گر مرد نام و ننگی، از کوی ما حذر کن
ما ننگ خاص و عامیم، از ننگ ما حذر کن
سر گشتگان عشقیم، نه دل نه دین نه دنیا
از ننگ و بد برون آ، آنگه به ما نظر کن
بیرون ز کفر و دینیم، برتر ز صلح و کینیم
نه در فراق و وصلیم، رو نام ما دگر کن
ما رحمت و امانیم... ما جانِ جانِ جانیم ...
بیرون ز هر گمانیم، با ما ز خود سفر کن
در عشق باده نوشیم، مانند باده جوشیم
بی هوش و هم به هوشیم، بی سر چو پا تو سر کن
دانی که ما چه جانیم، کز جان و دل گرانیم
با ما میا در این ره، اینجا ز سر سفر کن
جالبه که عطار هم شعری به مانند این رو داره! اون چند بیت اول دقیقا یکی هست ولی تغییر میکنه بعدش اون رو رو بخونید جالبه!