاومتی که گفتم ,نمیخوام پست بذارم و توی این جمع باشم.
موفقیتِ تک تکتون آرزومه
ارادتمند;گلنار
@دانش-آموزان-آلاء
@خیرین-کوچک-دریا-دل
@ادمین
@همیارسلام خواهرم
شما قلب منم شکستید که!
قصد نداشتم بیام انجمنو حتی مسدود کردم منتها اون روز چون tamom لطف کردن راهنمایی دوستانه مفصلی کردن(آفلاین خوندمش) احساس کردم کار دور از ادبیه بدون تشکر برم
خواهر من بنده شما رو تگ کردم که یه وقت بدون اینکه خودتون در جریان باشین چیزیو بهتون نسبت ندم و اگه خودتون توضیحی داشتین راجع به لینک به دوستان بدید
بعد هم از ادب شما تشکر کردم چون یه جا نوشته بودم "دوستان در جوابم توهین کردن" کسی فک نکنه شما رو هم با اونا حساب کردم
مثلا توضیح دادم که بقیه فکر بد نکنن بعد خودتون فکر بد کردین؟
آخه کی تاحالا من با شما یا بقیه رفتار تندی داشته م ؟
اصلا هم اون تاپیک جوابیه نبود که
من که همونجاهم تو بحث شرکت نکردم
دقیقا دو تا پست دادم با اون آخریه که ربطی هم به بحث نداشت سه تا
من تاپیک زدم که اگه یکی این سوال تو ذهنش بود که خب شماها چرا هی میگید مرگ بر آمریکا بگم دلیل من اینه
تازه جز یه لینک که به نظرم بامزه اومد کسی رو تگ نکردم حتی
از دوستامم متشکرم که یه دفاع خشک و خال عم نکردن که حالا احتمالا مورد اول بوده !
من اگه ناراحتتون کردم معذرت میخوام
بابا من پشت سر پستایی که باعث رنجش خاطر بقیه میشده راه میفتادم تو پی وی به ارسال کننده اون پست کلی توضیح میدادم اینا دوستاتن اینجوری باهاشون حرف نزن بعد خودم عقیده مو زیر پا بذارم کینه ایجاد کنم؟
هر چقدر لازم باشه میگم غلط کردم تا دل شما صاف شه:دی
من رو دل شکوندن حساسم
واقعا تشکر بود خواهر گلم:)سلام!
اگرچه باخودم عهد بسته بودم و اینجا هم نوشتم که تا یه مدت نمیخوام پست بذارم ولی چون جواب دادین و عذرخواهی کردین لازم دونستم منم بی جواب نذارم حرفهای شما رو (که ای کاش چتتون باز بود تا اونجا صحبت میکردیم و من مجبور به گذاشتنِ پُست نمیشدم!)
واما راجع به جوابی که دادین باید بگم که شما فقط مخاطبِ بخشِ اولِ حرفهای من بودین; بخشِ دوم رو خطاب به اون آقایونی نوشتم که اینجا رو با جاهایِ دیگه به کلی اشتباه گرفتن و احتمالا تصور میکنن پی ویِ خانوم ها میتونه محلِ خوبی برای تخلیه ی توهماتِ حیوانی شون باشه! (روی صحبتم صِرفا باهمون عده ی حرمت نگه ندارِ انگشت شماره,,نه بقیه).
احتیاجی به گفتن غلط کردم و اینها نیست آقا! اینجوری نَگید; شما کاری نکردین که لازم باشه بابتش عذر بخواین. شاید لازم باشه من بخاطر سوءبرداشتم از شما عذربخوام...همین که شما اومدین و شهامت عذرخواهی رو برخلاف خیلی ها داشتید قابلِ تحسینه! نه مثلِ اون دوستانی که میان همین پُستِ شما رو دیس لایک میکنن و تصور میکنن کسی متوجه نیست کارِ اونا بوده!!!!!! توی همین پُست خدمتِ اون دوستِ ناعزیز میخوام عرض کنم که با این کارا خودتو از چشمِ بقیه ننداز . من خوب میشناسم شما کی هستی و برات صمیمانه آرزوی اصلاح و تغییر میکنم! ضمنا خوبه آدم دورو که چه عرض کنم,,,چند رو(!!) نباشه! -
جزوه ی جمع بندیِ زبان
صفحه ی دومِ درسِ 4 سالِ سوم -
هرچی تو دلته بریز بیرون 2
حالِ خوبا رو که میچینی:))
#قاصدک -
جزوه ی جمع بندیِ زبان
صفحه ی آخرِ درسِ4 سالِ سوم -
موسیقی کدهSelena gomez feat Adele
REMIX
با هدفون یا اسپیکر گوش بدین -
جزوه ی جمع بندیِ زبانفایلِ پیشِ 1 :
http://s8.picofile.com/file/8325628434/imagetopdf_1.pdf.html
.
.
فایلِ پیشِ 2 :
http://s8.picofile.com/file/8325628534/zabanpish2.pdf.html
.
.
جلسه ی آخر هم که بودجه بندیِ سوالاتِ کنکور رو توضیح دادن.
و اینکه یه بخشایی، کلماتِ هر درسی رو بصورت نموداری توضیح میدادن که من اونا رو ننوشتم دیگه!
بنظرم اگه هم زمان با دیدن، هرکس خودش بنویسه اون کلمات رو بهتره. -
هرچی تو دلته بریز بیرون 2NEGAARINN میدونی من اون موقع کجام؟ من تویِ یه کوچه ی قدیمیِ پاریس توو خونه م نشستم احتمالا! تازه سرِ کوچه مونم یه کافه ست با بارمَن های آلبالویی پوش که کوکتلایِ نعنایی میبرن سرِ میزا ! عصرا هم میشه پاتوقِ کِلَسی من هایی که دارن سالهای آخرِ عمرشونو زندگی میکنن! همونایی که کت های چارخونه میپوشن و پیپ گوشه ی لباشون دارن! یا مثلا خانومایی که لباسای پُف میپوشن و شنیونایِ ساده ی لایت دارن! منم پیرم اونموقع ولی با خودت هر عصر میریم توو همون کافه و این روزامونو مرور میکنیم..اون آرزوهایی که یا به وقوع پیوستن و یا نه!
یادتم باشه که روی هیشکی جز خودت برا عملی کردن این صحنه های قشنگی که توصیف کردی حساب باز نکنی؛ وگرنه همه ی اینایی که گفتی محدود میشن به یه متنی که یه روز توو صفحه ی 5290 تاپیکِ تودلی نوشتی!