شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلخورم…
البته جيگرو قلوه هم اگه باشه ميخورم …
فکر کردي ناراحتم؟؟
نه بابا من کلا آدم شاديم…!! -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
امروز هیچی نبود که بابام باهاش بهم گیر بده
اومد با اخم بهم گفت : خیللللللی
و رفت... -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
واقعا همه بی فرهنگ شدن؛ صبح ساعت ۸ آشغالا رو از پنجره انداختم بیرون افتاد رو سر یه نفر.
اون وقت صبح وقت بیدار بودن نیست که تو تو خیابونی . -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰:۴۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
جعفر با وانتش میزنه به یه بنز صفر،با کلی گریه و زاری و التماس رضایت می گیره
تو چهار راه بعدی دوباره میزنه به همون بنزه! سرشو از ماشین میاره بیرون میگه:برو برو منم!!...
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰:۴۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تیپ میزنی میری بیرون،سگم نیست برات هاپ هاپ کنه!!!
حالا کافیه ساعت 12 شب با شلوار کردی بری بیرون بخوای نوشابه بخری.
از عشق اولت گرفته تا استاد دانشگات و شهردار منطقه جلوت سبز میشن!
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چند روز پیش تا تو تاکسی نشستم دیدم دوست پدرم عقب تاکسی نشسته، به روی خودم نیاوردم که دیدمش
۵ دقیقه بعد اومد کرایه رو حساب کنه و گفت: آقا ۲ نفر حساب کنین لطفاً!
من ، خجالت زده دستشو گرفتم و کلی باهاش کُشتی گرفتم که: توروخدا شرمنده نکنین!آخه این چه کاریه و این حرفا…
بعد اینکه پولو داد دوباره یک کرایه دیگه هم حساب کرد و گفت: این هم مال این آقا!
تازه فهمیدم دفعه اول کرایه خودش و پسرش رو حساب کرده بود!
یعنی با آفتابه دوغ بخوری اینجوری خجالت نکِشی جلو ملت
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰:۴۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قدیما وقتی کله درختا سبز میشد می فهمیدی داره عید میشه؛
این روزا وقتی کله زنها زرد میشه میفهمی داره عید میشه! -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰:۵۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هزینه عمل دماغ اینقدر سنگین شده
پدر مادرا میخوان بچهدار بشن میگن :
دختر پسرش مهم نیست فقط دماغش سالم باشه -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰:۵۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سر کلاس اندیشه بودیم ، استاد ازم پرسید : معلول به چی نیاز داره؟
گفتم ویلچر
🦽
نمیدونم چرا انداختم بیرون
خب آیا معلول تانک میخواد؟
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
خداروشکر هیچ وقت کاسه چه کنم چه کنم دستم نگرفتم قشنگ یه تشت گرفتم دستم.
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیست سوالی بازی کردن دخترا :
- جان داره ؟
- نه
— اووووووووخی! !
چلا؟
مُولده؟؟؟
- جان داره ؟
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تقدیم به همسر عزیزم:
مرد یعنی يار هستی در وجود
مرد یعنی یک فرشته در سجود
مرد یعنی یک بغل آسودگی
مرد یعنی پاکی از آلودگی
مرد یعنی هدیه ی زن از خدا
مرد یعنی همدم و یک هم صدا
مرد یعنی عشق و هستی، زندگی
مرد یعنی یک جهان پایندگی
مرد یعنی اردیبهشت، فصل بهار
مرد یعنی زندگی در لاله زار
مرد یعنی عاشقی، دلدادگی
مرد یعنی راستی و سادگی
مرد یعنی عاطفه، مهر و وفا
مرد یعنی معدن نور و صفااين مناسبت ها (ولنتاین ، روز زن ، عید ) آدم رو به چه دروغ هايي وادار ميكنه
خدايا ما رو ببخش -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مرد:باز هم که پارچه خریدی؟
زن:می خوام برات جوراب بدوزم.
مرد:ولی این که چهار متر پارچه است؟!
زن:با بقیه اش هم برای خودم یه پیراهن می دوزم!!!
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۱:۱۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
میدونی چی خیلی باحاله
اینکه وقتی رفتی جهنم ببینی معلم دینیتم اونجاس
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۱:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یه رفیق دارم وسواس قرینگی داره
یه بار زدم تو گوشش گفتم بس کن این مسخره بازی رو دیگه
حالا افتاده بود دنبالم که بیا تو اون یکی گوشمم بزن، بزار قرینه بشه
من الان فراری ام
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۱:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
برا بابام اینستاگرام ریختم اوضاع بهتر شه کمتر بهم گیر بده
نصفه شبی منو با لگد بیدار کرده
میگه اصلا لایک نمیکنییاااا هویج
من اون فرندات نیستم بلاکت کنما از ارث محرومت میکنم -
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۱:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
رفتم آزمایش عدم اعتیاد بدم مسئولش گفت چرا انقد مضطربی پسر جان؟
گفتم آخه پارسال اومدم آزمایش دادم گفتن حامله ای
گفت باشه حالا یه اشتباهی شده،نگرانی نداره که
گفتم آخه بعدش رفتم سونوگرافی گفتن بچه پسره
گفت بیخیال بابا مگه میشه؟
گفتم نمیدونم فقط عجله کن باید برم به بچه ام شیر بدم
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۱:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
واسه داداشم رفتیم خواستگاری
گفتن دختر و پسر برن باهم توی اتاق صحبت کنن
10 دقیقه بعد اومدن بیرون
داداشم گفت بریم ما تفاهم نداریم
بهش گفتیم چجوری به این زودی فهمیدی تفاهم نداریدگفت توی اتاقش 3 تا خرس قرمز و بنفش بزرگ داشت
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۱:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فك كن تو بهشت نشستى يهو يه فرشته هه مياد قلقلكت ميده، ميگى چته؟
ميگه اون دنيا برا شادى روحت خرما خيرات شده، شاد شو برم
-
نوشتهشده در ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۱:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده