آلاخونه

خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی بشنود دوستش ازنامزدش دلبرده
مثل یک افسرتحقیق شرافتمندی که به پرونده جرم پسرش برخورده
خسته ام مثل پسربچه که درجای شلوغ بین دعوای پدر مادرخود گم شده است
خسته مثل زن راضی شده به مُهرِطلاق که پرازچشمِ بد وتهمتِ مردم شده است!
خسته مثل پدری که پسرمعتادش غرق در درد خماری شده فریاد زده
مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس پسرش،پیشِ زنش،برسرِاو داد زده!
خسته ام مثل زنی حامله که درماه نهم دکترش گفته به دردِ سرطان مشکوک است
مثلِ مردی که قسم خورده خیانت نکند زنش اما به قسم خوردنِ آن مشکوک است
خسته مثل پدری گوشه آسایشگاه که کسی غیر پرستار سراغش نرود
خسته ام بیشترازپیرزنی تنها که عید باشد...نوه اش سمت اتاقش نرود!
خسته ام!کاش کسی حال مرا میفهمید غیرازاین بغض که درراهِ گلو سد شده است
شده ام مثل مریضی که پس ازقطع امید در پی معجزه ای..راهی مشهد شده است!

باز باران!
باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه
خانه ام کو ؟؟؟ خانه ات کو ؟؟؟ آن دل دیوانه ات کو ؟؟؟
روزهای کودکی کو ؟؟؟ فصل خوب سادگی کو ؟؟؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین
پس چه شد دیگر ؟ کجا رفت خاطرات خوب و رنگین ؟؟؟
در پس آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست ؟؟؟
کودک خوشحال دیروز
غرق در غم های امروز
یاد باران رفته از یاد
آرزوها رفته بر باد
بــاز بــــاران بــاز بــــاران
می خورد بر بام خانه
بی ترانه
بی بهانه
شایدم گم کرده خانه ....

دلــــــــــــــــــت که شکست،
ســـــــــــــــرت را بگیر بـــــــــــــالا ..!
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش.
حواست باشد ؛ دل شکسته، گوشه هایش تیز است..
مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی ،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود…
صبور باش و ساکت.
بغضت را پنهان کن،
رنجت را پنهان تر....!

عشق قشنگ است ولی …
بچه ها عشق قشنــگ است ولـی
سهم عاشق دل تنــگ است ولـی
بین معشـــوقه و عاشــــق گه گـاه
زندگی صحنه ی جنــگ است ولـی
دل معشـــــوقه و عاشـــــق با هـم
مثل آیینـــــه و سنــــگ است ولـی
با سیــــاهی و سفیــــــدی ترکیـب
عشق یعنی که دو رنگ است ولی
درد بسیــــار شکســــت عشقـــی
بدتـــــــر از زخم پلنــــگ است ولـی
دوستــــــانم همه تان می دانیــــــد
عشق بی زور تفنـــــگ اسـت ولـی
خودمـــــــانیم بـــــــــدون عشقــــی
کـــــــار دنیا همه لنــــگ است ولـی
بچه ها بـا همــــه ی ایـــــن اوصــاف
بخـــــدا عشق قشنــــگ است ولی
سجاد صادقی

Negin Abbasi سلام به همه دوستان وممنون از Negin Abbasi به خاطر دعوتش
1.متولد 29/4/81هستم
2.طرفدار فوتبال هستم به شدت طوری که زمان دیدن فوتبال به بابا وداداشم اطلاعات میدموسرسخت پرسپولیسی ام
3.از تیم های خارجی طرفدار لیورپول ورئالم
4.ورزش مورد علاقم والیباله و تا قبل از خوندن برا کنکور والیبال بازی میکردم
5.سعی میکنم احترام به دیگران رو رعایت کنم البته تا زمانی که این احترام متقابل باشه
6.میگن مغرورم(البته از این بابت اصلا ناراحت نیستم )
7.احساساتم و خیلی بروز نمیدم به همین خاطر بهم میگن بی عاطفه
8.رنگ های تیره رو دوست دارم
9.عاشق لواشک وچیزای ترشم
10.گیتار رو خیلی دوست دارم ولی بلد نیستم
11.اهنگ های مهراب و دوست دارم وگوش میدم (ولی برخلاف تصور دیگران غمگین نیستم وموقع گوش دادن اهنگ ها گریم نمیگیرهچون از متن اهنگ هاش خوشم میاد گوش میدم)
12.تمام درس ها رو دوست دارم جز زبان انگلیسی
13.خیلی زود به دبیر ها نزدیک میشم و باهاشون خوب میشم
14.از پاستیل بدم میاد
15.با خودم عهد بستم که هیچ کس گریمو نبینه جز خدا
16.سعی کردم همیشه محکم باشم
17.همیشه سعی کردم درس بخونم تا پدرو مادرم ازم راضی باشن
18.به گل وگیاه مثل بقیه دخترا خیلی علاقه ندارم
19.شعر وکلا ادبیات رو خیلی دوست دارم
20.از لاک هم خوشم نمیاد ونمیزنم
مغزم هنگ کرد تا نوشتم اگه بد بود دیگه ببخشید

میروم خسته و افسـرده و زار
سـوی منزلگــه ویرانه خویش
به خـدا می برم از شهـــر شما
دل شوریــده و دیوانــه خویش
می برم تا که در ان نقطه دور
شستشویش دهم از رنگ گنـاه
شستشویش دهم از لکه عشــق
زین همـــه خواهش بیجا وتباه
می برم تا زتو دورش ســـازم
زتو ،ای جلــــوه امید محــــال
می برم زنـــده بگورش سازم
تا از این پس نکنــد یاد وصال
ناله می لرزد،می رقصد اشک
آه ، بگــــذار که بگریزم مـــن
از تو ، ای چشمه جوشان گناه
شایـد آن به کـه بپرهیـــزم من
بخـــدا غنچـــــه شـــادی بودم
دست عشق آمد و از شاخـم چید
شعلــه آه شد م ، صــد افسوس
که لبــم باز بر آن لب نرسیـــد
عاقبت بنــد سفـــر پایـــم بست
میروم، خنده به لب،خونین دل
می روم از دل من دست بردار
ای امیـــــد عبث بی حاصــــل…
فروغ فرخزاد

Mahdyyy ممنون از دعوت دوبارتون ولی واقعا دیگه نمیدونم چی بنویسم
20.به شدت ترسوام
21.از فیلم ترسناک بدم میاد(به همون دلیل بالایی)
22.فیلم های تخیلی رو دوست دارم
23.شکلات روخیلی دوست دارم
24.از اسب خوشم میاد ولی عاشق گرگم
25.توی درس خوندن سرعتم بالاست
26.در قانع کردن افراد استادم(حتی اگه دلیلم منطقی نباشه )
27.همه تلاشم رو میکنم امسال کنکور قبول بشم(میدونم سال دیگه نمیتونم بخونم)
28.قدم 170 هست
29.خیلی کم عصبانی میشم ولی اگه عصبانی بشم بدجوره
30.همیشه برای حرف دیگران مثال نقض میارم(دست خودم نیست)
31.دوست دارم کتابای تاریخی بخونم مخصوصا درباره اریایی ها
32.عاشق شعرای سهراب سپهریم
33.نقاشیم اصلا خوب نیست(توی راهنمایی هنر همیشه با تقلب 20میشدم )
34.ازعدس پلو متنفرم(نمیگم چه غذاهایی رو دوست دارم چون زیادن)
35.بلد نیستم اشپزی کنم (جز چند تا غذا)
دیگه یادم نمیاد
dlrm
@Rose123

یک جهان قاصدک ناز به راهت باشد
بوی گل نذر قشنگی نگاهت باشد
و خداوند شب و روز و تمام لحظات
با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد
تولدت مبارک عزیزترین
انشالله 120 ساله بشی و توی همه مراحل زندگیت موفق بشی و به هرچی دلت میخواد برسی ابجی جان

mrf راستی آور که شوی رستگار
راستی از تو ظفر از کردگار

sandiiii عشق ترینی شما ابجی جان

HI منزل آسایش من محو در خود گشتن است
گردبادی می‌تواند راهبر باشد مرا

Rosa تو عشق پاکی و پیوند حسن جاودان داری
نه حسنت انتها دارد نه عشقت ابتدا حافظ

@tajrobi-nil اکالیپتوس تولدت مبارک عزیزم انشالله 120ساله بشی
انشالله همیشه موفق باشی

باز باران!

باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه

خانه ام کو ؟؟؟ خانه ات کو ؟؟؟ آن دل دیوانه ات کو ؟؟؟

روزهای کودکی کو ؟؟؟ فصل خوب سادگی کو ؟؟؟
یادت آید روز باران گردش یک روز دیرین

پس چه شد دیگر ؟ کجا رفت خاطرات خوب و رنگین ؟؟؟

در پس آن کوی بن بست در دل تو آرزو هست ؟؟؟

کودک خوشحال دیروز

غرق در غم های امروز

یاد باران رفته از یاد

آرزوها رفته بر باد
بــاز بــــاران بــاز بــــاران

می خورد بر بام خانه

بی ترانه

بی بهانه

شایدم گم کرده خانه ....

اکالیپتوس ممنون سال نو شما هم مبارک انشالله همیشه موفق باشین

aida79 یک شب لبان تشنهٔ من با شوق
در آتش لبان تو می سوزد
چشمان من امید نگاهش را
بر گردش نگاه تو می دوزد
سلام گلم

دوستان، شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی؟
سوختم، سوختم، این راز نهفتن تا کی؟
روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم
ساکن کوی بت عربده جویی بودیم
عقل و دین باخته دیوانه ی رویی بودیم
بسته ی سلسله ی سلسله مویی بودیم
کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود
یک گرفتار از این جمله که هستند نبود
نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت
سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت
اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت
یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت
اول آن کس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم
عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او
داد رسوایی من شهرت زیبایی او
بسکه دادم همه جا شرح دلارایی او
شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او
این زمان عاشق سر گشته فراوان دارد
کی سر برگ من بی سر و سامان دارد؟

dlrm تو و با لاله رویان، گل ز شاخ عیش چیدنها
من و چون غنچه از دست، تو پیراهن دریدنها

@Saahaar دلا خوبان دل خونین پسندند
دلا خون شو که خوبان این پسندند
متاع کفر و دین بی‌مشتری نیست
گروهی آن گروهی این پسندند

@لالایی به جرم یک دو صباحی نشستن اندر باغ
هزار قرن در آغوش خاک باید خفت